مباني عکاسي نجومي با دوربين هاي ديجيتال
نويسنده: جري لدريگاس
ترجمه وبازنويسي: بابک سدهي
ترجمه وبازنويسي: بابک سدهي
آشنايي با لنزهاي دوربين
ابيراهي هاي موجود در لنزهاي عکاسي
جبران کم شدن مقدار نور ورودي به دوربين زمان نوردهي را زياد کنيم.
قدرت ثبت وتفکيک حس گرهاي ديجيتال امروزي بسيارزياد شده است. اين قدرت تفکيک زياد به معني ثبت بيشترابيراهي
هاي رنگي و کروي ناشي از لنز هم هست. بهترين راه براي فهميدن مقدار ابيراهي رنگي وکروي لنزهاي تان اين است که يک به يک آن ها را در عمل امتحان کنيد وببينيد که آيا به درد عکاسي نجومي مي خورند يا خير. براي امتحان کردن لنزها کافي است آن هارا روي فاصله ي بي نهايت تنظيم واز آسمان شب چند عکس امتحاني بگيريد. نخستين عکس را با بازترين ديافراگم بگيريد ودر هر عکس بعدي ديافراگم را يک پله ببنديد وزمان نوردهي را دوبرابرکنيد. پس ازاتمام عکاسي، عکس ها را به رايانه منتقل کنيد وعکس ها را با بزرگنمايي 100 درصد وارسي کنيد. ستاره ها نبايد چند رنگ ويا کروي باشند. وجود ستاره هاي چند رنگ به معناي وجود ابيراهي رنگي و وجود ستاره هاي غيرکروي به معناي وجود خطاي کروي درلنزتان است. از ميان اين عکس هاي امتحاني بهترين و واضح ترين آن ها را انتخاب کنيد. ببينيد اين عکس انتخابي با ترکيب چه زمان نوردهي و ديافراگمي گرفته شده وبدين ترتيب براي عکاسي هاي بعدي با آن لنز از پيش مي دانيد که بايد دوربين ولنزتان را روي چه سرعت وديافراگمي تنظيم کنيد.
البته بايد اين را هم گفت که پيدا کردن بهترين ترکيب گشودگي ديافراگم وسرعت شاتر (زمان نوردهي) به اين آساني ها هم نيست. مثلاً شايد يک لنز F/2/8 بر روي ديافراگم f/8 بهترين وضوح را بدهد، اما بستن ديافراگم تا اين حد يعني چند برابر کردن زمان نوردهي وافزايش زمان نور دهي، اگر وسيله ي رد ابي خوبي نداشته باشيم، به معناي خطي شدن شکل ستاره هاست. پس بايد تا حدي يکي را فداي ديگري کرد و به عکسي که ستاره ها در وسط تصوير بيشتر از گوشه ها واضح و نقطه اي اند رضايت داد. مخصوصاً که هميشه مي شود کناره هاي تصوير را بريد واز شر گوشه هاي ناواضح خلاص شد. مشکل تاريکي گوشه هاي تصوير (Vignetting) تقريباً در همه ي لنزهاي دوربين ديده مي شود. اين اشکال تا زماني که کنتراست يا تضاد تصوير زياد نباشد. خيلي قابل تشخيص نيست وبا بستن ديافراگم مي توان کمي به رفع آن کمک کرد.
کيفيت لنزهاي دوربين حتي دريک مدل مشخص با هم متفاوت است چون شيشه هاي خام و تراش لنزها درهر سري توليد عيناً يکي نيستند. اگر مي خواهيد فقط به منظور عکاسي نجومي لنز بخريد حتماً نخست لنز مورد نظرتان را با همان دوربيني که داريد امتحان کنيد. با اين کارمي توانيد مطمئن شويد که آن لنز از پس عکاسي نجومي برمي آيد يا خير.
لنزهاي زوم
اغلب لنزهاي ارزان ديگر، به ويژه آن هايي که فاصله ي کانوني شان يا پهناي زومشان (تفاوت کمترين وبيشترين توان زوم لنز) زياد است به درد عکاسي نجومي نمي خورند وهمان طور که پيش ترگفتم بايد نخست لنز مورد نظرتان را براي عکاسي نجومي امتحان کنيد.
اساساً لنزهاي با فاصله ي کانوني ثابت ودهانه ي بزرگ بيشتراز لنزهاي زوم به درد عکاسي نجومي مي خورند. مثلاً، يک لنز 50 ميلي متري با نسبت کانوني F/1/8 که ديافراگم آن روي f:4 تنظيم شده باشد بهتر از لنز زوم 18-55 ميلي متر با نسبت هاي f/3/5 تا f/5/6 با همان ديافراگم جواب مي دهد چون دربازترين حالت زوم، يعني 55 ميلي متر، نسبت کانوني f/5/6 آن بسيار کندترازنسبت کانوني لنز ثابت با f/1/8 است. اگرديافراگم را در دوپله ي ديگر يعني تا f:11 ببنديم، کيفيت اپتيکي بهتري مي دهد اما چون با اين کارمقدار نور ورودي را کاهش داده ايم، حس گر دوربين نورکمتري ثبت مي کند. اگربراي گرفتن عکسي با لنز 50 ميلي متر وديافراگم f:4 يک دقيقه نور دهي لازم باشد، براي گرفتن همان عکس با لنززوم وديافراگم f:11 بايد 8 دقيقه نور بدهيم تا همان مقدار نور به حس گر برسد. حالا اگر 8 عکس يک دقيقه اي با لنز 50 ميلي متري وديافراگم f:4 بگيريد وروي هم دسته کنيد، مي توانيد 8 برابر عکسي که با لنز زوم وبا f:11 و 8 دقيقه نوردهي گرفته ايد نور گرد آوري کنيد. درباره ي روش «دسته کردن» عکس ها در بخش هاي آينده توضيح بيشتري خواهم داد.
لنزهاي گران قيمت
سري لنزهاي L کانن و ED نيکون داراي دهانه هاي بسيار بزرگ و بسيار تندند ( يعني نسبت کانوني پاييني دارند). درسري L کانن، هم لنزهاي نرمال وهم تله هايي با نسبت کانوني پايين پيدا مي شود ولي نيکون در رديف ED خود فقط به تله فوتوها محدود مي شود. البته بايد گفت که کيفيت لنزهاي تله ي نيکون از کانن بهترازآب در آمده است. با وجود آن که اين لنزهاي گران قيمت، شيشه هاي گران قيمت و طراحي پيشرفته اي دارند آن چنان باب دندان عکاسي بازاويه ي بازازآسمان نيستند. هرچقدر هم قدرت تفکيک اين لنزها خوب باشد باز هم ابيراهي ها، به ويژه وقتي ديافراگم تا آخر باز باشد، خودشان را نشان مي دهند. البته همانند لنزهاي ديگرمي شود با بستن ديافراگم کمي ازابيراهي کاست.
هدف گيري وکادربندي
فاصله کانوني لنزهاي عکاسي
بزرگ نمايي لنزهاي عکاسي
رابطه ي فاصله کانوني و ميدان ديد
اشتباه رايج درباره ي ضريب بزرگنمايي
فاصله کانوني يک لنز، تعيين کننده ي بزرگي تصوير روي صفحه ي کانوني است. بزرگي اين اندازه فقط به فاصله کانوني بستگي دارد نه به اندازه ي حس گر دوربين. نکته ي اصلي اين است که سطح حس گر دوربين چقدر از سطح تصويرعامل تعيين کننده ي ميدان ديد تصوير ثبت شده است. ميدان ديد ثبت شده روي حس گر الزاماً با ميدان ديد لنز مساوي نيست. مثلاً اگر حس گر فقط 80 درصد از سطح تصوير ايجاد شده را بپوشاند، 20 درصد از ميدان ديد لنز از دست رفته است.
فرض کنيد رو به روي پنجره اي به بيرون، روي صندلي نشسته اند. هرچه پنجره بزرگ تر باشد ميدان ديد شما از منظره ي بيرون هم صادق است، اندازه ي اجرام بيرون پنجره بزرگ يا کوچک تر نشده اند. اندازه ي تصويري که در شبکيه چشم شما از آن اجرام پديد آمده هم تغييري نکرده، فقط ميدان ديد يا اندازه ي پنجره تغييرکرده است. عاملي که باعث اين تصويراشتباه مي شود«ضريب چيدن» (Crop Factor) نام دارد. هرچه حس گر کوچک تر از تصوير ايجاد شده توسط لنز باشد، سطح کمتري از تصوير را ثبت مي کند ومثل اين است که دور تصوير را «چيده» -يا درمورد مثال اخير پنجره را کوچک ترکرده - باشند.
نسبت کانوني لنزهاي دوربين
هر چه نسبت کانوني پايين تر باشد يعني در اصل ديافراگم لنز هم بازتراست. ديافراگم بازتر مثلاً دريک ثانيه به نور بيشتري اجازه ي عبور مي دهد تا ديافراگم بسته تر؛ عاملي که براي عکاسي نجومي از اجرام کم نور در آسمان شب بسيار تعيين کننده است. دوباره يادآوري مي کنم که بايد به دنبال اندازه ي ديافراگمي باشيم که توازن مناسبي بين مدت نوردهي ونسبت کانوني برقرارکند تا جزييات موضوع عکاسي درتصوير به خوبي ثبت شوند. معمولاً اين توازن با بستن يکي دو پله از ديافراگم به دست مي آيد.
لنزهايي با نسبت کانوني F:2/8 يا پايين تر را لنزهاي تند ولنزهايي با F:4 تا F:5/6 معمولي مي دانند. لنزهايي را F:8 وبالاتر ديگر کند محسوب مي شوند.
توازن نسبت کانوني وديافراگم
f/64 |
f/32 |
f/22 |
f/16 |
f/11 |
f/8 |
f/5/6 |
f/4 |
f/2/8 |
f/2 |
f/1/4 |
f/1 |
مثلاً، با فرض حساسيت ISO ثابت، يک ثانيه نوردهي با f/5/6 معادل 2 ثانيه نوردهي با f/8 ونيم ثانيه نوردهي با f/4 است. به خاطرداشته باشيد که اين تناسب هنگام تغيير حساسيت ISO ديگر صدق نمي کند. (رجوع کنيد به بخش رابطه ي حساسيت ISO وسرعت نوردهي).
در زير جدول معادل هاي زمان نوردهي وديافراگم متناسب را مي بينيد. همه ي ترکيبات ديافراگم وزمان هاي آمده دراين جدول عملاً يک مقدار نور را به حس گر مي رسانند:
منبع: نشریه نجوم، شماره198.
/ج