بخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد

بخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد شاعر : سعدي روي ميمون تو ديدن در دولت بگشايد بخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد تا دگر مادر گيتي چو تو فرزند بزايد صبر بسيار ببايد پدر پير فلک را وين بشاشت که تو داري همه غم‌ها بزدايد اين لطافت که تو داري همه دل‌ها بفريبد زهرم از غاليه آيد که بر اندام تو سايد رشکم از پيرهن آيد که در آغوش تو خسبد پيش نطق شکرينت چو ني انگشت بخايد نيشکر با همه شيريني اگر لب بگشايي چون تو دارم همه دارم دگرم هيچ نبايد ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد
بخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد
بخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد

شاعر : سعدي

روي ميمون تو ديدن در دولت بگشايدبخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد
تا دگر مادر گيتي چو تو فرزند بزايدصبر بسيار ببايد پدر پير فلک را
وين بشاشت که تو داري همه غم‌ها بزدايداين لطافت که تو داري همه دل‌ها بفريبد
زهرم از غاليه آيد که بر اندام تو سايدرشکم از پيرهن آيد که در آغوش تو خسبد
پيش نطق شکرينت چو ني انگشت بخايدنيشکر با همه شيريني اگر لب بگشايي
چون تو دارم همه دارم دگرم هيچ نبايدگر مرا هيچ نباشد نه به دنيا نه به عقبي
هر که از دوست تحمل نکند عهد نپايددل به سختي بنهادم پس از آن دل به تو دادم
ماه نو هر که ببيند به همه کس بنمايدبا همه خلق نمودم خم ابرو که تو داري
آن که روي از همه عالم به تو آورد نشايدگر حلالست که خون همه عالم تو بريزي
پاي بلبل نتوان بست که بر گل نسرايدچشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبيند
نظري گر بربايي دلت از کف بربايدسعديا ديدن زيبا نه حرامست وليکن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط