گر محتسب به خانه خمار بگذرد شاعر : سعدي سعدي به خويشتن نتوان رفت سوي دوست گر محتسب به خانه خمار بگذرد هر گه که بر من آن بت عيار بگذرد کان جا طريق نيست که اغيار بگذرد مست شراب و خواب و جواني و شاهدي صد کاروان عالم اسرار بگذرد هر گه که بگذرد بکشد دوستان خويش هر لحظه پيش مردم هشيار بگذرد گفتم به گوشهاي بنشينم چو عاقلان وين دوست منتظر که دگربار بگذرد گفتم دري ز خلق ببندم به روي خويش ديوانهام کند چو پري وار بگذرد بازار حسن جمله خوبان...