نور ايمان از بياض روي اوست شاعر : عطار ظلمت کفر از سر يک موي اوست نور ايمان از بياض روي اوست پردهاي در آفتاب روي اوست ذره ذره در دو عالم هر چه هست گرچه نيست آگاه آنکس سوي اوست هر که را در هر دو عالم قبلهاي است هر دو عکس طاق دو ابروي اوست هر دو عالم هيچ ميداني که چيست کان کمان پيوسته بر بازوي اوست چون کمان ابروي او درکشيم از مصاف غمزهي جادوي اوست آن همه غوغاي روز رستخيز از خدنگ چشم چون آهوي اوست رستخيز آري کلمح باالبصر هر...