جوان و ارزش جوان

هدایت و تربیت نسل جوان به لحاظ اهمیتی که دارد امروزه بیشتر از گذشته مورد توجه دانشمندان و دل سوزان جوامع مختلف قرار گرفته است. جوان دارای خصوصیات عاطفی ، اجتماعی و جسمانی است.
شنبه، 31 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوان و ارزش جوان

جوان و ارزش جوان
جوان و ارزش جوان


 

نويسنده: غلامعلی دانش
منبع : اختصاصی راسخون



 
چکیده
در هر جامعه جوان ونسل جوان گنچینه های سرشار آن ها است و لازم به حفظ و حراست است و بزرگان و مدیران جوامع بشری باید در مورد آنها برنامه ریزی داشته باشند و الا ضربه های جبران ناپذیری به پیکر جامعه وارد خواهد شد.
اگر جوانی در بین جمعی ضربه خورد و آن جمع قدرت دفاع نداشته باشد در واقع آنها محکوم به نابودی و شکستند برای جلوگیری از این ضربه ها و شکست ها آیات و روایات رهنمایی های حکیمانه ای دارد و بر ما لازم است طبق آنها عمل نموده و الگو و سرمشق قرار دهیم.
کیلد واژگان:
جوان، جامعه، رابطه ی جوان و جامعه ، و اهمیت جوان.
مقدمه:
هدایت و تربیت نسل جوان به لحاظ اهمیتی که دارد امروزه بیشتر از گذشته مورد توجه دانشمندان و دل سوزان جوامع مختلف قرار گرفته است.
جوان دارای خصوصیات عاطفی ، اجتماعی و جسمانی است.
حساسیت و تنوع خصلت های رفتاری، هیجان درونی ... شمه ای از ویژگی های اوست.
با توجه به این ویژگی ها و خصوصیات نوجوانان و جوانان، باید طوری با آنها برخورد شود و رابطه برقرار گردد که مایه ی جذب و دل گرمی آنهاشود نه اینکه باعث تنفر و دل سردی آنها گردد. ما در این نوشتار بر آنیم با استفاده از آیات و روایات به شناخت ویژگیهای جوان و نوع رفتار با آن بپردازیم.

جوان و ارزش
 

در حیقیت جامعه مرکب است از زن ومرد و پیر و جوان ولی در هر جامعه ای که نسل جوان گنجینه های سرشاری هستند که حفظ و مراقبت لازم دارد و الا این سرمایه ی ارزشمند از بین خواد رفت وراه انحراف و هلاکت در پیش می گیرد لذا برای مدیران و مدبران اجتماع لازم است برای حفظ و حراست نسل جوان سرمایه گذاری کند واین گروه فعال و پرشور را با رفتار حکیمانه و تکریم شخصیت و احترام به نیازهای آنها، دل آنها را گرفته؛ به اهداف مطلوب هدایت نمایند.
و جامعه ی آینده را از نظر سلامتی و حفظ ارزش ها بیمه نمایند.

جوان و توقع او
 

با فرا رسیدن فصل جوانی و رسیدن به مرحله ی بلوغ شور احترام و تمنای تکریم در نهاد جوان جوانه می زند و بیدار می شود این تمنا و تمایل یکی از پدیه های طبیعی است که در نهاد جوان گذاشته شده نه اینکه یک پدیده ای ساختگی و عادت اجتماعی باشد این پدیده ای طبیعی مناظر تازه ای در چشم انداز جوان بوجود می آورد این تمایل و این پدیده جوان ونوجوان را به عرصه پهناور اجتماع می کشد و جوان را برای عضویت در جامعه آماده می سازد. این تمایل و پدیده ای طبیعی اگر از افراط و تفریط کنترل شود و در مسیر صحیح ادامه سیر دهد جوان می تواند خود را بآسانی به جامعه تطبیق دهد و عضو جامعه قرار گیرد. جوان و نوجوان تنها به این قناعت ندراد که او را بزرگ بشمارند بلکه می خواهد در تمام شئون زندگی مثل بزرگسالان باشد. او می خواهد از محیط خانواده قدم فراتر بگذارد و در متن اجتماع وارد شود و در شادمانی جامعه شادمان ودر گرفتاری جامعه گرفتار و غمگین باشد.
پیامبر عظیم الشأن با یک جمله بسیار کوتاه وضع روانی فرزندان آدم را بیان می کند:
و قال النبی صلی الله علیه و آله: الولد سید سبع سنین و عبد سیبع سنین و وزیر سبع سنین» (1)
ترجمه: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: فرزند آدمی در هفت سال اول زندگی آقا و سید است و در هفتسال دوم فرمان بردار و عبد است و در هفت سال سوم وزیر خانواده و مشاور پدر و مادر است.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این بیان کوتاه علاوه بر اینکه دوران زندگی فرزندان را به سه بخش تقسیم نموده وظیفه ی پدران و مادران را نسبت به آنها بیان داشته است و جوان را به عنوان وزیر ومشاور پدر و مادر معرفی می کند و پدر و مادر نیز باید این مقام را برای فرزند جوان بپذیرند.
دوره ی جوانی دوره ی تحولات و دگرگونی های سریع در زندگی فرزندان آدم است ودر مدت کوتاهی جسم و جان بشر هر دو تغییر می کند شخصیت جدید و ارزش معنوی جوان را پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله با کلمه ی وزیر بیان داشته است.
یعنی پیامبر می فرماید: جوان هم کار فکر و هم کار تدبیر و مصلحت اندیشی پدر و مادر است.
لذا پدر و مادر موظف است با نوجوانان شور و مشاوره داشته باشد و شخصیت او را به رسمیت بشناسد و او را مورد احترام و تکریم قرار بدهند.

