بازي با نور در قرن پنجم هجري
نويسنده: سيد مرتضي مير سراجي
مراسم هاي مجلل و با شكوه يا كنسرت هاي موسيقي، به كار گيري پروژكتورهاي ليزري يا همان ليزر شو (Laser show) جلوه اي ديگر مي يابند. به زبان عاميانه، به اين بازي رنگ ها كه با موسيقي نيز بعضا هماهنگ است، "رقص نور" نيز گفته مي شود. نو پردازي بر اساس ليزر شو مربوط به خارج از كنسرت هاي موسيقي نيز هست. شركت هاي بزرگ يا شهرداري ها، هتل ها يا مراكز فرهنگي نيز از طريق ليزر شو مي توانند كلمات فارسي يا لاتين يا اشكال رنگارنگ و جذاب را بر روي پرده هاي نمايش يا ساختمان هاي بلند يا در آسمان آشكار سازند. امروزه با پيشرفت مهندسي اپتيك و ليزر، اين عمل براي ما بسيار ملموس و دست يافتني است. اما بسيار جاي تعجب دارد كه مهندسي اپتيك را به قرن پنجم يا اوايل ششم باز گردانيم؛ آن هم با قابليتي شبيه به ليزر شو در قرن معاصر. صاحب كتاب ارزشمند "نخبه الدهر في عجائب البر و البحر"، "شمس الدين محمد بن ابي طالب انصاري دمشقي" متوفاي 727 هجري قمري، در مورد يكي از اختراعات فرقه اسماعيليه كه از فرق اسلامي محسوب مي شود و در قرن پنجم به رهبري "حسن صباح" در ايران و جاهاي ديگر رشد و گسترش يافت، چنين گزارش داده است:
"... از كارهاي شگفت آور پيشواي "اسماعيليه" اين كه صندوقي به شكل مربع مستطيل از ورق هاي كاغذي كه آنها را بر روي هم چسبانده بود، درست كرد به گونه اي كه از رويه آنها در شب، "هوا" و "نور" نفوذ نمي كرد. چون شش پهلوي آن صندوق را بدين وسيله پوشانيد، از ميان هر پهلويي به اندازه نوشته اي كوتاه با مقراض (قيچي) بريد؛ چنان كه تنها يك ورق نبريده باقي ماند. آن گاه بر روي آن يك ورق، كلمات و حروفي بريد و بر قسمت هاي ديگرش "روغن كنجد" ماليد تا نور را بپوشاند.
سپس در آن صندوق، چراغي گذارد تا آن نوشته ها به صورت حروفي نوراني ديده شوند. چون اين صندوق بر روي نيزه يا جايي بلند برپا مي گشت، هر بيننده اي آن را از راهي دور در هوا مي ديد و مي خواند و مي پنداشت كه آن نوشته اي از [جنس] نور است. آن بزرگي كه اين صندوق را ساخته بود ، جز در شب آن را برپا نمي داشت و به روز خاموش و پنهان مي كرد." (1)
************
"... از كارهاي شگفت آور پيشواي "اسماعيليه" اين كه صندوقي به شكل مربع مستطيل از ورق هاي كاغذي كه آنها را بر روي هم چسبانده بود، درست كرد به گونه اي كه از رويه آنها در شب، "هوا" و "نور" نفوذ نمي كرد. چون شش پهلوي آن صندوق را بدين وسيله پوشانيد، از ميان هر پهلويي به اندازه نوشته اي كوتاه با مقراض (قيچي) بريد؛ چنان كه تنها يك ورق نبريده باقي ماند. آن گاه بر روي آن يك ورق، كلمات و حروفي بريد و بر قسمت هاي ديگرش "روغن كنجد" ماليد تا نور را بپوشاند.
سپس در آن صندوق، چراغي گذارد تا آن نوشته ها به صورت حروفي نوراني ديده شوند. چون اين صندوق بر روي نيزه يا جايي بلند برپا مي گشت، هر بيننده اي آن را از راهي دور در هوا مي ديد و مي خواند و مي پنداشت كه آن نوشته اي از [جنس] نور است. آن بزرگي كه اين صندوق را ساخته بود ، جز در شب آن را برپا نمي داشت و به روز خاموش و پنهان مي كرد." (1)
************
پينوشتها:
1- انصاري دمشقي، شمس الدين محمد بن ابي طالب (م. 727هـ)، نخبه الدهر في عجائب البر و البحر، انتشارات اساطير، تهران، چاپ اول، 1382 هـ ش.
/ج