| خسته شو گر مرهمي ميبايدت | | دم مزن گر همدمي ميبايدت |
| محو شو گر محرمي ميبايدت | | تا در اثباتي تو بس نامحرمي |
| گر چو دريا همدمي ميبايدت | | همچو غواصان دم اندر سينه کش |
| پيشواي هر غمي ميبايدت | | از عبادت غم کشي و صد شفيع |
| هر عبادت را نمي ميبايدت | | اشک لايقتر شفيع تو از آنک |
| عالمي در عالمي ميبايدت | | تنگدل ماندي، که دل يک قطره خونست |
| صبر صد عالم همي ميبايدت | | تا که اين يک قطره صد دريا شود |
| در حضور او دمي ميبايدت | | هر دو عالم گر نباشد گو مباش |
| تا قيامت ماتمي ميبايدت | | در غم هر دم که نبود در حضور |
| عهد خود مستحکمي ميبايدت | | در حضورش عهد کردي اي فريد |