عشق تو پرده، صد هزار نهاد شاعر : عطار پرده در پرده بي شمار نهاد عشق تو پرده، صد هزار نهاد گه نهان و گه آشکار نهاد پس هر پرده عالمي پر درد پس هر پرده استوار نهاد صد جهان خون و صد جهان آتش که يکي در يکي هزار نهاد پرده بازي چنان عجايب کرد پرده بر روي اختيار نهاد پردهي دل به يک زمان بگرفت جرم بر جان بي قرار نهاد کرد با دل ز جور آنچه مپرس روي بر خاک اضطرار نهاد جان مضطر چو خاک راهش گشت عشق بر دست من نگار نهاد شيرمرد همه جهان بودم...