« وزیر»
 

رسول اکرم در این عبارت کوتاه خانواده را به عنوان یک کشور فرض نموده و پدر و مادر را هیئت حاکمه آن می داند و می فرماید وقتی که بچه ها به دوره ی بلوغ و جوانی رسید آنها وزیران خانواده ها است باید قسمت از مسئولیت های خانوادگی که به دوش پدران و مادران قرار دارند بدوش بگیرند و با پدران و مادران هم کاری به پایه ی وزیر و مشاور داشته باشند و در نشست های خانوادگی اظهار نظر کند و افکارش مورد توجه پدر و مادر که هیئت حاکمه ی خانواده است قرار گیرد.
حضرت امام صادق علیه السلام در این باره نیز جمله زیبا دارد و می فرماید:
« قال الصادق علیه السلام: دع ابنک سیع سنین و یودب سیع سنین و الزمه نفسک سیع سنین» (2)
ترجمه: « امام صادق علیه السلام فرموده است: هفت سال فرزند خود را آزاد بگذار بازی کند و هفت سال دیگر با روش های مفید تربیتی او را تربیت کن و در هفت سال سوم ملازم و رفقش باش.

رفاقت با فرزند جوان
 

اینکه حضرت صادق علیه السلام می فرماید: در هفت سال سوم رفیق و ملازم فرزندان خود باشید این جمله بیانگر بالاترین احترام به نوجوان است و بالاترین تجلیل از شخصیت جوان است.
تجلیل نوجوانان در تمام شئون زندگی چه اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی اثر مثبت دارد و نتایج درخشانی ببار می آورد.
در کلام دیگری امام صادق علیه السلام در مورر سرمایه گذاری معنوی برای نسل جوان و حفظ و حراست آنها از گروه های منحرف و کج اندیش می فرماید:
« بادرو احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجعه»
قبل از اینکه مرجئه ( یکی از گروهای انحرافی) بر شما پیشی گیرد و جوانان شما را منحرف سازد آنها را با احادیث ما آشنا کنید.
جوانان دارای خصوصیات عاطفی، اجتماعی است ، حساسیت ، تنوع خصلت های رفتاری، و هیجان های درونی، عدم کنترل رفتار، افتخار به شخصیت ، میل به آزادی بلا قید و شرط ، علاقه ی شدید به دوستی با هم سالان، حب ذات، و امثال اینها از ویژگی های جوان است.
با نظر داشت و توجه خاص با این اوصاف گفتارعالمانه و کردار حکیمانه و دستورالعملهای امام صادق علیه السلام برای جوانان بهترین نسخه ی شفابخش است.
آری، بزرگداشت شخصیت و احترام به نیازهای فردی و اجتماعی و نگاه های مهربانانه و حکیمانه آن حضرت به جوانان موجب جذب قلوب آنها بود اگر جوانان عاشق و شیفته ی امام صادق علیه السلام بود ریشه آن در رفتار و کردار و عمل کردن آن حضرت نسبت به جوانان نهفته است آن حضرت در پذیرش سجایای اخلاقی از طرف جوان توجه خاص دارد لذا به ابوجعفر مومن طاق می فرماید: « علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر» (3)
برتو باد تربیت نوجوانان، زیرا آنان وزودتر و سریعتر از دیگران خوبی ها را پذیرا است.

