چند جويي در جهان ياري ز کس

چند جويي در جهان ياري ز کس شاعر : عطار يک کست در هر دو عالم يار بس چند جويي در جهان ياري ز کس کاندرين ره کم نيايي از مگس تو چو طاوسي بدين ره در خرام پاي در نه زانکه داري دست رس مرد باش و هر دو عالم ده طلاق از تو با حضرت بنالد آن نفس گر برآري يک نفس بي عشق او تا کي اندر يک نفس چندين هوس هر نفس سرمايه‌ي صد دولت است باز کش آخر عنان را باز پس سرنگونساري تو از حرص توست نيستي تو اين سخن را هيچ کس تا ز دانگي دوست تر داري دودانگ بر سر...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چند جويي در جهان ياري ز کس
چند جويي در جهان ياري ز کس
چند جويي در جهان ياري ز کس

شاعر : عطار

يک کست در هر دو عالم يار بسچند جويي در جهان ياري ز کس
کاندرين ره کم نيايي از مگستو چو طاوسي بدين ره در خرام
پاي در نه زانکه داري دست رسمرد باش و هر دو عالم ده طلاق
از تو با حضرت بنالد آن نفسگر برآري يک نفس بي عشق او
تا کي اندر يک نفس چندين هوسهر نفس سرمايه‌ي صد دولت است
باز کش آخر عنان را باز پسسرنگونساري تو از حرص توست
نيستي تو اين سخن را هيچ کستا ز دانگي دوست تر داري دودانگ
بر سر دريا چه گردي همچو خسگر گهر خواهي به دريا شو فرو
چون تواني رفت راه پر عسسبر در او گر نداري حرمتي
بر سر افلاک تازاني فرسچون تو اي عطار حرمت يافتي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط