در جهان صد خون به يک دم ميرود | | تا سر زلف تو درهم ميرود |
دل ز دستم رفت و جان هم ميرود | | تا بديدم زلف تو اي جان و دل |
وين سخن از جان پر غم ميرود | | دل ندارم تا غم زلفت خورم |
همچو زلفت پشت پر خم ميرود | | آسمان از اشتياق روي تو |
کز پي دل جان به ماتم ميرود | | دل در اندوه تو مرد و اين بتر |
راستي بيعي مسلم ميرود | | ميدهي دم ميستاني جان من |
توبه الحق با تو محکم ميرود | | هر زماني توبهاي ميبشکني |
آنچه ميرفتت کنون کم ميرود | | ناز کم کن زانکه تا خطت دميد |
با دلي پر خون ز عالم ميرود | | خون مخور عطار را کز شوق تو |