جوان و ارتباط با جوان
 

امروز بیش از گذشته ارتباط با جوانان مورد توجه قرار گرفته، هدایت معنوی و رهنمایی جوانان یکی از مسائل ارزشمند و دارای اهمیت است که: بر هیچ انسان عاقل ،ابهام و پوشیدگی ندارد، انسانهای آگاه و متخلّق باخلاق انسانی و اسلامی همیشه در پی ارتباط با جوانان و هدایت این قشر مهم جامعه است و در پی سرمایه گذاری مادی و منوی در این زمینه است همانطور که خیلی ها در این مورد سرمایه گذاری کرده و می کند و این روش خود بیمه کردن نسل جوان و نهادینه کردن آنها در مقابل آسیبهایی است که آماده ی هجوم و ضربه زدن به این قشر مهم اجتماع است در این جا لازم می دانم چند نمونه از برخورد و رفتار امام صادق علیه السلام با نسل جوان به عرض برسانم:
1-در ایام امام صادق علیه السلام برای انجام مراسم حج و زیارت خانه خدا وارد مکه معظمه شد روزی که شلوغ ترین ایام حج بود با تعداد از یارانش نشسته ومشغول گفتگو بود در این حین هشام بن حکم که تازه رس و نوجوان بود وارد جمع آنان شد ، امام صادق علیه السام از دیدن او خوشحال شد حضرت برای تکریم و استقبال هشام از جا بلند شد، او را در صدر مجلس و کنار خود نشاند و برای او خوش آمد گفت: این نوع برخورد امام علیه السلام با یک جوان تازه بدوران رسیده مایه ی تعجب افراد شد که از شخصیت های علمی شما دیده می شدند و همه شگفت زده شده و در مورد وامانده بودند، وقتی که حضرت آثار شگفتی را در آنها مشاهده کرد فرمود: «هذا ناصرنا بقلبه و لساه و یده»(4)
ترجمه: این جوان با قلب و زبان و دست یاور من است.
در این جمله ی کوتاه و شیوا حضرت شخصیت حقیقی هشام را به حضار در جلسه بیان می کند و می فرماید: شما نگاه به کم سن، سالی این جوان نکنید او در واقع با تمام وجو ناصر و یاور من است: بعداً سئوالات را برای اثبات مقام علمی او در محضر حاضران از وی کرد و تمام سئوالات را با متانت کامل جواب داد سپس حضرت درباره ی او چنین دعا کرد:
«نفعک الله به و ثبتک»(5)
ترجمه: خداوند تو را از آن بهره مند سازد و در این راه ثابت قدمبدارد. هشاممی گوید بعد از این دعای امام هرگز در بحث های خداشناسی در مقابل دشمن مواجه با شکست نشدم. چنین است کسانی که در راه خدا برای یاری دین خدا تحت لوای ولایت صاحبان ولایت حقیقی گام برمی دارند.
2- مفضل بن عمر در شهر کوفه یکی از نمایندگان امام صادق علیه السلام بود و به مشکلات دینی ، اجتماعی،مالی مردم کوفه رسیدگی می کرد ایشان با قشر جوان شهر رابط مستحکم و صمیمانه ای برقرار کرده بود عدّه نتوانست از روی حسادت و بدبینی این دوستی و رابطه را تحمل کند لذا به شایعه و افتراء رو آوردند و مفضل و یارانش را به شرابخواری و قماربازی و دزدی حتی به ترک نماز متهم کردند.
وقتی این شایعات به اوج خود رسید،گروهی از مقدسان وظاهر مأبان کوفه به محضر امام صادق علیه السلام حضور به هم رساندند و چنین نوشتند: مفضل باافراد پست و رذیل، شرابخوار، کبوتر باز هم نشین است و سزاوار است دستور دهید آنها را از خود دور سازد.
امام صادق علیه السلام بدون اینکه در این باره با آنها سخن بگوید: نامه ای برای مفضل نوشت مهر کرد و به آنان سپرد تا به مفضل برسانند حضرت تصریح کرد نامه را خود شما تحویل مفضل دهید آنها بعد از ورود کوفه دسته جمعی به خانه ی مفضل رفتند و نامه را تحویل دادند او نامه را گشود و متن آن را قرائت کرد، که امام دستور داده بعضی چیزهایی خریده به محضر امام ارسال کند و در این نامه اصلاً از شکایت شاکیان خبری نبود مفضل نامه را بدست آنها داد همه نامه را خواندند و از مضمون آن مطلع شدند.
بعد مفضل رو بآنها فرمود: حالا دوباره چه باید کرد؟
گفتند: این اشیاء همه خیلی قیمتی است و هزینه ی سنگینی لازم دارد باید بنشینیم و دوباره تبادل نظر کنیم و از پیروان امام صادق علیه السلام یاری جوئیم، در واقع هدف آنها شانه خالی کردن از بار مسئولیت و فراهم نمودن راه فرار بود تا اینکه خانه مفضل را ترک کنند. مفضل آنها را دعوت به صرف غذا نمود آنها پذیرفتند و نشستند مفضل از فرصت استفاده کرد بدنبال جوان هایی فرستاد که متهم به شرابخواری و لاابالی و دزدی می کردند همه حاضر شدند مفضل نامه امام صادق علیه السلام را برای آنها خواند.
همه بعد از قرائت نامه ی امام علیه السلان خارج شدند و پس از مدت کوتاهی برگشتند و هرکدام باندازه ی توان و قدرت مالی که داشتند درهم و دینار آوردند که در مجموع به دو هزار دینار و ده هزار درهم در مقابل مفضل با خضور داشت مقدسین شاکی گذاشتند شکایت کنندگان که هنوز از صرف غذا فارغ نشده بودن حیرت زده بدیگری نگاه می کردند مفضل فرصت راغنیمت شمرده رو بآنها فرمود: شما می فرمایید: من این جوانان را از خود دور کنم گمان می کنید که خداوند محتاج به روزه و نماز شما است.(6)

رفتار نیکو و تأثر آن
 

نوجوان قلب با صفا، و روحی حساس و دلی نازک و عاطفی دارند در برخورد بااو لازم است نرمی و ملایمت پیش گرفت.
نگاه مهربانانه ، ارزش دادن به شخصیت او بهترین شیوه ی ارتباط با اوست.
اینگونه رفتارها باعث هدایت و دوری او از پستی ها و رذائل می شودزیرا گرامیش و علاقه ی جوان و نوجوان به خوبی ها بهتر و سریعتر ازدیگران است.
امام صادق علیه السلام فرمود: « من لم یکن فیه ثلاثه خصال لم ینفعه الایمان: حلم یرد به جهل الجاهل، و ورع یحجره عن طلب المحارم، خلق یداری به الناس» (7)
ترجمه: اگر کسی دارای سه خصلت نباشد از ایمان خود بهره ندارد: 1- حلم، بردباری که جهل نادان را بر طرف می کند 2- پارسایی که او را از محرمات باز دارد 3- رفتار نیکو که با مردم مدارا کند.
نوجوانان که مورد تکریم اجتماع و مردم و یا مورد احترام پدر و مادر قرار می گیرند و در شوری های اجتماعی و خانوادگی شرکت می کنند و به نظرات او احترام می گذارند و ترتیب اثر می دهند او در بین اجتماع و خانواده احساس شخصیت می کند و کوشش می کند که خود را به پستی و ناپاکی و رذالت ها آلوده نسازد و رفتارش شایسته این تکریم باشد که با و می شود او مراقبت می کند اعمال از او سر نزند که مقام او را تنزل دهد و در بین اجتماع و خانواده اش لکه دار شود.
حضرت علی علیه السلام می فرماید:
من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته»(8)
ترجمه: کسی که به شرافت و کرامت معنوی نفس خود را باور دارد با ارتکاب پلیدی خا و گناهان خودش را خوار نخواهد کرد.

بی احترامی و تأثر آن
 

اگر جامعه و پدر و مادر ، جوان و نوجوان را مورد تکریم و احترام قرار ندهند او خود احساس حقارت و پستی می کند این احساس درونی او را همیشه رنج می دهد لذا او می کوشد با هر وسیله ایکه ممکن است اظهار وجودکند و شخصیت خود را در محیط خانواده و اجتماع اثبات نماید. تا آن جا جلو می رود اگر از طریق مشروع موفق نشد و از راه های غیر مشروع وارد می شود و به هر پستی و آلودگی تن در می دهد تا اینکه به هدف و خواسته های خود نائل گردد دیگر پاکی و ناپاکی و اخلاق پسندیده و غیر آن برایش مفهوم ندارد و با خود می گوید:
در دل دوست، بهر حیله رهی باید کرد
طاعت از دست نیاید، گهی باید کرد
امام هادی علیه السلام می فرماید: « من هانت علیه نفسه فلا تامن شره» (9)
ترجمه: کسی که خود را خوار و بی مقدار می داند و در باطن احساس پستی و حقارت می کند از شر او در امان مباش.

شیوه ی تذکر به جوان
 

اگر تخلف و لغزشی از جوان سرزده باید با ادب و نهایت احترام او را تذکر داد
و اگر از طریق کنایه او را متوجه لغزش و تخلفش سازند، از همه بهتر است و بعید نیست این روش موثر افتد و آن را به جهت حفظ شخصیت خود ترک کند و خود را اصلاح کند، بر عکس اگر تذکرات توام با ملامت و سرزنش نوجوان باشد نه تنها موثر بخواهد بود بلکه در بعضی از موارد عکس العمل از خود نشان خواهد داد و برای اثبات شخصیت خود در برابر دیگران مقاومت نموده و به آن روش ناپسند و مذموم خود ادامه دهد..
حضرت علی علیه السلام می فرماید:
«تلویج زله العاقل له امض من عتابه» (10)
ترجمه: حضرت می فرماید: «لغزش انسان عاقل را با کمال ادب و کنایه تذکر دادن برای او موثرتر و دردناکتر از سرزنش و توبیخ صریح است»

نیاز به هم نشین
 

فرزندان بشر اعم از پیر و جوان، کودک در ایام و ادوار زندگی همواره نیازمند رفاقت و دوستی دیگران هستند. اگر آدمی از داشتن رفیق موفق و دوست هم دل احساس مسرت و شادمانی می کند و از نداشتن دوست و رفیق رنج می برد و آراذم ندارد و از نداشتن مصاحب شایسته و مناسب آزرده خاطر است و متاثر، رفقا و دوستان نه تنها با هم انس می گیرند و مصاحبت و همنشینی موجبات شادمانی و نشاط با یکدیگر را فراهم می کند بلکه هر دوستی، به مصابه ی رفاقت و دوستی در امور مادی و معنوی رفیق و هم نشین خود نفوذ می کند و هر یک دانسته و ندانسته روی عقائد و اخلاق و رفتار و گفتار دیگری اثر می گذارد.
آری نسل جوان از همه در تاثیر گذاری و تاثیرپذیری حساس تر است لذا مدیران جامعه موظف است که در این مورد سرمایه گذاری مادی و معنوی شایان داشته باشد مبادا نسل جوان ما مورد ضربه های جبران ناپذیری قرار بگیرد چونکه قشر جوان بالاترین سرمایه ی هر مملکت و اجتماعی است اگر این قشر ضربه بخورد تمام قشرهای اجتماعی ضربه خواهد خورد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره قرین و هم نشین می فرماید:
«قال رسول الله صلی الله علیه و آله: المرء علی دین خلیله و قرینه» (11)
ترجمه: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: « عمل کرد هر انسانی نمرتبط است بر عمل کرد دوستان و رفقایش»
آری: بهترین راه شناخت برای هر فردی شناخت رفیق و دوست او می باشد لذا گفته اند:
کبوتر با کبوتر و باز با باز
کند هم جنس با هم جنس پرواز
در این مورد روایت داریم از حضرت سلیمان علیه السلام که می فرماید:
روی ان سلیمان قال: «لا تحکموا علی رجل بشیء حتی تنظروا الی من یصاحب فانما یعرف الرجل باشکاله و اقرانه و ینسب الی اصحابه و اخوانه» (12)
حضرت سلیمان پیامبر علیه السلام فرموده است: «در مورد کسی قضات به نیکی و بدی مکن تا اینکه مصاحب و رفقایش را ببینید چونکه آدمی از امثال و رفقایش شناخته می شود و به صفات هم نشینان و دوستان صمیمی اش توصیف می گردد».
دوستان شایسته و با فضیلت یکی زا سرمایه های بزرگ زندگی و از عوامل خوشبختی و سعادت بشر است لذا اولیاء گرامی اسلام پیروان و دوستان خود را در انتخاب رفیق عاقل و با ایمان تشویق و توصیه نموده اند و فوائد چنین دوستی هایی را خاطر نشان نموده است.
قال علی علیه السلام: « علیکم بالاخوان فانهم عده فی الدنیا و الآخره الا تسمعون الی قوله تعالی فمالنا شافعین و لا صدیق حمیم»(13)
ترجمه: حضرت علی علیه السلام فرمود: « پیوند دوستی را با برادران دینی خود محکم سازید که آنها ذخائر دنیا و آخرت هستند مگر نشنیده اید که خداوند در قرآ« کریم می فرماید: در قیامنت در این روز سخت نه شفیعی داریم و نه دوستی که در کارهای همت گمارند.»
دوست لایق و با فضیلت در ایام خوشی و ناخوشی یار یکدل و صدیق وفادار است و هیچ آن و لحظاتی خطرناک تو را فراموش نمی کند اگر بتواند حتی در لحظه مرگ دست تو را خواهد گرفت راستی اینگونه دوستی و رفاقتها ارزش دارد و حیاتی می باشد اگر انسان دوستان این چنینی را از دست بدهد برای او ضربه سنگینی است و قابل جبران هم نیست و این خود مصیبت بزرگ است.
قال علی علیه السلام: «من فقد اخا فی الله فکانما فقد اشرف اعضائه»(14)
ترجمه: حضرت علی علیه السلام فرمود:« اگر کسی که دوست پاک ضمیر خود را که برای خدا با وی دوستی داشته از دست بدهد مثل این است که شریف ترین اعضاء خود را از دست داده است.
رفیق خوب و شایسته برای همه تمام طبقات مردم در تمام ادوار زندگی ارزنده و مهم است ولی برای نسل جوان اهمیت بیشتری دارد زیرا زندگی جوانان که در آستانه زندگی اجتماع قرار گرفته است می تواند بواسطه رفیق خوب و با فضیلت شخصیت خود را تقویت کند واستعداد های اجتماعی خود را به فعلیت در آورند و خود را برای فعالیت های دامنه دار اجتماعی فردای اش مهیا سازند.

هم نشین بد و خطرات آن
 

اگر رفیق شایسته و دوست صمیمی نباشد او را در معرض خطر و لب پرتگاه قرار می دهد آری چنین انسانی هم از دنیا محروم می شود و هم از آخرت. رفاقت و دوستی با انسانهای نا شایسته مصیبت بسیار بزرگ است هم نشینی با افراد فاسد و گناهکار او را فاسد و گنهکار می سازد و تلقین های شیطانی او باو اثر می گذارد و او را به گمراهی و ضلالت می کشاند و او رادر نتیجه آلوده می سازند.
اگر کسی رفیق و مصاحب خوب ندارد نه تنها اینکه از پاره ای نعمتها محروم است بلکه از رسیدن به کمالات انسانی که بواسطه رفیق خوب بآن می رسید نیز محروم می شود بالاتر از این بگویم اگر کسی رفیق بد داشته باشد چه بسیار از کمالات فطری خود را از دست می دهد و بآن نمی رسد موقع که بواسطه رفاقت بدان از همه چیز ماند و محروم شد این جاست که چنین آرزو می کند که قرآن کربم می فرماید: ای کاش با فلان عنصر فاسدی رفاقت و هم نشینی نمی داشتم.
« یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلاً»(15)
ترجمه: «وای بر من ای کاش فلان شخص فاسد را به دوستی نمی گرفتم و به مصاحبت او تن نمی دادم»
مدیران و بزرگان جامعه اسلامی ضمن نامه ها و سخنان حکیمانه خود خطر رفاقت های مضر و گمراه کننده را به جامعه بالاخص به قشر جوان خاطر نشان نموده و آنها را از مجالست و هم نشینی انسانهای فاسد و تبهکار برحذر دارد و الا این رفاقت های خانمان شور گریبان جامعه و نسل جوان ما را خواهد گرفت و در نتیجه همه را به گودالهای هلاکت خواهد انداخت.
قال علی علیه السلام: « لا تصحب الشریر فان طبعک یشرق من طبعه شراً و انت لا تعلم» (16)
ترجمه: علی علیه السلام فرمود ه است: « « از هم نشینی و مصاحبت با مردم فاسد و شرور بپرهیز که طبعت به طور ناگاه بدی و آلودگی و ناپاکی را از طبع منحرف و ناسالم او به سرقت می برد و تو از آن عمل ناشایسته بی خبری و اطلاعی نداری»
آری هم نشین شدن با افراد شرور و بد طینت عواقب بد و خطرناکی دارد و چه انسان های سالم بواسطه رفیق بد مطرود ابدی شدند و آنچه زمینه ی خیر و سعادت در او وجود داشت از بین رفت و نابود شد.
حضرت صادق علیه السلام در این مورد می فرماید:
قال الصادق علیه السلام: « من یصحب السوء لا یسلم» (17)
امام صادق علیه السلام فرموده است: کسی که با مصاحب بد هم نشین شود سالم نمی ماند سرانجام باناپاکی آلوده می شود»
علی علیه السلام فرمود:
قال علی علیه السلام: «و حذر صحابه من یضل رایه و ینکر عمله فا الصاحب معتبر بصاحبه» (18)
ترجمه: علی علیه السلام در نامه خود به حارث همدانی فرموده است: از رفاقت با کسانی که افکارشان خطا و اعمالشان ناپسند است برحذر باش، چه اینکه آدم به رویه و روش رفیقش خو می گیرد و با اعمال و افکار او معتاد می شود.
پس آنچه از آیات و روایات استفاده می شود این است که انتخاب رفیق و مصاحب خیلی اهمیت دارد و نقش اساسی در زندگی انسانها دارد خلاصه خوشبختی و سعادت انسانها مخصوصاً نسل جوان مربوط به رفیق و مصاحب او است اگر مصاحب و هم نشین او خوب باشد او به راه سعادت و نیک بخشی کشانده می شود و اگر افراد لاابالی و هرزه هم نشین او باشد او هرزه ولاابالی می شود و به ارزش ها احترام نمی گذارد و در متن بی ارزشی ها قدم بر می دارد و غوطه ور است و در نتیجه همه ی هستی اش در باد فنا می رود و نابود می شود و دیگر جایی در بین جامعه و حتی خانواده و اقاربش ندارد.
بناءاً درباره انتخاب رفیق باید دقیق باشیم و آن را از بین خوبان پذیرا شویم هرگز انتخاب رفیق ومصاحب برای مان اتفاقی نباشد و الا ضربه آن جبران ناپذیر است.

رفیق اتفاقی و جوان
 

نسل جوان دارای احساسات زودگذر و متمایل با انگیزه های عاطفی است تا محاسبه های عقلانی لذا آنها در انتخاب رفیق آسان پذیر و زودپسند است روی این جهت ممکن است آنها کسی را که هرگز ندیده و نمی شناسند و بر اثر یک برخورد عادی و اتفاقی او را دوست انتخاب کنند و مجذوبش گردد و در حال که هیچ گونه اطلاع از سابقه ی او و خانواده اش ندارد و شناخت از اخلاق و روابط اجتماعی او و دوستانش ندارد روشن است نتیجه اینگونه دوستی ها و اظهر علاقه های تصادفی و حساب نشده چه خواهد بود و ثمرات تلخ و ناهنجاری را بدنبال خواهد داشت این دوستی ناخواسته ممکن است این جوان پاکدل و زودباو را مجبور کند که بر خلاف میل باطنی خود اسیر رفاقت عنصر فاسدی گردد و مدت طولانی رنج و مصیبت اینگونه دوستی را تجمل کند.
علی علیه السلام می فرماید:
«قال علی علیه السلام: « من اتخذ اخاً من غیر اختیار الحجاه الاضطرار الی مرافقه الاشرار». (19)
ترجمه: حضرت علی علیه السلام فرمود: « کسی که ناسنجیده با دیگران پیمان دوستی می بندد ناچار باید به اقامت اشرار و افراد فاسد تن در دهد».

جوان و دوستی افراطی
 

اگر دو جوان پاکدل و با صفا با هم طرح دوستی و محبت ریختند باید مآل اندیش باشد و عاقبت دوستی خود را در نظر داشته و در مورد منافع و مضرات آن نظراندازی کند و این نکته را هم غفلت نداشته باشد و پیوند دستی و محبت همیشه استوار باقی نمی ماند و گاهی پیش آمد حوادثی رشته رفاقت را قطع می ند و دوستی هر دو را تبدیل به دشمنی و ناراحتی می کند.
بناءاً رفقای هم دل و هم نوا نباید در ایام دوستی راه افراط و زیاده روی را در پیش گیرند و از آن پرهیز داشته باشد و بی حساب به یکدیگر اظهار اعتماد و اطمینان نکنند و الا روزی این علاقه ی افراطی دمار از روزگار او برخواهد آورد و ضربه هایی که از این طریق می بیند در حقیقت جبران ناپذیر است پس چه خوب در این مورد عاقلانه عمل نموده و آینده ی زندگی خود را در نظر بگیرند.
حضرت صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
قال الصادق علیه السلام لبعض اصحابه: « لا تطلع صدیقک من سرک الا علی ما لو اطلع علیه عدوک لم یضرک فان الصدیق قد یکون عدواً یوماً»(20)
ترجمه: «امام صادق علیه السلام به بعضی از اصحاب خود فرمود: دوست خود را از اسرار زندگیت آگاه مکن، مگر آن سری که اگر بالفرض دشمن تو آن را بداند به تو زیان نمی رساند زیرا دوست کنونی شما ممکن است روزی دشمن تو گردد.
اگر دقت در این جمله دُرر بار حضرت صادق علیه السلام شود و آن را طوری وارد زندگی تجزیه و تحلیل کنیم و آن را در زندگی خود پیاده کنیم و سرمشق قرار دهیم هرگز از ناحیه دوست که در آینده دیر یا زود دشمن قرار می گیرد ضربه نخواهم خورد و در میان دوست و دشمن سرافراز و با اقتدار زندگی خواهم نمود.

احترام به حقوق دوست
 

رفاقت ودوستی انسانها باید از طریق فضیلت و اخلاق باشد و بر اساس عقل و درایت استحکام یابد و در ایام دوستی حقوق یکدیگر در نظر داشته و بدان احترام بگذارد و به حدود دیگری تجاوز نکند و با روش ناپسند و توقعات بی جا موجبات تیرگی روابط را فراهم نسازد و الا رشته های دوستی از هم گسیخته خواهد شد.
مولای متقیان حضرت علی علیه السلام در وصیت به فرزند جوان خود امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده است:
« و من وصیه له علیه السلام للحسن بن علی علیه السلام: و لا تضیعن حق اخیک اتکالا علی ما بینک و بینه فانه لیس لک باخ من اضعت حقه» (21)
ترجمه: « با تکیه به روابط دوستانه و صمیمانه حق برادرت را ضایع مکن چونکه در زمینه ی تضییع حقوق روابط دوستی نابود می شود و آن کسی که حقش را تباه ساخته ی دیگر برادر تو نیست.
امام صادق علیه السلام فرموده است:
« لا تتبع اخاک بعد القطعیه وقیعه فیه فتسر علیه طریق الرجوع الیک فلعل التجارب ترده علیک» (22)
ترجمه:
پس از آنکه از رفیقت جدا شدی و رشته ی دوستی اش را بریدی پشت سرش بدگوئی و غیبت مکن که با این کار راه برگشت او را می بندی، شاید تجربه های زندگی او را به آشتی و دوستی دوباره باز گرداند».
اندازه ی محبت را به طور کلی نمی توان به یک میزان نگه داشت گاهی از کسی که خیلی او را دوست داریم می رنجیم و در عین دوستی از او بیزار می شویم و به خصوص هر چه دوستی و محبت بیشتر باشد توقع بیشتر و رنجش بیشتر و فزون تر خواهد شد.
اگر کسی از دوستش برنجد و در عین حال خود را نبازد و از حدود و حقیقت خارج نشود و اعمالش منصفانه عاقلانه باشد این چنین انسانی شایسته ی محبت و دوستی است.
حضرت صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
« من غضب علیک ثلاثه مرات فلم یقل فیک سوء فاتخذه لک خلا»(23)
ترجمه: کسی که سه بار نسبت به تو خشمگین شود و درباره ی تو سخن بد نگوید شایسته ی رفاقت و دوستی است و او را برای دوستی انتخاب کن:
آری با توجه به وضع روانی و مقتضیات دوران جوانی جوان مراعات همه جانبه ی حدود و حقوق رفقایش برایش مشکل و سخت است اکثراً جوانها رفاقت و دوستی هایش را بر اساس عواطف واحساسات تند و آتشین بناءمی گذارند نه بر اساس و بنیانهای عاقلانه و حساب شده در نظر جوان رفیق خوب رفیق است که بدون قید و شرط به خواهش های دوست جوان خود پاسخ دهد آن هم پاسخ مثبت.
اگر جوانی در تمنای بی ارزش و خودپسندانه رفیق خویش ترتیب اثر ندهد او را بی صفا و حق ناشناس می خواند و با چشمان خشم آلود و بدبینانه باو می نگرد و در حلقه آنها دیگر راه نمی یابد.
نتیجه:
از آنچه در این نوشتار گذشت موارد ذیل به دست می آید:
1-برخورد با نسل جوان نرم و ملائم و دوستانه باشد.
2- جوان را دارای شخصیت بدانیم و به شخصیت او احترام گذاریم.
3- ایجاد آگاهی ، بصیرت و آموزش مسائل دینی به او.
4- تقویت اندیشه های مثبت و سازنده در او و معرفی آسیبهای اجتماعی به او .
5-اگر اشتباهی از او سر زد با نهایت احترام و ادب او را تذکر داد اگر بتوان از طریق کنایه او را متوجه خطا و لغزش کرد از همه طرق بهتر است اگر تذکر توأم با سرزنش باشد روح جوان را افسرده می کند و ممکن است در بعضی موارد عکس العمل شدید و نامناسبی از خود نشان دهد.
6- دوستان با فضیلت و شایسته یکی از سرمایه های بزرگ زندگی و از عوامل خوشبختی و سعادت بشر است لذا اولیاء گرامی اسلام پیروان و دوستان خود را به انتخاب رفیق عاقل و با ایمان تشویق و ترغیب می نمایند و فوائد آن را خاطر نشان می کند. هر جوان در انتخاب دوست و رفیق دقت بیشتری داشته باشد پدران و مادران و مدیران جامعه هم بر این دوست یابی و دوست گیری جوانان، نظارت بیشتری مبذول دارند .
7-نسل جوان از همه در تاثیر گذاری و تاثیر پذیری حساس ترند لذا مدیران جامعه موظفند که در این مورد سرمایه گذاری مادی و معنوی داشته باشد مبادا نسل جوان ما مورد ضربه های سنگینی قرار گیرد که قابل جبران نباشد.

پي نوشت ها :
 

(1) - رساله حقوق / شرح نراقی، ص 529.
(2) – خورشید هدایت، سازمان تبلیغات اسلامی اصفهان/ ص 55.
(3) – خورشید هدایت، سازمان تبلیغات اسلامی اصفهان/ ص 56.
(4) - خورشید هدایت، سازمان تبلیغات اسلامی اصفهان/ ص 56.
(5) - خورشید هدایت، سازمان تبلیغات اسلامی اصفهان/ ص 57.
(6) - خورشید هدایت، سازمان تبلیغات اسلامی اصفهان/ ص 58.
(7) – تحف العقول/ ص 722.
(8) – رساله حقوق، شرح نراقی، ص532.
(9) – غررالحکم/ ص 712.
(10) – غررالحکم/ ص 348.
(11) – رساله حقوق امام سجاد علیه السلام/ نراقی/ ص 376.
(12) - رساله حقوق امام سجاد علیه السلام/ نراقی/ ص 376.
(13) - رساله حقوق امام سجاد علیه السلام/ نراقی/ ص 376.
(14) - رساله حقوق امام سجاد علیه السلام/ نراقی/ ص 376.
(15) – فرقان/ 28.
(16) – رساله حقوق/ ص 378.
(17) – غررالحکم/ ص 644.
(18) – تحف العقول/ ص 832.
(19) – غرر الحکم/ ص 695.
(20) – تحف العقول/ ص 693.
(21) – نهج البلاغه/ نامه 31/ ص 82.
(22) – رساله حقوق / ص 380.
(23) – تحف العقول/ ص 814.

منابع
قرآن
رساله حقوق، نراقی، علی محمد حیدری، قم، مهدی نراقی، 1384
تحف العقول، حسن بن علی حرانی، ترجمه احمد جنتی، چاپ و نشر بین الملل، 1387
خورشید هدایت، سازمان تبلیغات اسلامی اصفهان
غرر الحکم، آمدی، ترجمه محمد علی انصاری، تهران.
نهج البلاغه، رضی، سید شریف، انتشارات مطبوعاتی هدف، قم، چاپ اول،1366.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط