نقد قدم از مخزن اسرار برآمد، چون گنج عيان شد شاعر : عطار خود بود که خود بر سر بازار برآمد، بر خود نگران شد نقد قدم از مخزن اسرار برآمد، چون گنج عيان شد خود بر صف جبه و دستار برآمد، لبس همه سان شد در کسوت ابريشم و پشم آمد و پنبه، تا خلق بپوشند در بحر به شکل در شهوار برآمد در موسم نيسان ز سما شد سوي دريا، در کسوت قطره خود گشت بت و خود به پرستار برآمد، خود عين بتان شد در شکل بتان خواست که خود را بپرستد، خود را بپرستد در صورت سقف و در و ديوار برآمد،...