توارث مسلمان و كافر(5)

توارث مسلمان و كافر(5) نويسنده:اسدالله لطفى ارث بردن مرتد از كافر اصلى چنانچه مورث كافر باشد و وارث مسلمانى هم نداشته باشد وارثان كافر زمانى از او ارث خواهند برد كه مرتد نباشند بلكه در اصطلاح گفته مى‏شود كافر اصلى باشند بنابراين اگر وارث مرتد باشد از ارث مورث كافر محروم است. (93) اهليت تمتع با زنده متولد شدن براى هر شخصى حاصل مى‏شود و تا زمانى كه شخص زنده است اهليت‏بهره‏مندى در او موجود است مثلا مى‏تواند مالك شود، تصرفات حقوقى در اموالش...
يکشنبه، 4 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توارث مسلمان و كافر(5)

توارث مسلمان و كافر(5)


 

نويسنده:اسدالله لطفى




 

ارث بردن مرتد از كافر اصلى
 

چنانچه مورث كافر باشد و وارث مسلمانى هم نداشته باشد وارثان كافر زمانى از او ارث خواهند برد كه مرتد نباشند بلكه در اصطلاح گفته مى‏شود كافر اصلى باشند بنابراين اگر وارث مرتد باشد از ارث مورث كافر محروم است. (93)
اهليت تمتع با زنده متولد شدن براى هر شخصى حاصل مى‏شود و تا زمانى كه شخص زنده است اهليت‏بهره‏مندى در او موجود است مثلا مى‏تواند مالك شود، تصرفات حقوقى در اموالش بنمايد همچنين از تركه مورثان خود نيز استفاده كند، اما هرگاه شخصى بميرد مالكيت وتصرفاتش طبيعتا زايل مى‏گردد و از وى سلب مى‏شود. شخص مرتد نيز با اين كه از لحاظ طبيعى به حيات خويش ادامه مى‏دهد اما از لحاظ دينى مرده فرض مى‏شود، همچنان كه اگر وارثى قبل از فوت مورث خود بميرد از ارث وى محروم مى‏شود. شخص مرتد هم كه در زمان فوت مورث خود در حالت ارتداد به سر مى‏برده از نظر قانون مرده فرض مى‏شود و از ارث او بهره‏اى نخواهد داشت. در اين ميان فرقى بين مرتد فطرى و ملى وجود ندارد، بنابراين وارث مرتد از ارث مورث كافر خود محروم است همچنان كه از ارث مسلمان محروم مى‏باشد و حالت ارتداد مانع از ارث بردن او از كافر و مسلمان مى‏گردد. (94)

