يار آن بود که صبر کند بر جفاي يار شاعر : سعدي ترک رضاي خويش کند در رضاي يار يار آن بود که صبر کند بر جفاي يار بيند خطاي خويش و نبيند خطاي يار گر بر وجود عاشق صادق نهند تيغ ما نفس خويشتن بکشيم از براي يار يار از براي نفس گرفتن طريق نيست بيطاقت از ملامت خلق و جفاي يار ياران شنيدهام که بيابان گرفتهاند من سر نمينهم مگر آن جا که پاي يار من ره نميبرم مگر آن جا که کوي دوست ما را به در نميرود از سر هواي يار گفتي هواي باغ در ايام گل خوشست...