اي شکر خوشه‌چين گفتارت

اي شکر خوشه‌چين گفتارت شاعر : عطار سرو آزاد کرد رفتارت اي شکر خوشه‌چين گفتارت ز اشتياق لب شکر بارت بس که طوطي جان بزد پر و بال ز آرزوي رخ چو گلنارت خار در پاي گل شکست هزار مانده در انتظار ديدارت هر شبي با هزار ديده سپهر شده مبهوت جزع خون‌خوارت لعل از جان بشسته دست به خون حلقه در گوش چشم مکارت نرگس تر که ساقي چمن است دل ببردي به‌جان گرفتارت هرکه را از هزار گونه جفا که بديدست در شهوارت بحر از آن جوش مي‌زند لب خشک زانکه سرگشته...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي شکر خوشه‌چين گفتارت
اي شکر خوشه‌چين گفتارت
اي شکر خوشه‌چين گفتارت

شاعر : عطار

سرو آزاد کرد رفتارتاي شکر خوشه‌چين گفتارت
ز اشتياق لب شکر بارتبس که طوطي جان بزد پر و بال
ز آرزوي رخ چو گلنارتخار در پاي گل شکست هزار
مانده در انتظار ديدارتهر شبي با هزار ديده سپهر
شده مبهوت جزع خون‌خوارتلعل از جان بشسته دست به خون
حلقه در گوش چشم مکارتنرگس تر که ساقي چمن است
دل ببردي به‌جان گرفتارتهرکه را از هزار گونه جفا
که بديدست در شهوارتبحر از آن جوش مي‌زند لب خشک
زانکه سرگشته گشت در کارتآسمان مي‌کند زمين بوست
زانکه بس تيز گشت بازارتگشت دندان عاشقان همه کند
که به جان و دلم خريدارتبر دل و جان من جهان مفروش
حلقه در گوش کرده عطارتبر بناگوش توست حلقه‌ي زلف


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.