ميراث مرتد
 

چنانچه ميت مرتد باشد و وارث مسلمانى داشته باشد ارث به مسلمان مى‏رسد در غير اين صورت دو قول بين فقهاى شيعه وجود دارد، در نظر مشهور ميراث مرتد به امام‏عليه‏السلام (حاكم اسلامى) مى‏رسد چه مرتد ملى باشد و چه مرتد فطرى، و به اولاد كافرش چيزى از تركه تعلق نمى‏گيرد. (95)
بر اين نظر علاوه بر رواياتى كه در اين باب آمده است (96) در قول ديگر بين مرتد ملى و فطرى فرق قائل شده و گفته‏اند ميراث مرتد ملى با نبودن ورثه مسلمان به ورثه كافر او مى‏رسد. (97)
عمده دليل اين قول برخى از رواياتى است كه وارد شده از جمله روايت زير:
محمدبن احمدبن يحيى عن يعقوب بن يزيد عن ابن ابى‏عمير عن ابراهيم بن عبدالحميد عن رجل قال: قلت: لابى عبدالله‏عليه‏السلام نصرانى اسلم ثم رجع الى النصرانية ثم مات قال: ميراثه لولده النصارى. ومسلم تنصر ثم مات قال: ميراثه لولده المسلمين. (98)
راوى گويد به امام صادق‏عليه‏السلام عرض كردم، از فرد مسيحى كه مسلمان مى‏شود سپس به مسيحيت‏برمى‏گردد و پس از آن مى‏ميرد. امام‏عليه‏السلام فرمودند: تركه او به فرزندان نصارايش مى‏رسد، و مسلمانى كه نصرانى شود و پس از آن بميرد: امام‏عليه‏السلام فرمودند: ميراث او به اولاد مسلمانش مى‏رسد.
همچنين در مفتاح الكرامه عاملى (ره) آمده است: ابوعلى طبرسى از قول ابن فضال و ابن يحيى به نقل از امام صادق‏عليه‏السلام همين روايت را ذكر كرده است. (99)
و ليكن اين حديث را شيخ طوسى در نهايه از آن جهت كه ارث بردن ورثه كفار از مرتد موافق قول عامه مى‏باشد حمل بر تقيه كرده و اعتبار فقهى براى آن قايل نشده است. (100)
از طرفى برخى بيان داشتند اساسا اين روايت مرسل است و لذا ضعيف شمرده مى‏شود. (101)
در اين كه ميراث مرتد به محض ارتداد تقسيم مى‏شود يا موكول به بعد از مرگ و يا قتل او مى‏گردد فقها بين مرتد فطرى و ملى تفاوت قايل شده‏اند.
و اجماع فقها نسبت‏به مرتد فطرى به محض ارتداد اموالش تقسيم مى‏گردد. (103) اما در مورد مرتد ملى در نظر مشهور اموالش به محض ارتداد تقسيم نمى‏گردد بلكه تقسيم تركه او موكول به قتل يا مرگ او مى‏شود كه البته اگر بعد از ارتداد توبه كند و به اسلام برگردد اموالش به او تعلق مى‏گيرد. (104)
البته در اين مساله قول ديگرى از برخى از جمله شيخ طوسى در نهايه (105) و ابن فهد حلى در المهذب (106) مطرح شده كه گفته‏اند: تركه مرتد ملى به محض ارتداد تقسيم مى‏گردد چه اين كه نهايتا قتل او هم واجب مى‏شود.
صاحب مفتاح الكرامه (107) و صاحب جواهر اين قول را شاذ و ضعيف دانسته‏اند و همچنين صاحب جواهر نوشته است: آن چنان كه منقول است‏شيخ طوسى از اين نظر خود عدول كرده است. (108)
در فقه مذاهب اهل سنت پيرامون احكام ارتداد فرقى بين مرتد فطرى و ملى قائل نيستند، ابوحنيفه در خصوص تركه مرتد گفته است. «اگر مرتد مسلمان شود مالش به خود او داده مى‏شود اما اگر در حال ارتداد كشته شود يا به دارالحرب ملحق گردد آنچه از مال بعد از دوران ارتدادش به دست آورده به جميع مسلمانان تعلق دارد و اموالى هم كه قبل از دوران ارتدادش تحصيل كرده بوده به ورثه مسلمان او مى‏رسد. (109)
گروهى از اهل سنت معتقدند ميراث مرتد به بيت‏المال مسلمين تعلق مى‏يابد. از جمله نظر ابوثور، ربيعه، ابن ابى ليلى، و شافعى (پيشواى مذهب شافعيه) همين بوده است. (110)
مالك (پيشواى مذهب مالكيه) گفته است: اگر مرتد كشته شود يا بميرد و يا به دارالحرب ملحق گردد اموالش به بيت‏المال مسلمين مى‏رسد اما اگر مسلمان شود اموال او به خودش تعلق مى‏يابد، اما چنانچه مرتد شود و به هنگام مرگش متهم گردد كه به دليل ممنوع كردن ورثه خود از ارث مرتد گشته در اين صورت اموالش به ورثه‏اش مى‏رسد. (111)
در مذهب ظاهريه اعتقاد بر اين بوده كه اگر بعد از ارتداد به اموال مرتد دسترسى پيدا شود از زمان ارتدادش تمام اموالش به بيت‏المال مسلمين انتقال داده مى‏شود چه اين كه مرتد از دنيا برود يا در حال ارتداد كشته شود و يا ملحق به دارالحرب گردد و چنانچه به اموال او دسترسى حاصل نگردد تا كشته شود يا در حال ارتداد بميرد، اموالش به ورثه كافرش مى‏رسد اما اگر مسلمان شود اموالش به خود او تعلق مى‏يابد و چنانچه بعد از مسلمان شدنش بميرد اموالش به ورثه مسلمان او مى‏رسد. (112)

پي نوشت ها :
 

93- مفتاح الكرامه، ج‏8/35.
94- ابن حمزه طوسى، الوسيله الى نيل الفضيله، مطبوع در الجوامع الفقهيه، ص‏740، انتشارات جهان، نسخه خطى؛ السرائر، ج‏3/270 و 271، موسسة النشر الاسلامى، قم، 1410 ه .ق؛ تبصرة المتعلمين،173، النهايه، مطبوع در الجوامع الفقهيه، ص‏353.
95- ايضاح القواعد، ج‏4/172، موسسه مطبوعاتى اسماعيليان، قم، چاپ اول،1389 ه .ق.
96- مثلا از قول امام باقرعليه‏السلام وارد شده كه فرمودند: من مات وليس له وارث من قرابة ولا مولى عتاقة قد ضمن جريرته فماله من الانفال، من لايحضره الفقيه، ج‏4/242، باب ميراث من لاوراث له، ح‏1، دارصعب، 1401 ه .ق، بيروت.
97- المقنع، مطبوع در الجوامع الفقهيه، ص‏41؛ التهذيب، ج‏9/374 در ميراث مرتد ح‏3، الاستبصار، ج‏4/193، ميراث مرتد، باب 110 ح‏19.
98- التهذيب، ج‏9/377، باب ميراث المرتد، ح‏15.
99- مفتاح الكرامة، ج‏8/20.
100- النهايه، مطبوع در الجوامع الفقهيه،353.
101- ابن فهد حلى، المهذب البارع، ج‏4/347، مؤسسة النشر الاسلامى، 1412 ه .ق.
102- به عنوان نمونه يك روايت ذكر مى‏گردد: عن محمدبن مسلم قال: سالت: اباجعفرعليه‏السلام عن المرتد فقال: من رغب عن الاسلام و كفر بما انزل الله على محمدصلى الله عليه وآله بعد اسلامه فلاتوبة له و قد وجب قتله و بانت امراته منه فليقسم ما ترك على ولده (الوسائل، ج‏17/387، باب حكم ميراث المرتد... ح‏5).
103- جواهر الكلام، ج‏39/33؛ السرائر، ج‏3/270 و 271.
104- الفقه على المذاهب الخمسه، 501، كانون الثانى، چاپ هفتم، 1402 ه .ق؛ السرائر، ج‏3/271؛ الروضة البهية، ج‏8/30.
105- النهاية، مطبوع در الجوامع الفقهيه،353، باب المواريث.
106- المهذب البارع، ج‏4.
107- مفتاح الكرامة، ج‏8/36.
108- جواهر الكلام، ج‏35/39.
109- ابن حزم، المحلى، ج‏9/305، دارالجيل، بيروت.
110- همان منبع،306؛ السنن، ج‏2/382، باب ميراث المرتد، ح‏1؛ جصاص، احكام القرآن، ج‏2/129، دارالكتب العلميه، بيروت، 1415 ه .ق.
111- المحلى، ج‏9/306، جصاص، احكام القرآن، ج‏2/129، دارالكتب العلميه، بيروت، چاپ اول، 1415 ه .ق؛ ابوسعيد عبدالسلام، المدونة الكبرى، ج‏3/388، داراحياء التراث العربى، بيروت؛ المغنى، ج‏7/175.
112- المحلى، ج‏9/306.

منبع:www.lawnet.ir




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط