مشتاق توام با همه جوري و جفايي شاعر : سعدي محبوب مني با همه جرمي و خطايي مشتاق توام با همه جوري و جفايي در حضرت سلطان که برد نام گدايي من خود به چه ارزم که تمناي تو ورزم وان گه سپر انداختن از تير بلايي صاحب نظران لاف محبت نپسندند آن کس که نهد در طلب وصل تو پايي بايد که سري در نظرش هيچ نيرزد دشنام تو خوشتر که ز بيگانه دعايي بيداد تو عدلست و جفاي تو کرامت هر عهد که بستم هوسي بود و هوايي جز عهد و وفاي تو که محلول نگردد در پاي سمند تو...