در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست شاعر : سعدي زرق نفروشم و زهدي ننمايم کان نيست در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست گر تو را قوت اين هست مرا امکان نيست اي که منظور ببيني و تأمل نکني چه کند بنده که بر نفس خودش فرمان نيست ترک خوبان خطا عين صوابست وليک که گلي همچو رخ تو به همه بستان نيست من دگر ميل به صحرا و تماشا نکنم هر که با مثل تو انسش نبود انسان نيست اي پري روي ملک صورت زيباسيرت مثل صورت ديوار که در وي جان نيست چشم برکرده بسي...