يار آن بود که صبر کند بر جفاي يار

يار آن بود که صبر کند بر جفاي يار شاعر : سعدي ترک رضاي خويش کند در رضاي يار يار آن بود که صبر کند بر جفاي يار بيند خطاي خويش و نبيند خطاي يار گر بر وجود عاشق صادق نهند تيغ ما نفس خويشتن بکشيم از براي يار يار از براي نفس گرفتن طريق نيست بي‌طاقت از ملامت خلق و جفاي يار ياران شنيده‌ام که بيابان گرفته‌اند من سر نمي‌نهم مگر آن جا که پاي يار من ره نمي‌برم مگر آن جا که کوي دوست ما را به در نمي‌رود از سر هواي يار گفتي هواي باغ در ايام گل خوشست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يار آن بود که صبر کند بر جفاي يار
يار آن بود که صبر کند بر جفاي يار
يار آن بود که صبر کند بر جفاي يار

شاعر : سعدي

ترک رضاي خويش کند در رضاي ياريار آن بود که صبر کند بر جفاي يار
بيند خطاي خويش و نبيند خطاي يارگر بر وجود عاشق صادق نهند تيغ
ما نفس خويشتن بکشيم از براي ياريار از براي نفس گرفتن طريق نيست
بي‌طاقت از ملامت خلق و جفاي يارياران شنيده‌ام که بيابان گرفته‌اند
من سر نمي‌نهم مگر آن جا که پاي يارمن ره نمي‌برم مگر آن جا که کوي دوست
ما را به در نمي‌رود از سر هواي يارگفتي هواي باغ در ايام گل خوشست
ور صد درخت گل بنشاني به جاي ياربستان بي مشاهده ديدن مجاهدست
يار قديم را برساني دعاي ياراي باد اگر به گلشن روحانيان روي
هم پيش يار گفته شود ماجراي يارما را از درد عشق تو با کس حديث نيست
بيگانه باشد از همه خلق آشناي يارهر کس ميان جمعي و سعدي و گوشه‌اي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.