هر که بي دوست ميبرد خوابش شاعر : سعدي همچنان صبر هست و پايابش هر که بي دوست ميبرد خوابش که ز سر برگذشت سيلابش خواب از آن چشم چشم نتوان داشت ديگري ميبرد به قلابش نه به خود ميرود گرفته عشق که نبيند جفاي اصحابش چه کند پاي بند مهر کسي لازمست احتمال بوابش هر که حاجت به درگهي دارد خار و خرما و زهر و جلابش ناگزيرست تلخ و شيرينش نکند رود دجله سيرابش سايرست اين مثل که مستسقي ور برآيد هزار مهتابش شب هجران دوست ظلمانيست نرود مهر...