بکش يا بمير!

براي بشر امروزي غيرممکن است که احساس گلادياتورهاي مبارز«کلزيوم» بزرگ روم باستان را درک کنند. تماشاگران تشنه خون و خشونت از يک سو تو را وادار مي کنند براي گذران اوقات فراغتشان آدم بکشي و برده داري بي رحم از سوي ديگر تهديدت کرده اگر نتواني رضايت امپراتور و همراهانش را جلب کني تو را زنده زنده در آتش مي سوزاند!
پنجشنبه، 22 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بکش يا بمير!

بکش يا بمير!
بکش يا بمير!


 

نويسنده:مهيار ميرزاپور




 
گلادياتورها، برده هاي خونخوار روم باستان بودند که زندگي هاي عجيب و متفاوتي داشتند
براي بشر امروزي غيرممکن است که احساس گلادياتورهاي مبارز«کلزيوم» بزرگ روم باستان را درک کنند. تماشاگران تشنه خون و خشونت از يک سو تو را وادار مي کنند براي گذران اوقات فراغتشان آدم بکشي و برده داري بي رحم از سوي ديگر تهديدت کرده اگر نتواني رضايت امپراتور و همراهانش را جلب کني تو را زنده زنده در آتش مي سوزاند! برخلاف تصوير زيبا و حماسي اي که از گلادياتورهاي عصر باستان نشان داده مي شود، اين برده هاي بيچاره زندگي مشقت باري داشتند و هميشه بازنده بودند؛ چه در ميدان جنگ برنده مي شدند و با شمشيري خونين به سلول خود بازمي گشتند و چه شکست مي خوردند و خونشان با خاک کلزيوم در هم مي آميخت! به همين دليل است که بيشتر گلادياتورهاي جنگاور پس از مدتي نمايش با استفاده از کوچک ترين فرصتي فرار مي کردند تا زندگي را مثل يک انسان تجربه کنند، نه يک حيوان خونخوار! هر چند همچنان زندگي اين برده هاي جنگجو سوژه خوبي است براي پرده سينما يا صفحه تلويزيون؛ فيلم سينمايي «گلادياتور» ساخته ريدلي اسکات با بازي راسل کرو و سريال آمريکايي«اسپارتاکوس» که هم اکنون طرفداران زيادي در جهان دارد، معروف ترين نمونه هاي اين گونه محصولات هستند!
در آن روزها رومي ها آمفي تئاترها و مبارزات گلادياتورها را نشانه تمدن خود مي دانستند. پرورش گلادياتورها هم سرمايه گذاري هاي مطمئني به شمار مي آمدند که داشتن قوي ترين آنها افتخار هر اشراف زاده اي بود. جالب است که در آن دوران هيچ کس در مورد اخلاق انساني و حقوق بشر حرف نمي زد و مخالفتي با اين مبارزات وحشيانه نداشت. برده داران رومي هم با افتخار از شغل خود سخن مي گفتند.اولين مراسم رسمي مبارزه گلادياتورها در مراسم يادبود امپراتوري به نام جونيوس بروتوس پرا در سال 264 قبل از ميلاد برگزار شد. البته بعدها کاربرد اين گونه مبارزات عوض شد. با رونق گرفتن مبارزات گلادياتوري و استقبال زياد مردم، امپراتوران رومي از اين مراسم براي تهييج احساسات عمومي قبل از شروع جنگ استفاده مي کردند. يعني با برگزاري چند مبارزه هيجان انگيز بين گلادياتورهاي معروف، حس خشونت را بين سربازان و مردم عادي رواج مي دادند تا جامعه بتواند هزينه هاي مالي، اجتماعي و سياسي يک جنگ خونين جديد را بپذيرد. گاهي هم برخي امپراتوران رومي براي سرپوش گذاشتن بر مشکلات سياسي يا اقتصادي خود، چنين مراسمي را برگزار مي کردند تا توجه عموم از موضوعات مورد بحث روز دور شود و همه به تماشاي گلادياتورهاي بخت برگشته اي بروند که براي زنده ماندن مجبورند همنوعان خود را بي رحمانه به قتل برسانند! البته مالکان گلادياتورهايي که در صحنه مبارزه کشته مي شدند مبلغي به عنوان خونبها دريافت مي کردند! جالب است که بدانيد حتي در برخي مراسم گلادياتوري، زنان نيز در ميدان مبارزه حاضر مي شدند و براي رسيدن به جوايز بزرگ شمشير مي زدند. البته در مورد گلادياتورهاي زن اطلاعات و اسناد اندک و پراکنده اي وجود دارد ولي به هر حال بيشتر مورخان معتقدند در دوران بعد از اسپارتاکوس، گلادياتورهاي زن هم در صحنه کلزيوم حاضر مي شدند و اما فهرست معروف ترين گلادياتورها:

کوموديوس، خونخوارترين گلادياتور تاريخ
 

دومين گلادياتور معروف اين فهرست، يک برده نبود بلکه او خودش امپراتور بود، کوموديوس! کوموديوس يکي از خونخوارترين گلادياتورهايي بود که بر صحنه کلزيوم روم ظاهر شد؛ کسي که بي رحمانه گلادياتورهاي تيم هاي رقيب و حتي هم تيمي هاي خود را از لب تيغ مي گذراند و هرگز از اين همه کشتار بي رحمانه احساس پشيماني نکرد. او معتقد بود انسان در جهاني زندگي مي کند که تنها راه براي رسيدن به موفقيت و خوشبختي در آن از بين بردن تمام موانع است؛ مهم نيست به چه قيمتي! در واقع مي توان گفت کوموديوس تجسم واقعي شعار معروف گلادياتورهاست که «بکش يا بمير!» او بين سال هاي 177-192 بعد از ميلاد مسيح زندگي کرد و طبق نوشته هاي مختلف عصر باستان، وي در هزار مبارزه پيروز شده و يکي از رکوردداران جنگ هاي گلادياتوري محسوب مي شود. يکي ديگر از ويژگي هاي اين امپراتور سنگدل بيزاري از سياست بازي است؛ چنان که وي در زماني که بر مسند امور قرار داشت، تمام احکام خود را در اعلاميه هاي مختلف به وضوح به اطلاع عموم مي رساند و هيچ وقت منازعات سياسي کاخ را مخفي نگه نمي داشت! او معتقد بود سياسي کاري و پنهان کاري متعلق به انسان هاي ترسوست و يک شاه مقتدر بايد بتواند احکام خود را به هر قيمتي که شده اجرا کند و مخالفان را بي رحمانه سرکوب!

فلاما، گلادياتور خاموش
 

فلاما يکي از مرموزترين گلادياتورهاي تاريخ است. فلاما يک برنده ذاتي بود که هميشه در مبارزه تنها به پيروزي فکر مي کرد و براي رسيدن به اين هدف از هيچ کاري فروگذار نبود. نکته مرموز زندگي او اينجاست که فلاما چهار بار برنده جايزه روديس شد! يعني همان جايزه اي که او با آن مي توانست آزادي خود را تضمين کند اما هميشه گلادياتور بودن را انتخاب مي کرد و حاضر نبود مثل يک انسان آزاد و معمولي زندگي کند. فلاما با ساير گلادياتورهاي جنگاور متفاوت بود: هرگز قبل از شروع جنگ کري خواني نمي کرد و با صداي بلند تشويق تماشاگران را جلب نمي کرد. پس از پيروزي در جنگ هم به ابراز احساسات مردم پاسخ نمي داد و بعد از تعظيم در برابر امپراتور صحنه را ترک مي کرد. هم تيمي هاي فلاما هم هميشه از کم حرفي و گوشه گيري وي سخن مي گفتند؛ چنان که هرگز پيروزي هاي بزرگش را جشن نگرفت. گويي اين مرد تنها براي جنگيدن به دنيا آمده بود و بس! جالب است بدانيد جمله معروف « من براي آدمکشي به دنيا آمده ام!» به وي نسبت داده شده است؛ جمله اي که امروزه به زبان عبري بر لباس سربازان رژيم اشغالگر قدس نقش بسته است! آرامگاه اين گلادياتور مرموز در سيسيل ايتالياست که روي سنگ قبر باستاني آن نوشته شده:«فلاما-گلادياتور اهل سوريه- 30 سال زندگي کرد... 34 بار جنگيد... 21 بار پيروز از ميدان خارج شد و نه مبارزه بي نتيجه داشت... چهار بار شکست خورد.» اين سنگ قبر توسط دليکاتوس- همرزم باوفاي فلاما-ساخته شده و بر مزار وي قرار گرفته است؛ هرچند در مورد نوشته هاي آن ترديدهاي زيادي وجود دارد!

پريسکوس و وروس، مثل دو برادر
 

گلادياتورهاي رومي هميشه تنها بودند و فقط در مبارزات گروهي از هم تيمي هاي قدرتمند و فرمانبردار استفاده مي کردند. اما در اين ميان يک استثنا وجود دارد؛ پريسکوس و وروس مثل دو برادر در تمام نبردها دوشادوش هم جنگيدند. پريسکوس يک برده به دنيا آمده بود اما وروس آزاد بود تا زماني که در يکي از جنگ ها به اسارت ارتش روم درآمد. اين دو جنگجوي نامي در ارتش گلادياتورهاي سلتيک با هم آشنا شدند. هرگز در تاريخ روم باستان مشاهده نشده دو گلادياتور تا اين اندازه هماهنگ باشند و تمام پيروزي هاي جنگي خود را مشترکاً کسب کرده باشند. پريسکوس متخصص تاکتيک هاي نظامي بود و هميشه بهترين طرح ها براي شکست تيم رقيب را او آماده مي کرد. وروس هم يک گلادياتور تنومند بود که هرگز در مبارزه با گلادياتورهاي قدرتمند شکست نمي خورد. اين دو پس از سال ها مبارزه و کسب موفقيت هاي بي شمار با هم صحنه کلزيوم را ترک کردند.امپراتور روم به پاس سال ها مبارزه شجاعانه، آنها را قهرمان خطاب کرد و شمشير چوبي روديس را در اختيارشان گذاشت تا بين آزادي و گلادياتور ماندن يکي را انتخاب کنند. پريسکوس و وروس هم در کنار هم صحنه مبارزه را ترک کردند تا وارد ميدان زندگي واقعي شوند؛ اين بار بدون جنگ و خونريزي! جنگاوري هاي پريسکوس و وروس جنبه هنري نيز پيدا کرده بود؛ در مبارزات روز اول جشن آمفي تئاتر فلاويان در سال 80 بعد از ميلاد، اين دو همرزم مجبور بودند در مقابل هم قرار بگيرند. مبارزه نهايي! اين مبارزه نفسگير به يکي از مبارزات به يادماندني تاريخ گلادياتورها تبديل شد؛ چنان که شعر حماسي ويژه اي در بخش اشعار حماسي مارتيال در وصف اين مبارزه سروده شد و در حال حاضر اين شعر تنها بازمانده از ثبت وقايع مبارزات گلادياتوري به نظم است! نتيجه اين مبارزه طولاني هم بسيار عجيب بود؛ امپراتور تيتوس هردوي اين گلادياتورها را برنده اعلام کرد و جايزه(آزادي) در اختيار هر دو قرار گرفت. در حالي که قبل و بعد از تيتوس هيچ امپراتوري حکم به پيروزي هر دو طرف مبارزه صادر نکرد.

کريکسوس
 

اين گلادياتور جنگاور يکي از دوستان باوفاي اسپارتاکوس بود و در جنگ سوم برده ها، با دولت روم، فرماندهي ارتش گلادياتورها را برعهده داشت. نام او در زبان گالي به معني موفرفري است. ارتش کريکسوس در مبارزات اوليه توانست بر روميان پيروز شود اما با حملات گسترده ارتش امپراتور به نقاط ضعف ارتش برده ها، کريکسوس و افرادش مجبور شدند عقب نشيني کنند. شرايط خاص آن دوران باعث شد کريکسوس تا مدت ها دور از اسپارتاکوس باشد و به اجبار در جنوب ايتاليا سنگر بگيرد. در سال 72 قبل از ميلاد، بخشي از ارتش امپراتور به رهبري لوشس گليوس پابليکولا به مواضع کريکسوس حمله کرد و با وجود رشادت هاي بسيار اين فرمانده، ارتش برده ها به خاطر خيانت چند عنصر فاسد، شکست خورد. پس از جنگ و گريزهاي سريالي بالاخره کريکسوس به دست روميان کشته شد و تمام ارتش 30 هزار نفري او که قدرت و شهرت فراواني داشت از بين رفت. اسپارتاکوس بعد از اطلاع از مرگ همرزم وفادارش مسابقات ويژه اي براي يادبود وي برپا کرد که در آن 300 سرباز رومي(اسير جنگي) مجبور بودند مثل گلادياتورها به جان همديگر بيفتند تا زنده بمانند! در واقع اسپارتاکوس مي خواست طعم زندگي و جنگ گلادياتوري را به سربازان رومي بچشاند!

اسپارتاکوس، شماره 1 گلادياتورها
 

شايد بتوان گفت معروف ترين گلادياتور جهان اسپارتاکوس است که شهرت خود را مديون کتاب ها، انيميشن ها، سريال ها و فيلم هاي سينمايي اي است که با الهام از زندگي پرماجرايش ساخته شده اند. هرچند خود اسپارتاکوس آن قدر زنده نماند که اين شهرت جهاني را به چشم ببيند! اين برده رومي که بين سال هاي 71-109 قبل از ميلاد مسيح زندگي مي کرد، در جنگ روم باتريس(سرزميني کهن در حوزه کشورهاي يونان، ترکيه و بلغارستان کنوني) اسير شد و به صف گلادياتورهاي امپراتور روم اضافه شد. اما اسپارتاکوس با تمام برده هاي ديگر فرق داشت:شم ذاتي رهبري و مديريت اسپارتاکوس به علاوه شهامت مثال زدني اش باعث شد اين گلادياتورها جنگجو به سرعت به رهبر شورشيان زندان هاي روم تبديل شود و سلطنت روم را با مشکلات بزرگي که به وجود آورد به چالش بکشد. مالک اسپارتاکوس، لانيستا لنتولوس باتياتوس نام داشت که صاحب بزرگ ترين ارتش گلادياتورهاي آن زمان بود: لودوس! اسپارتاکوس دوستان باوفاي خود کريکسوس و اونومائوس را در اين ارتش پيدا کرد. معمولاً جنبه بيدادستيزي و شجاعت اين سردار بزرگ مورد توجه نويسندگان و حتي سياستمداران و عوام قرار مي گيرد، در صورتي که در زمينه فنون جنگي و تاکتيک هاي نظامي هم وي يکي از بهترين گلادياتورهاي زمان خود بود. به عنوان مثال بيشتر تاکتيک هاي نظامي اي که در جنگ عليه رومي ها مورد استفاده ارتش برده ها قرار گرفت توسط خود اسپارتاکوس طراحي شده بود. به علاوه امپراتور روم هم از طغيان و شورش اسپارتاکوس عليه سلطنتش گيج شده بود؛ چون اسپارتاکوس قبل از فرار يکي از بهترين گلادياتورهاي ارتش روم بود که هميشه توجه امپراتور و همراهانش را به خود جلب مي کرد. دليل اين توجه زياد هم آشنايي وي به فنون نظامي و شکست دادن گلادياتورهاي مختلف بود.

اونومائوس
 

يک گلادياتور جنگجوي ديگر از گال که به همراه اسپارتاکوس و کريکسوس از ارتش باتياتوس فرار کرد تا ارتشي مهيا کند براي جنگ با سلطنت روم! او هم يکي از فرماندهان ارشد ارتش برده ها بود که جنگاوري ها و شجاعت هاي فراواني از خود نشان داد اما در همان جنگ هاي اوليه با ارتش روم کشته شد. نام اونومائوس به عنوان معمار اولين پيروزي ارتش برده ها در تاريخ ثبت شده؛ به کمک درايت و شجاعت اونومائوس و همراهانش، ارتش برده ها توانست منطقه حساس جنگي مانت وسويوس را به تسخير خود درآورد و اولين پيروزي بر ارتش روم را رقم بزند! مرگ زودهنگام اين جنگجوي بي نظير يکي از دلايل شکست نهايي ارتش برده ها بود. در واقع اين حربه تاکتيکي رومي ها بود تا اين سه فرمانده و سربازانشان از يکديگر جدا شوند. اگر جدايي اسپارتاکوس از کريکسوس و اونومائوس محقق نمي شد، شايد مسير تاريخ به کلي تغيير مي کرد!

هادريانوس، امپراتور محبوب
 

پابليوس ايليوس هادريانوس يکي از گلادياتورهاي بنام روم بود که در نهايت به مقام امپراتوري روم رسيد(117-138 بعد از ميلاد). جالب است بدانيد او يکي از بهترين امپراتوري هاي روم باستان بوده؛ چنان که نامش در ميان پنج امپراتور محبوب دوران روم باستان آمده و دليل اين محبوبيت نه جنگاوري و خونخواري در ميدان جنگ، بلکه تلاش هاي فراوان هادريان در ساخت بناهاي تاريخي و رسيدگي به امور رفاهي مردم روم بوده است. او يکي از امپراتورهاي مهربان روم بود که برخلاف دوران کوتاه جنگاوري اش به عنوان گلادياتور هميشه دوست داشت صلح و امنيت در جامعه برقرار باشد. معبد ونوس در دوران حکومت او در رم ساخته شد. هادريانوس تنها امپراتور روم بود که به تمام ايالت هاي امپراتوري بزرگ روم سرکشي مي کرد و هميشه با فقرا و نيازمندان مهربان و بخشنده بود. در نوشته هاي باستاني اطلاعات زيادي در مورد کارهاي نيک وي در دوران حکومتش وجود دارد؛ چنان که مردم روم پس از تراجان (امپراتوري که قبل از هادريان بر روم حکومت مي کرد و بسيار ظالم و خونخوار بود) او را فرشته اي مي دانستند که از آسمان براي نجات آنها فرود آمده است!

مارکوس آتيليوس
 

از ديگر گلادياتورهاي معروف مي توان به مارکوس آتيليوس اشاره کرد که پس از ورشکستگي، خود را به جاي بدهي اش به ارتش گلادياتورها فروخت و در آنجا به يک گلادياتور حرفه اي تبديل شد که براي به دست آوردن پول و طلا حاضر بود هر مبارزه اي را قبول کند. مارکوس در يک مبارزه تاريخي، هيلاريوس، گلادياتور ويژه امپراتور نرون را شکست داد. در حالي که هيلاريوس قبل از آن 13 مبارزه متوالي را با پيروزي پشت سر گذاشته بود. ديگر حريف قدر وي ريسويس فليکس نام داشت که پس از 12 برد متوالي در مقابل مارکوس شکست خورد و جان خود را از دست داد.
منبع:همشهري سرنخ، شماره 74.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.