آن شکرخنده که پرنوش دهاني دارد شاعر : سعدي نه دل من که دل خلق جهاني دارد آن شکرخنده که پرنوش دهاني دارد هر که در خانه چنو سرو رواني دارد به تماشاي درخت چمنش حاجت نيست باري آن بت بپرستند که جاني دارد کافران از بت بيجان چه تمتع دارند کس نديدم که چنين تير و کماني دارد ابرويش خم به کمان ماند و قد راست به تير ور نه معلوم نبودي که دهاني دارد علت آنست که وقتي سخني ميگويد ور نه مفهوم نگشتي که مياني دارد حجت آنست که وقتي کمري ميبندد با کسي...