| ابرش حسن برون تاز امشب | | برقع از ماه برانداز امشب |
| تا درآيي تو به اعزاز امشب | | ديده بر راه نهادم همه روز |
| هيچکس را مده آواز امشب | | من و تو هر دو تماميم بهم |
| سرکشي ميکني آغاز امشب | | کارم انجام نگيرد که چو دوش |
| پرده زين کار مکن باز امشب | | گرچه کار تو همه پردهدري است |
| من چو پروانهي جانباز امشب | | تو چو شمعي و جهان از تو چو روز |
| سر ازين بيش ميفراز امشب | | همچو پروانه به پاي افتادم |
| عمر شد، چند کني ناز امشب | | عمر من بيش شبي نيست چو شمع |
| چکني کشتن من ساز امشب | | بودهام بي تو بهصد سوز امروز |
| ميکند قصد به پرواز امشب | | مرغ دل در قفس سينه ز شوق |
| که شد از بانگ تو دمساز امشب | | دانه از مرغ دلم باز مگير |
| سنگ بر شيشه مينداز امشب | | دل عطار نگر شيشه صفت |