دوش کان شمع نيکوان برخاست شاعر : عطار ناله از پير و از جوان برخاست دوش کان شمع نيکوان برخاست جوش آتش ز ارغوان برخاست گل سرخ رخش چو عکس انداخت به غلاميش مدح خوان برخاست آفتابي که خواجهتاش مه است شور از جان خسروان برخاست از غم جام خسروي لبش صد نگهبان و ديدهبان برخاست روي بگشاد تا ز هر مويم چه قيامت ز هندوان برخاست يارب از تاب زلف هندوي او آه از ناف آهوان برخاست مشک از چين زلف ميافشاند دود از مغز جادوان برخاست چشم جادوش آتشي...