در راه تو هر که راهبر شد

در راه تو هر که راهبر شد شاعر : عطار هر لحظه به طبع خاک تر شد در راه تو هر که راهبر شد در عالم عشق تاج سر شد هر خاک که ذره‌ي قدم گشت نتواني ازين قفس به در شد تا تو نشوي چو ذره ناچيز فارغ ز وجود خير و شر شد هر کو به وجود ذره آمد ذاتي که ز عشق معتبر شد در هستي خود چو ذره گم گشت زيرا که ز خويش بي‌خبر شد ذره ز که پرسد و چه پرسد وآنگه به دهان شير در شد خورشيد ز خويش ذره‌اي ديد پيوسته چرا چنين به سر شد گر ذره‌ي راه نيست خورشيد ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در راه تو هر که راهبر شد
در راه تو هر که راهبر شد
در راه تو هر که راهبر شد

شاعر : عطار

هر لحظه به طبع خاک تر شددر راه تو هر که راهبر شد
در عالم عشق تاج سر شدهر خاک که ذره‌ي قدم گشت
نتواني ازين قفس به در شدتا تو نشوي چو ذره ناچيز
فارغ ز وجود خير و شر شدهر کو به وجود ذره آمد
ذاتي که ز عشق معتبر شددر هستي خود چو ذره گم گشت
زيرا که ز خويش بي‌خبر شدذره ز که پرسد و چه پرسد
وآنگه به دهان شير در شدخورشيد ز خويش ذره‌اي ديد
پيوسته چرا چنين به سر شدگر ذره‌ي راه نيست خورشيد
سرگشته‌ي راه بيشتر شدچون ذره کسي که پيشتر رفت
بر آهن و سنگ کارگر شددر عشق چو ذره شو که عشقش
در پرده نشست و پرده در شدبنمود نخست پرده‌ي زلف
فاني صفتي که در سفر شددرداد ندا که همچو ذره
همراهي کرد و راهبر شدموي سر زلف ماش جاويد
در ديده‌ي خويش مختصر شدعطار چو ذره تا فنا گشت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط