تو با اين لطف طبع و دلربايي شاعر : سعدي چنين سنگين دل و سرکش چرايي تو با اين لطف طبع و دلربايي ندانستم که پيمانم نپايي به يک بار از جهان دل در تو بستم يکي از در درآي اي روشنايي شب تاريک هجرانم بفرسود که در پايت فشانم چون درآيي سري دارم مهيا بر کف دست حديث حسن خوبان خطايي خطاي محض باشد با تو گفتن وليکن سست مهر و بيوفايي نگاري سخت محبوبي و مطبوع که سختي بيني و جور آزمايي دلا گر عاشقي دايم بر آن باش برو سعدي که خدمت را نشايي ...