آتشي کز تو در نهاد دل است | | کاتشت در ميان جوهر ماست |
ديدهاي کو که روي تو بيند | | تا ابد رهنماي و رهبر ماست |
ما درين ره حجاب خويشتنيم | | ديده تيره است و يار در بر ماست |
تا که عطار عاشق غم توست | | ورنه روي تو در برابر ماست |
اين چه سوداست کز تو در سر ماست | | دل اصحاب ذوق غمخور ماست |
از تو در ما فتاده شور و شري | | وين چه غوغاست کز تو در بر ماست |
تا تو کردي به سوي ما نظري | | اين همه شور و شر نه در خور ماست |
پاکباز آمديم از دو جهان | | ملک هر دو جهان مسخر ماست |