خاطراتی از نظم امام خمینی (ره) (1)

امام خمینی در مدّت زندگی پر برکت خود همواره نظم و برنامه ریزی را سر لوحه ئ کارهای شخصی و غیر شخصی قرار می دادند.به طوری که اطرافیان دقیقاً نظم و ترتیب را در زندگی ایشان درک می کردند زیرا نظم یکی از اساسی ترین برنامه های انسان متعهد در ارتباط برقرار کردن با خالق است .به قول خود امام قدس سره که می
چهارشنبه، 24 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاطراتی از نظم امام خمینی (ره) (1)

 

 

 

خاطراتی از نظم امام خمینی (ره)(1)
خاطراتی از نظم امام خمینی (ره) (1)


 





 
امام خمینی در مدّت زندگی پر برکت خود همواره نظم و برنامه ریزی را سر لوحه ئ کارهای شخصی و غیر شخصی قرار می دادند.به طوری که اطرافیان دقیقاً نظم و ترتیب را در زندگی ایشان درک می کردند زیرا نظم یکی از اساسی ترین برنامه های انسان متعهد در ارتباط برقرار کردن با خالق است .به قول خود امام قدس سره که می فرمودند :«اگر در زندگی مان ،در رفتار و حرکاتمان نظم بدهیم،فکرمان هم بالطبع نظم می گیرد،وقتی فکر نظم گرفت و انسان در زندگی نظم داشت ،یقیناً از آن نظم فکری کامل الهی هم برخوردار خواهد شد دراین صورت لغزشها و اشتباهات کمتر می شود و انسان در مرحله ای قرار می گیرد که جز برای پیاده کردن اوامر الهی و رضایت او به چیز دیگری نظم نخواهد کرد.(1)در این رابطه می بینیم که کلام امام رهنمون ما در مورد نظم است.چنانکه در مقدّمه این کتاب ذکر شد ،فرمایشی از مولای متقیان علی(ع)به ما رسیده که،شمارابه تقوای الهی و نظم در کارهایتان توصیه می کنم ،با کمی فکر و تأمل می بینیم که برنامه ریزی جهت امورات دینی هم بدون نظم میّسر نیست چنانچه امام علی (ع)می فرمایند؛یک مؤمن اوقات خود رابه سه قسمت تقسیم می کند؛ساعتی به کار و تلاش جهت امرار معاش،ساعتی برای بندگی و عبادت و ساعتی برای خوردن و استراحت.
با توجه به این حدیث شریف ما نوجوانان که فعلاً زیر بار مسئولیت خانواده جهت امرار معاش نرفته ایم پس ساعت مقرر برای کار و تلاش را می توانیم تعبیر به درس خواندن و مطالعه بکنیم.هرروز که از 24ساعت تشکیل شده ،آنرا می توان به 3تا8 ساعت تقسیم نمود و برنامه ای که امام علی (ع)به ما داده را برطبق آن تنظیم نمائیم(2) (3)
نظم یک خصلت اسلامی و از دستورات اسلام است که این دستور به طور دقیق و نمایان در زندگی حضرت امام محسوس و ملموس بود،زیرا ایشان یک چنین برنامه منظمی در زندگی خود داشتند به نحوی که،عبادت ایشان از روی برنامه ،قرآن خواندن ایشان از روی برنامه ،غذا خوردن از روی برنامه ،رسیدگی به امور مردم از روی برنامه ،و...خلاصه تمام کارهای ایشان برگرفته از نظم و ترتیب بود.ایشان به قدری دراین جهت مقید بود که تمام امور ایشان منظّم و مرتّب و در وقتهای تعیین شده انجام می گرفت.لذا اطراف امام می گویند:ایشان در زندگی به حدّی نظم داشتند که انسان می توانست طبق برنامه کار ایشان ،ساعت خود را تنظیم کند،چنانچه کارکنان امام در نجف اشرف از حرکت و سکون و خواب و بیداری و نشست و برخاست ایشان در می یافتند که الان چه ساعتی ازروز یا شب است.(4)
عبادت به جای خود،سیاست به جای خود،مسائل اجتماعی و اخلاقی هر یک به جای خود،اینطور نبود که ایشان هیچ یک از مسائل و موضوعات را به خاطر یکدیگر تحت الشعاع قرار دهد و به خاطر همین نظم بود که امام هم کوه را می دید و هم کاه را و مسائل ریز ودرشت رابا هم مخلوط نمی کردند واین از خصوصّیات بارز امام بود .حضرت امام کارها را دقیقاً از روی نظم انجام می داد واین صورت یک قانون برای شخص خود وبه طبع آن برای افراد خانواده و اطرافیان شده بود. برنامه داشتن در کارها موجب می شود که انسان بتواند از عمرش استفاده کامل کند و عمرش را به هدر ندهد لذا امام از این جهت خیلی مواظبت می کردند.حضرت امام آنچنان نظمی در امور زندگی شان داشتند که انسان را مبهوت می کنند و جریانات عجیب و آموزنده ای در ارتباط با نظم و برنامه ریزی در زندگی امام وجود دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنیم:

تعجب مأمورین حرم:
 

امام قبل از انقلاب کارهایشان طوری بود که بعد از انقلاب به خاطر مصالح کشور و مسئولیت رهبری جامعه برنامه ئ ایشان تغییر کرد.
امام مدّت چندین سالی که در نجف بودند هر شب رأس ساعت 3به حرم مطّهر امیرالمؤمنین (ع)تشریف می بردند (5)و این برنامه ئ ایشان در تمامی مدتّی که در نجف بودند ترک نشد مگر ایام زیارتی امام حسین (ع)یا گاهی اوقات که در نجف حکومت نظامی برقرار می شد و رفت و آمد در خیابانها ممنوع بود،برنامه ئ زیارت ایشان ساعت 3 شب به هم نمی خورد و ایشان در ساعت 3 شب به پشت بام می رفتند و از آنجا دعا و زیارتنامه می خواندند.نکته جالب توجّه ای که لازم به ذکر است این است که نظم امام در رفت و آمد آنقدر دقیق بود که حتّی مأمورین اطراف حرم را تحت تأثیر قرار داده بود و آنها از این نظم و دقیق بودن امام تعجب می کردند زیرا می دیدند که ایشان هر شب رأس یک ساعت معینّی به حرم می آیند وبعد از درست نیم ساعت از حرم بیرون می روند.(6)
روح الله،واقعاً روح الله است!
مرحوم آیه الله شاه آبادی (استاد امام)درباره نظم و حضور امام در جلسات درس گفته بود:«روح الله ،واقعاً روح است نشد یک روز ببینم که ایشان بعد از بسم الله در درس حاضر باشد ،همیشه پیش از آنکه بسم الله درس را بگویم ،حاضر بوده است.»(7)

نظم در تدریس:
 

در تمام حوزه علمیه ،درسی منظم تر از درس ایشان نبود و حتّی با حوزه های دیگر هم که مقایسه می کردیم ،درسی منظم تر از درس ایشان سراغ نداشتیم ،ایشان مدت چهار سال و نیم یک دوره اصول می گفتند که در این مدّت به غیر از اعیاد و وفات ائمه و جمعه ها که معمولاً تعطیل بود،فقط 2 روز درس را تعطیل کردند و کسی مثل ایشان اینطور منظّم و مرتب نبود.(8)

حتّی امشب؟!
 

حضرت امام در مدّت اقامت خود در نجف مقیّد بودند که هرشب رأس ساعت 3 به حرم مطّهر علی بن ابیطالب(ع)تشریف ببرند ،لذا از مرحوم شهید علّامه حاج مصطفی خمینی فرزند برومند امام نقل شده که:
یک شبی طوفانی بود و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت بود،من به معظم له گفتم،امیرالمؤمنین دور و نزدیک ندارد، زیارت جامعه را که هر شب در حرم می خواندید امشب در خانه بخوانید!
امام فرمودند:«مصطفی تقاضا دارم روح عوامانه ما را از ما نگیری»!و همان شب بالاخره به حرم مشرّف شدند!(9)ایشان تا این حد به برنامه روزانه ای که دارند پایبند و مقیّد هستند که حتّی در سخت ترین شرایط حاضر به ترک آن نیستند.

نظمی قابل تأمل!
 

امام اوّلین شبی که در پاریس در آپارتمان کوچکی منزل کردند،یک اطاق محل استراحت امام بود و ما هم در اطاق دیگری مقابل آن نشسته بودیم .ساعت به وقت پاریس 2 بعد ازنیمه شب را نشان می داد که به وقت نجف اشرف 4 ساعت و به وقت تهران 4/30بعد از نیمه شب بود،در این هنگام امام از اطاق خود بیرون آمدند و به دستشویی رفته ،وضو گرفتند و برگشتند ،با اینکه هنوز حدود 4 ساعت به اذان صبح داشتیم تعجب کردیم که چرا اینقدرامام زود بلند شدند؟ صبح معمّا حل گردید،زیرا امام فرمودند اینجا چطور است دیشب هر چه نشستیم که صبح شود ،نماز بخوانم هوا روشن نمی شد .معلوم شد که امام به عادت هر شب ،مطابق افق نجف اشرف 2 ساعت به اذان صبح برای نماز شب بلند شده اند ،گفتیم افق اینجا با نجف فرق دارد و شما دو ساعت زودتر از هر شب بلند شده اید ،ایشان فرمودند :بیایید ساعت مرا درست کنید.(10)

پنج کار در یک زمان :
 

در یکی از روزها ی فروردین سال68حدود ساعت 7،حضرت امام حقیر را برای انجام کاری احضار کردند،وقتی مشرف شدم حدود 1ساعت از مغرب گذشته بود.حضرت امام در حالیکه هنوز مشغول تعقیبات نماز مغرب و عشا بودند:
1-تسبیح در دستشان بود و ذکر می گفتند .2.به پشت خوابیده بودند و نرمش مخصوصی را که پزشک توصیه کرده بود،انجام می دادند.3.تصویر بدون صدای تلویزیون که روشن بود را مد نظرداشتند.
4.به صدای رادیو گوش می دادند.5.علاوه بر همه این امور علی (نوه امام)را در حالیکه سعی می کرد حرکتهای امام را تقلید کند و امام اورا که در کنارشان دراز کشیده بود مورد تفقد و نوازش قرار می داد.(11)

دیر به درس نیایید:
 

روزی امام درس می گفتند که طلّاب حین درس کمی دیرتر از موعد مقرّر سر درس می آمدند،لذا امام که روی نظم و انجام به موقع کارها در ساعت خاص خود خیلی حساس بودند،هم برای مزاح و هم برای اینکه طلّاب درسی بگیرند فرمود:«اگر برای درس خواندن می آیید باید سر موقع حاضر باشید و اگر برای ثواب مسجد می آیید ،جای دیگر هم مسجد هست.»(12)

نظم در تدریس:
 

امام رأس ساعت 8 صبح درس خود را شروع می کردند ،ایشان آنقدر برای وقت حساسیت داشتند که اگر کسی درراه می خواست با معظم له صحبت کند نمی توانست ایشان را متوقف سازد که ایشان برای اینکه دیرتر به مقصد نرسد همانطوری که در راه حرکت می کردند پاسخ سوالها را می فرمود.(13)

تنظیم ساعتها با ورود امام:
 

یکی از شاگردان حضرت امام می گوید: دریکی از سفرهایمان به عراق در صحن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نشسته بودیم و با عدهّ ای از فضلا صحبت می کردیم ،وقتی صحبت تمام شد ،آقایان می خواستند بروند،ساعت را که نگاه کردند،اختلاف ساعات پیش آمد.در ضمن ساعت حرم نیز که ساعتی عربی بود وقتی متفاوت با ساعتهای مارا نشان می داد.اختلاف ساعتهای ما هم با کمی اختلاف 5دقیقه و7دقیقه راکم وزیاد نشان می داد.در همان حال یکی از اساتید نجف که آنجا حضور داشتند با حالت هیجانزده ای گفت:ساعتهایتان را میزان کنید ،الان ساعت دقیقاً3 از شب است .با تعجّب به ایشان نگاه کردیم و گفتیم چطورمگه ،گفتند: ایشان که می رود(و اشاره به حضرت امام کردند)هرشب در همین ساعت قدم داخل صحن می گذارند و بعد ما ساعتهایمان را میزان کردیم .این مطلب می فهماند که امام چقدر در وقت دقیق و منظّم بودندکه حتی ورود ایشان خودش ساعت است.(14)

پی‌نوشت‌ها:
 

1-مرضیه حدیده چی دباغ ،سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ج4،ص49.
2-منظورهمان کارهایی که عبادت محسوب می شوند نیز هست مثلاً خدمت به پدر و مادر با همان درس خواندن که برای ما و امثال ما عبادت است.
3-نهج البلا غه حکمت 396،ص1014.
4-حجه الاسلام محمد علی انصاری ،با کمی تصّرف و تلخیص ،ج2،ص61،.
5-درنجف غروب که می شد می گفتند شب شده است وساعت 3شب یعنی 3 ساعت بعد از غروب .
6-حجه الاسلام ناصری،ج4،ص125با تلخیص و اضافات.
7-آیه الله مرتضی بنی فضل ،پابه پای آفتاب ،ج2،ص312.
8-حجه الاسلام غیوری ،همان،ج 6،ص96-95.
9-آیه الله حسین مظاهری،همان ،ج 5،ص169.
10-حجه الاسلام فردوسی پور،همان ،ج4،ص146.
11-حجه الاسلام رحیمیان ،درسایه آفتاب ص110-109.
12-حجه الاسلام ناصری ،سرگذشتهای ویژهاز زندگی امام خمینی ج4،ص125.
13-حجه الاسلام مصطفی زمانی ،همان ،ج5،ص83.
14-حجه الاسلام سید عبدالمجید ایروانی ،همان ،با اندکی تصّرف ،ج5،ص22.
 


ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط