زينهار از دهان خندانش

زينهار از دهان خندانش شاعر : سعدي و آتش لعل و آب دندانش زينهار از دهان خندانش شهد بودست شير پستانش مگر آن دايه کاين صنم پرورد سرو بيرون کند ز بستانش باغبان گر ببيند اين رفتار همه خادم شوند غلمانش ور چنين حور در بهشت آيد نيست الا چه زنخدانش چاهي اندر ره مسلمانان متعطش بر آب حيوانش چند خواهي چو من بر اين لب چاه بر تماشاکنان حيرانش شايد اين روي اگر سبيل کند که بمرديم در بيابانش ساربانا جمال کعبه کجاست از خم زلف همچو چوگانش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زينهار از دهان خندانش
زينهار از دهان خندانش
زينهار از دهان خندانش

شاعر : سعدي

و آتش لعل و آب دندانشزينهار از دهان خندانش
شهد بودست شير پستانشمگر آن دايه کاين صنم پرورد
سرو بيرون کند ز بستانشباغبان گر ببيند اين رفتار
همه خادم شوند غلمانشور چنين حور در بهشت آيد
نيست الا چه زنخدانشچاهي اندر ره مسلمانان
متعطش بر آب حيوانشچند خواهي چو من بر اين لب چاه
بر تماشاکنان حيرانششايد اين روي اگر سبيل کند
که بمرديم در بيابانشساربانا جمال کعبه کجاست
از خم زلف همچو چوگانشبس که در خاک مي‌طپند چو گوي
که نبودند مرد ميدانشلاجرم عقل منهزم شد و صبر
که همين بود حد امکانشما دگر بي تو صبر نتوانيم
مرده از نيشتر مترسانشاز ملامت چه غم خورد سعدي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.