عشق تو ز اختيار بيرون است شاعر : عطار وصل تو ز انتظار بيرون است عشق تو ز اختيار بيرون است چون کار تو از قرار بيرون است چون با تو نهم قرار وصلت هر لحظه ز صد هزار بيرون است مرغي که دراوفتد به دامت سرگشتگي از شمار بيرون است جانهاي عزيز را درين درد کز گردش روزگار بيرون است زان برد غم تو روزگارم از پردهي پردهدار بيرون است آنجا که حساب کار عشق است کار تو ز وسع کار بيرون است بيکار مباد هيچکس ليک جمله ز حساب يار بيرون است هرچ...