سر زلف تو بوي گلزار دارد

سر زلف تو بوي گلزار دارد شاعر : عطار لب لعل تو رنگ گلنار دارد سر زلف تو بوي گلزار دارد ببين گل که چون پاي بر خار دارد از آن غم که يکدم سر گل نبودت چرا خلق را ذره کردار دارد اگر روي تو نيست خورشيد عالم چرا عاشقان را چو پرگار دارد وگر نقطه‌ي عاشقان نيست خالت چرا پس چليپا و زنار دارد وگر زلف تو نيست هندوي ترسا شکر تنگ بسته به خروار دارد دهانت چو با پسته‌اي تنگ ماند چو گوگرد سرخي چه مقدار دارد خط سبز زنگار رنگ تو يارب نگين مسين تو...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سر زلف تو بوي گلزار دارد
سر زلف تو بوي گلزار دارد
سر زلف تو بوي گلزار دارد

شاعر : عطار

لب لعل تو رنگ گلنار داردسر زلف تو بوي گلزار دارد
ببين گل که چون پاي بر خار دارداز آن غم که يکدم سر گل نبودت
چرا خلق را ذره کردار دارداگر روي تو نيست خورشيد عالم
چرا عاشقان را چو پرگار داردوگر نقطه‌ي عاشقان نيست خالت
چرا پس چليپا و زنار داردوگر زلف تو نيست هندوي ترسا
شکر تنگ بسته به خروار دارددهانت چو با پسته‌اي تنگ ماند
چو گوگرد سرخي چه مقدار داردخط سبز زنگار رنگ تو يارب
نگين مسين تو زنگار داردچرا روي کردي ترش تا ز خطت
که روي تو خود چشم بيمار داردندارم به روي تو چشم تعهد
مرا چشم زخمي چه تيمار داردچو تيمار چشم خودش مي نبينم
به صاحب قرانيم اقرار داردمکن بيقرارم چو گردون که گردون
که جانم به عالم همين کار داردبه يک بوسه جان مرا زنده گردان
که شعر از لب تو شکربار داردفريد از لب تو سخن چون نگويد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما