اي بي نشان محض نشان از که جويمت

اي بي نشان محض نشان از که جويمت شاعر : عطار گم گشت در تو هر دو جهان از که جويمت اي بي نشان محض نشان از که جويمت تا يافت يافت مي‌نتوان از که جويمت تو گم نه‌اي و گمشده‌ي تو منم وليک من گمشده درين دو ميان از که جويمت دل در فناي وحدت و جان در بقاي صرف اکنون مرا بگو که نهان از که جويمت پيدا بسي بجستمت اما نيافتم اي برتر از يقين و گمان از که جويمت چون در رهت يقين و گماني همي رود گم شد نشان مه به نشان از که جويمت در بحر بي نهايت عشقت چو قطره‌اي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي بي نشان محض نشان از که جويمت
اي بي نشان محض نشان از که جويمت
اي بي نشان محض نشان از که جويمت

شاعر : عطار

گم گشت در تو هر دو جهان از که جويمتاي بي نشان محض نشان از که جويمت
تا يافت يافت مي‌نتوان از که جويمتتو گم نه‌اي و گمشده‌ي تو منم وليک
من گمشده درين دو ميان از که جويمتدل در فناي وحدت و جان در بقاي صرف
اکنون مرا بگو که نهان از که جويمتپيدا بسي بجستمت اما نيافتم
اي برتر از يقين و گمان از که جويمتچون در رهت يقين و گماني همي رود
گم شد نشان مه به نشان از که جويمتدر بحر بي نهايت عشقت چو قطره‌اي
بيرون شد از زمان و مکان از که جويمتتا بود که بويي از تو بيابد دلم چو جان
اي در درون پرده‌ي جان از که جويمتدر جست و جوي تو دلم از پرده اوفتاد
اي بس عيان به عين عيان از که جويمتعطار اگرچه يافت به عين يقين تورا


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.