آن شکرخنده که پرنوش دهاني دارد

آن شکرخنده که پرنوش دهاني دارد شاعر : سعدي نه دل من که دل خلق جهاني دارد آن شکرخنده که پرنوش دهاني دارد هر که در خانه چنو سرو رواني دارد به تماشاي درخت چمنش حاجت نيست باري آن بت بپرستند که جاني دارد کافران از بت بي‌جان چه تمتع دارند کس نديدم که چنين تير و کماني دارد ابرويش خم به کمان ماند و قد راست به تير ور نه معلوم نبودي که دهاني دارد علت آنست که وقتي سخني مي‌گويد ور نه مفهوم نگشتي که مياني دارد حجت آنست که وقتي کمري مي‌بندد با کسي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آن شکرخنده که پرنوش دهاني دارد
آن شکرخنده که پرنوش دهاني دارد
آن شکرخنده که پرنوش دهاني دارد

شاعر : سعدي

نه دل من که دل خلق جهاني داردآن شکرخنده که پرنوش دهاني دارد
هر که در خانه چنو سرو رواني داردبه تماشاي درخت چمنش حاجت نيست
باري آن بت بپرستند که جاني داردکافران از بت بي‌جان چه تمتع دارند
کس نديدم که چنين تير و کماني داردابرويش خم به کمان ماند و قد راست به تير
ور نه معلوم نبودي که دهاني داردعلت آنست که وقتي سخني مي‌گويد
ور نه مفهوم نگشتي که مياني داردحجت آنست که وقتي کمري مي‌بندد
با کسي گوي که در دست عناني دارداي که گفتي مرو اندر پي خون خواره خويش
هر که بر چهره از اين داغ نشاني داردعشق داغيست که تا مرگ نيايد نرود
که نه بحريست محبت که کراني داردسعديا کشتي از اين موج به در نتوان برد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.