هرچه نشان کني تويي، راه نشان نميبرد هرچه نشان کني تويي، راه نشان نميبردشاعر : عطار وآنچه نشانپذير ني، اين سخن آن نميبردهرچه نشان کني تويي، راه نشان نميبردزانک ز لطف اين سخن، گفت زبان نميبردگفت زبان ز سر بنه خاک بباش و سر بنهپي چو بکردهاند گم کس پي آن نميبرددر دل مرد جوهري است از دوجهان برون شدههر که به ذوق نيستي راه به جان نميبردماه رخا رخ تو را پي نبرد به هيچ رويتا به کي اين فغان برم نيز فغان نميبردزنده بمردم از غمت خام بسوختم ز توکو بدر تو عقل را موي کشان نميبرديک سر موي ازين سخن باز نيايد آن کسيهيچ کسي به عمر خود با سر آن نميبردآنچه فريد يافتست از ره عشق ساعتي