خطت خورشيد را در دامن آورد

خطت خورشيد را در دامن آورد شاعر : عطار ز مشک ناب خرمن خرمن آورد خطت خورشيد را در دامن آورد که با خورشيد و مه در گردن آورد چنان خطت برآوردست دستي چو گل کرده قبا پيراهن آورد کله‌دار فلک از عشق خطت لب شيرينت جوشي در من آورد خط مشکينت جوشي در دل انداخت جهان را شوق تو در شيون آورد فلک را عشق تو در گردش انداخت به خوبي تو يک سيمين‌تن آورد ندانم تا فلک در هيچ دوري که چندين حلقه‌ي مردافکن آورد فلک چون هر شبي زلف تو مي‌ديد سر زلف تو را...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خطت خورشيد را در دامن آورد
خطت خورشيد را در دامن آورد
خطت خورشيد را در دامن آورد

شاعر : عطار

ز مشک ناب خرمن خرمن آوردخطت خورشيد را در دامن آورد
که با خورشيد و مه در گردن آوردچنان خطت برآوردست دستي
چو گل کرده قبا پيراهن آوردکله‌دار فلک از عشق خطت
لب شيرينت جوشي در من آوردخط مشکينت جوشي در دل انداخت
جهان را شوق تو در شيون آوردفلک را عشق تو در گردش انداخت
به خوبي تو يک سيمين‌تن آوردندانم تا فلک در هيچ دوري
که چندين حلقه‌ي مردافکن آوردفلک چون هر شبي زلف تو مي‌ديد
سر زلف تو را چوبک‌زن آوردز چشم بد بترسيد از کواکب
دهاني همچو چشم سوزن آورداز آن سر رشته گم کردم که رويت
گهر سي‌دانه در يک ارزن آورداز آن سرگشته دل ماندم که لعلت
اگر خورشيد وجهي روشن آوردز بهر ذره‌اي وصل تو هر روز
فرو شد زرد و سر در دامن آوردچون آن ذره نيافت از خجلت آن
به اسرار سخن آبستن آورددل عطار در وصلت ضميري


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط