آنچه نقد سينهي مردان بود شاعر : عطار زآرزوي آن فلک گردان بود آنچه نقد سينهي مردان بود هر دو عالم تا ابد پنهان بود گر از آن يک ذره گردد آشکار خود که را در کون تاب آن بود در گذر از کون تا تاب آوري آفتاب آن رخ جانان بود آن فلک کان در درون عاشق است آن فلک را تا ابد دوران بود گر فرو استد ز دوران اين فلک نور آن خورشيد جاويدان بود نور اين خورشيد اگر زايل شود هر که را يک ذره نور جان بود زود بيند آن فلک و آن آفتاب تا بود در کار خود...