هر زماني زلف را بندي کند

هر زماني زلف را بندي کند شاعر : عطار با دل آشفته پيوندي کند هر زماني زلف را بندي کند از سر مويي زبان‌بندي کند بس دل و جان را که زلف سرکشش ياريم چون آرزومندي کند لب گشايدتا ببينم وانگهي گر به يک قنديم خرسندي کند هر دو لب بربندد آرد قانعم گر نگاهي سوي آن قندي کند ليک مي‌دانم که دل نجهد به جان دل چو خون شد صبر تا چندي کند گر بنالم صبر فرمايد مرا کيست کين شوريده را بندي کند عشق او عطار را شوريده کرد
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هر زماني زلف را بندي کند
هر زماني زلف را بندي کند
هر زماني زلف را بندي کند

شاعر : عطار

با دل آشفته پيوندي کندهر زماني زلف را بندي کند
از سر مويي زبان‌بندي کندبس دل و جان را که زلف سرکشش
ياريم چون آرزومندي کندلب گشايدتا ببينم وانگهي
گر به يک قنديم خرسندي کندهر دو لب بربندد آرد قانعم
گر نگاهي سوي آن قندي کندليک مي‌دانم که دل نجهد به جان
دل چو خون شد صبر تا چندي کندگر بنالم صبر فرمايد مرا
کيست کين شوريده را بندي کندعشق او عطار را شوريده کرد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط