عاشقان زندهدل به نام تو اند شاعر : عطار تشنهي جرعهاي ز جام تو اند عاشقان زندهدل به نام تو اند دل و جان بندهي غلام تو اند تا به سلطاني اندر آمدهاي توسنان زمانه رام تو اند زير بار امانت غم تو دانه ناديده صيد دام تو اند سرکشان بر اميد يک دانه در ره عشق ناتمام تو اند کاملان وقت آزمايش تو در تماشاي احترام تو اند رهنمايان راه بين شب و روز آرزومند يک پيام تو اند صد هزار اهل درد وقت سحر زندهي يادگار نام تو اند همچو عطار بيدلان...