چه سروست آن که بالا مينمايد شاعر : سعدي عنان از دست دلها ميربايد چه سروست آن که بالا مينمايد از اين صورت ندانم تا چه زايد که زاد اين صورت منظور محبوب ببينم آب در چشم من آيد اگر صد نوبتش چون قرص خورشيد ولي ترسم به عهد ما نپايد کس اندر عهد ما مانند وي نيست وزين جانب محبت ميفزايد فراغت زان طرف چندان که خواهي و گر گويي کسي همدرد بايد حديث عشق جانان گفتني نيست که خواب آلوده را کوته نمايد درازاي شب از ناخفتگان پرس اگر ميبنددم...