زهي ماه در مهر سرو بلندت

زهي ماه در مهر سرو بلندت شاعر : عطار شکر در گدازش ز تشوير قندت زهي ماه در مهر سرو بلندت چو بگذشت بادي به مشکين کمندت جهان فتنه بگرفت و پر مشک شد هم به يک دم شدم عاشق بند بندت سر زلف پر بند تو تا بديدم بيا تا به جانم رساني گزندت گزند تو را قدر و قيمت که داند که گوگرد سرخ است گرد سمندت برآر از سر کبر گردي ز عالم چو جان مست توست و خرد مستمندت به چه آلتي عشق روي تو بازم به رخ با قمر در غلط او فکندت چنان ماه رويي که آئينه‌ي تو جگر...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زهي ماه در مهر سرو بلندت
زهي ماه در مهر سرو بلندت
زهي ماه در مهر سرو بلندت

شاعر : عطار

شکر در گدازش ز تشوير قندتزهي ماه در مهر سرو بلندت
چو بگذشت بادي به مشکين کمندتجهان فتنه بگرفت و پر مشک شد هم
به يک دم شدم عاشق بند بندتسر زلف پر بند تو تا بديدم
بيا تا به جانم رساني گزندتگزند تو را قدر و قيمت که داند
که گوگرد سرخ است گرد سمندتبرآر از سر کبر گردي ز عالم
چو جان مست توست و خرد مستمندتبه چه آلتي عشق روي تو بازم
به رخ با قمر در غلط او فکندتچنان ماه رويي که آئينه‌ي تو
جگر به که سوزم به جاي سپندتچو وجه سپندي ندارم چه سازم
که خورشيد خواندم به بانگ بلندتمزن بانگ بر من که اين است جرمم
رخي همچو زر، مي‌رود مستمندتغلط گفتم اين زانکه خورشيد دايم
بسوزد ز عشقت نيايد پسندتچه سازم که عطار اگر جان به زاري


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط