مفهوم غير قانوني بودن يا ناهنجاري فعل زيان بار در مسئوليت مدني(3)
نويسنده:دكتر سيد مرتضي قاسم زاده
بند سوم - ضابطه ومعيار تجاوز
يكم - شخص متعارف
دوم - شخصي محتاط ومعقول
1- قصد واراده 2- مسئوليت مطلق 3- غفلت
ايشان در توضيح غفلت گفته است : (رفتار هر فرد در اجتماع نسبت به ديگران بايد با كمال حزم واحتياط و معقولانه باشد و اگر اين دقت و احتياط را از دست بدهد بدان توجه دارد و آن رارعايت مي كند ... (و فرد محتاط كسي است كه همواره مراتقب رفتار وحركات خويش بوده و متوجه خط مشي خود مي باشد ... ) به طور خلاصه ازآنچه ك هنقطه ضعف صفات انساني محسوب مي شود عراي است و از شرارت مسامحه محسوب مي شود. زيرا، همان طوركه از ضرب المثل (هيچكس جاهل به قانون فرض نشده است ) مفهوم مي شود، هر كس وظيفه دارداز وضع حقوقي قوانين مربوط به عملي كه مي خواهد به آن دست زندآگاه باشد و بي اعتنائي به اين وظيفه نوعي مسامحه به شمار مي رود.) با توجه به تعاريف و تعابير ياد شده مي توان گفت شخص محتاط و معقول كسي است كه مرتكب غفلت ومسامحه (بي احتياطي ) نشود. البته در غالب موارد شخص متعار فنيز چنين است اما اوصافي كه از شخص محتاط شمرده شده در پاره اي موارد او را از شخص متعارف متمايز مي گرداند. به سخن ديگر ممكن است يك شخص متعارف تمام ويژگيها و صفات شخص محتاط را، كه نمي توان به صورت حصري بيان نموده ، دارا نباشد زيرا داشتن برخي از آنها از جمله صفات پسنديده وكمال انساني است اما انتظاري است كه نمي توان يكجا همه آنها را ازهمه افارد انتظار داشت قانون ايران نيز به شخص متعارف توجه داشته و ملاك و ضابطه را انسان متعارف قرار داده است (مفادمواد951و952 قانون مدني ) نه شخص محتاط بنابارين همان طور كه برخي از حقوقدانان گفته اند (عدم رعايت اينگونه احتياطها(يعني احتياط بيشتر و خارق العاده ) مسامحه نيست و در تشخيص مسامحه رعايت احتياط متعارف ملاك است.)
البته اغلب ، اين دو واژه يعني شخص متعار فومحتاط به صورت مترادف استعمال مي شوند و منظور نويسندگان در بيشتر موارد از شخص محتاط همان شخص متعارف است. بديهي است كه بدون وجود قرينه صارفه اي نمي توان مفهوم آن دو را يكي دانست ، بنابراين اگر شخص متعارف و محتاط با هم به كار روند مقصود روشن است در غير اين صورت يعني اگر شخص محتاط جداگانه استعمال شود بايد قرينه اي موجود باشد كه منظور از آن شخص متعارف است .
سوم - ميران احتياط و دقت
در نظام حقوقي كامن لو اين وظيفه يا تكليف زير عنوان تكليف دورانديشي ومراقب (eraC fo ytuD) شناخته شده است. و چنانچه برخي از حقوقدانان گفته اند: (در تمامي موارد ياد شده (درباه اوصاف شخص محتاط ومعقول ) تلويحي از ملاك دقت در رفتار فرد (ميزان دورانديشي ) (erac fo dradnats ehT) وجود دارد اما ملاك رفتار با دقت و اختياط كودك با شخص بالغ متفاوت است ... به همين نحو ضابطه رفتار و دقت شخص نابينا با افراد بينا نيز متفاوت است. .... شرايط و مقتضيات خاصي ممكن است موجب تغييرملاك رتفار شوند مثلا رفتاري كه تحت شرايط عاي غير عاقلانه به نظر مي ،رسد ممكن است تحت شرايط و مقتضيات ديگري مثلا مقاومت در برابر خطر عاقلانه دانست.)
علاوه بر اينها دورانديشي واحتياطي را كه افراد معمولي در زندگي خويش معمول مي دارندبا احتياط مودر نياز براي مشاغل وحرف خاص متفاوت است بنابراين (كسي كه حرفه خاصي را كه نيازمندداشتن تخصص ومهارت ويژه اي است انتخاب مي كند، بايد در حرفه خويش مهارتهاي لازم را كسب نمايد و شيوه فرد محتاط را پيشه خودكنداما لازم نيست كه عالي ترين حد تخصص را به دست آورد. بلكه كافي است كه مهارت يك شخص معمولي ومتعارف و كاردان را كسب نمايد.
چهارم - ميزان انحراف
الف - نظريه هاي مختلف
نظريه يكم - تقصير يك مفهوم شخصي است
اعتقاد از نظريه شخصي
ثانيا: با در نظر گرفتن اين ملاك مسئوليت اشخاص دقيق وبا وجدان سنگين تر از افراد لاابالي و بي مبادلات خواهد شد.
ثالثا: بايد توجه داشت كه در اينجا مساله ضرر و جبران آن مورد نظر است نه مجازات شخص مقصر و مسئوليت مدني كيفري رانبايد با همديگر به اشتباه گرفت .
بنابراين جمعي به جاي معيار شخصي ، معيار و ضابطه ديگري كه كه به معيار نوعي معروف است و يك معيار موضوعي است پيشنهاد كرده اند.
نظريه دوم - تقصير داراي مفهوم نوعي است (مفهوم نوعي يا موضوعي تقصير)
همان طور كه گذشت رفتار شخصي كه فعل زيانبار از او سرزده است با رفتار شخص معارف سنجيده مي شود. اگر در مقام مقايسه ،فعل انجام شده با فعل يك انسان متعارف براي مثال يك مهندس يا پزشك متعارف يا .... مي سنجند و به شخصيت مقصر در حين انجام عمل توجه نمي كنند. پس در اين كه تجاوز بايد با چه معيار و ضابطه اي سنجيده و تعيين شود، اختلاف وجود دارد، عده اي معيار را شخصي مي دانند و گروهي ديگر نوعي. اكنون درباره اين دو نظريه معروف سخن مي گوئيم و به نقد وبررسي آنها مي پردازيم :
نظريه يكم - تقصير يك مفهوم شخص سايت
اعتقاد از نظريه شخصي
ثانيا با درر نظر گرفتن اين ملاك مسئوليت اشخاص دقيق و با وجدان سنگين تر از افراد لاابالي و بي مبادلات خواهد شد.
ثالثا بايد توجه داشت كه در اينجا مساله ضرر و جبران آن مورد نظر است نه مجازات شخص مقصر و مسئوليت مدني وكيفري را نبايد با همديگر به اشتباه گرفت .
بنابراين چمعي به جاي معيار شخصي ، معيار و ضابطه ديگري راكه به معيار نوعي معروف است ويك معيار موضوعي است پيشنهادكرده اند
نظريه دوم - تقصير داراي مفهوم نوعي است (مفهوم نوعي ياموضوعي تقصير)
همان طور كه گذشت : رقتار شخصي كه فعل زيانبار از او سرزده است با رتفار شخص متعرا فسنجيده مي شود. اگر در مقام مقايسه، فعل انجام شده با فعل يك انسان متعارف هماهنگ باشد، تقصيري رخ نداده است ، در نتيجه مسئوليت محقق نمي شود، اما اگر در مقايسه با شخص متعارف تعدي و تجاوز صورت گرفته باشد، آنچه كه از فاعل سر زده است تقصير به شمار مي آيد، خواه مرتكب فعل در رفتارهاي خويش شخص با توجه و بسيار محتاط باشد يا اينكه يك شخص لاابالي و بي مبالات باشد. اين همان چيزي است كه از تمام مردم خواسته شده و مورد انتظار است و رفتار آنان نيز با اين مقياس محرد مقايسه مي شود و مورد مواخذه قرار مي گيرند. بنابراين بايد خودشان را به حدي از آگاهي و تميز برسانند كه ، متعارف آنها، داراي آن آگاهي و تميز است البته هر چه از اين حد بگذرند و تميز بالاتري را كسب كنند چه بهتر اگر از اين حد اعتدال تنزل كنند، نقصان وكمبودي است برآنها .... )
منبع:www.lawnet.ir