من اگر نظر حرامست بسي گناه دارم

من اگر نظر حرامست بسي گناه دارم شاعر : سعدي چه کنم نمي‌توانم که نظر نگاه دارم من اگر نظر حرامست بسي گناه دارم نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم ستم از کسيست بر من که ضرورتست بردن نه مقام ايستادن نه گريزگاه دارم نه فراغت نشستن نه شکيب رخت بستن نه اگر همي‌گريزم دگري پناه دارم نه اگر همي‌نشينم نظري کند به رحمت چو به ترک سر بگفتم چه غم از کلاه دارم بسم از قبول عامي و صلاح نيک نامي چه مرا به از گدايي چو تو پادشاه دارم تن من فداي جانت سر بنده...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
من اگر نظر حرامست بسي گناه دارم
من اگر نظر حرامست بسي گناه دارم
من اگر نظر حرامست بسي گناه دارم

شاعر : سعدي

چه کنم نمي‌توانم که نظر نگاه دارممن اگر نظر حرامست بسي گناه دارم
نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارمستم از کسيست بر من که ضرورتست بردن
نه مقام ايستادن نه گريزگاه دارمنه فراغت نشستن نه شکيب رخت بستن
نه اگر همي‌گريزم دگري پناه دارمنه اگر همي‌نشينم نظري کند به رحمت
چو به ترک سر بگفتم چه غم از کلاه دارمبسم از قبول عامي و صلاح نيک نامي
چه مرا به از گدايي چو تو پادشاه دارمتن من فداي جانت سر بنده و آستانت
نه مروتست اگر من نظر تباه دارمچو تو را بدين شگرفي قدم صلاح باشد
که دگر نه عشق خورشيد و نه مهر ماه دارمچه شبست يا رب امشب که ستاره‌اي برآمد
که من اين صباح روشن ز شب سياه دارممکنيد دردمندان گله از شب جدايي
تو گمان نيک بردي که من اين گناه دارمکه نه روي خوب ديدن گنهست پيش سعدي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.