چند در شيب و در فراز آيند شاعر : عطار تا به کي بي تو خوندل ريزند چند در شيب و در فراز آيند وقت نامد که عاشقان پيشت تا به کي بي تو زير گاز آيند پرده برگير تا جهاني جان از سر صد هزار ناز آيند عاشقاني که همچو عطارند پايکوبان به پرده باز آيند عاشقان چون به هوش باز آيند در ره عشق بي مجاز آيند پيش شمع رخش چو پروانه پيش معشوق در نماز آيند در هوايي که ذره خورشيد است سر ببازند و سرفراز آيند بر بساطي که عشق حاکم اوست پر برآرند و شاهباز...