دلم بي عشق تو يک دم نماند

دلم بي عشق تو يک دم نماند شاعر : عطار چه مي‌گويم که جانم هم نماند دلم بي عشق تو يک دم نماند يکي چون زلف تو بر هم نماند چو با زلفت نهم صد کار برهم ز شوق تو يکي محکم نماند واگر صد توبه‌ي محکم بيارم که آنجا رسم مدح و ذم نماند جهان عشق تو نادر جهاني است ز دردش در جهان مرهم نماند دلي کز عشق عين درد گردد به عالم برنهي عالم نماند اگر يگ ذره از اندوه نايافت ز دو کونش به يک جو غم نماند کسي کو در غم عشقت فرو شد که يک همدم تو را همدم نماند...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلم بي عشق تو يک دم نماند
دلم بي عشق تو يک دم نماند
دلم بي عشق تو يک دم نماند

شاعر : عطار

چه مي‌گويم که جانم هم نمانددلم بي عشق تو يک دم نماند
يکي چون زلف تو بر هم نماندچو با زلفت نهم صد کار برهم
ز شوق تو يکي محکم نماندواگر صد توبه‌ي محکم بيارم
که آنجا رسم مدح و ذم نماندجهان عشق تو نادر جهاني است
ز دردش در جهان مرهم نمانددلي کز عشق عين درد گردد
به عالم برنهي عالم نمانداگر يگ ذره از اندوه نايافت
ز دو کونش به يک جو غم نماندکسي کو در غم عشقت فرو شد
که يک همدم تو را همدم نماندمزن دم پيش کس از سر اين کار
چو با او دم زني محرم نمانداگرچه آينه نقش تو دارد
به جان تازه به دل خرم نمانداگر عطار بي درد تو ماند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.