دو چشم مست تو کز خواب صبح برخيزند

دو چشم مست تو کز خواب صبح برخيزند شاعر : سعدي هزار فتنه به هر گوشه‌اي برانگيزند دو چشم مست تو کز خواب صبح برخيزند که از لطافت خوي تو وحش نگريزند چگونه انس نگيرند با تو آدميان حلال نيست که از تو نظر بپرهيزند چنان که در رخ خوبان حلال نيست نظر به سر سزاست که پيشش به پاي برخيزند غلام آن سر و پايم که از لطافت و حسن کز اشتياق جمالت چه اشک مي‌ريزند تو قدر خويش نداني ز دردمندان پرس که چشم و زلف تو از حد برون دلاويزند قرار عقل برفت و مجال صبر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخيزند
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخيزند
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخيزند

شاعر : سعدي

هزار فتنه به هر گوشه‌اي برانگيزنددو چشم مست تو کز خواب صبح برخيزند
که از لطافت خوي تو وحش نگريزندچگونه انس نگيرند با تو آدميان
حلال نيست که از تو نظر بپرهيزندچنان که در رخ خوبان حلال نيست نظر
به سر سزاست که پيشش به پاي برخيزندغلام آن سر و پايم که از لطافت و حسن
کز اشتياق جمالت چه اشک مي‌ريزندتو قدر خويش نداني ز دردمندان پرس
که چشم و زلف تو از حد برون دلاويزندقرار عقل برفت و مجال صبر نماند
دو خصلتند که با يک دگر نياميزندمرا مگوي نصيحت که پارسايي و عشق
که شرط نيست که با زورمند بستيزندرضا به حکم قضا اختيار کن سعدي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط