هر که بي دوست مي‌برد خوابش

هر که بي دوست مي‌برد خوابش شاعر : سعدي همچنان صبر هست و پايابش هر که بي دوست مي‌برد خوابش که ز سر برگذشت سيلابش خواب از آن چشم چشم نتوان داشت ديگري مي‌برد به قلابش نه به خود مي‌رود گرفته عشق که نبيند جفاي اصحابش چه کند پاي بند مهر کسي لازمست احتمال بوابش هر که حاجت به درگهي دارد خار و خرما و زهر و جلابش ناگزيرست تلخ و شيرينش نکند رود دجله سيرابش سايرست اين مثل که مستسقي ور برآيد هزار مهتابش شب هجران دوست ظلمانيست نرود مهر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هر که بي دوست مي‌برد خوابش
هر که بي دوست مي‌برد خوابش
هر که بي دوست مي‌برد خوابش

شاعر : سعدي

همچنان صبر هست و پايابشهر که بي دوست مي‌برد خوابش
که ز سر برگذشت سيلابشخواب از آن چشم چشم نتوان داشت
ديگري مي‌برد به قلابشنه به خود مي‌رود گرفته عشق
که نبيند جفاي اصحابشچه کند پاي بند مهر کسي
لازمست احتمال بوابشهر که حاجت به درگهي دارد
خار و خرما و زهر و جلابشناگزيرست تلخ و شيرينش
نکند رود دجله سيرابشسايرست اين مثل که مستسقي
ور برآيد هزار مهتابششب هجران دوست ظلمانيست
نرود مهر مهر احبابشبرود جان مستمند از تن
به که نالد ز دست قصابشسعديا گوسفند قرباني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط