شوخي مکن اي يار که صاحب نظرانند شاعر : سعدي بيگانه و خويش از پس و پيشت نگرانند شوخي مکن اي يار که صاحب نظرانند من نيز بر آنم که همه خلق بر آنند کس نيست که پنهان نظري با تو ندارد با روي تو دارند و دگر بي بصرانند اهل نظرانند که چشمي به ارادت بعد از غم رويت غم بيهوده خورانند هر کس غم دين دارد و هر کس غم دنيا کانها که بمردند گل کوزه گرانند ساقي بده آن کوزه خمخانه به درويش افسوس بر اينان که به غفلت گذرانند چشمي که جمال تو نديدست چه ديدست...