بررسي فقهي شبيه سازى(2)

بررسي فقهي شبيه سازى(2) حكم شبيه سازى سه‌گانه از آنچه در قسمت قبل گفته شد، به دست مى آيد كه شبيه سازى، داراى اقسامى سه گانه است: اين شبيه سازى يا شبيه سازى سنّتى است يا همسان طلبى، و نوع سنّتى آن يا تكثير سلول هاى يك جسم نظير پوست و گوشت است كه يك سلول به سلول هاى فراوان و متعددى قابل تكثير است ـ به عنوان مثال از تك سلول پوست مى توان به پوستى داراى طول و عرض بسيار، دست يافت ـ و يا قرار دادن هسته سلول فردى به جاى هسته سلول تخمكى لقاح نيافته به اسپرم است كه هسته...
دوشنبه، 16 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي فقهي شبيه سازى(2)

بررسي فقهي شبيه سازى(2)


 





 

حكم شبيه سازى سه‌گانه
 

از آنچه در قسمت قبل گفته شد، به دست مى آيد كه شبيه سازى، داراى اقسامى سه گانه است: اين شبيه سازى يا شبيه سازى سنّتى است يا همسان طلبى، و نوع سنّتى آن يا تكثير سلول هاى يك جسم نظير پوست و گوشت است كه يك سلول به سلول هاى فراوان و متعددى قابل تكثير است ـ به عنوان مثال از تك سلول پوست مى توان به پوستى داراى طول و عرض بسيار، دست يافت ـ و يا قرار دادن هسته سلول فردى به جاى هسته سلول تخمكى لقاح نيافته به اسپرم است كه هسته آن سلول، تخليه شده باشد تا سلول تخمك لقاح نيافته به هسته اسپرم مرد، تكثير شود و به جنين تبديل گردد و به مرحله جنين كامل برسد و از مادر متولد شود. اين نوزاد در ويژگى هاى جسمانى اش، نسخه بدل فردى است كه هسته، از سلولش گرفته شده است.
راز ناميده شدن اين دو نوع شبيه سازى به سنّتى، اين است كه آنچه به وسيله آن به دست مى آيد، كپى چيزى است كه قبلاً وجود داشته يا نسخه عضوى است كه سلول آن گرفته شده، مانند پوست و گوشت در نوع نخست، و يا نسخه دوم انسان يا حيوانى است كه هسته سلول عضوش گرفته شده و جايگزين هسته سلولِ تخمك گشته است.
همسان طلبى، قرار دادن سلول هايى از سلول تخمك ِلقاح يافته و در رحم تكثير شده است. پيش از آن كه اين سلول ها به مرحله انجام وظيفه اى خاص برسند سلول هاى چهارگانه ـ كه هنوز تكثير نشده اند بيش از اين عدد بوده اند ـ و هر سلولى جداى از بقيّه و در تحقق وجود، مستقل از يكديگر قرار داده مى شوند.
سپس هر يك از اين سلول هاى چهارگانه مستقل ـ به عنوان مثال ـ در رحم زنى نهاده مى شوند تا هر يك از آنها مراحل تكثيرى را كه تخمكِ لقاح يافته بدان ملحق مى گردد، طى نمايد و به ۳۲ سلول افزايش يابد و اين سلول ها به انجام وظائفى اختصاص مى يابند تا به صورت كودكى كامل درآيد. اين نوزادان چهارقلو در تمام ويژگى هاى جسمانى، همسان يكديگرند. به همين دليل از اين نوع شبيه سازى به همسان طلبى تعبير مى شود.
گفت وگو در خصوص حكم شبيه سازى، گاهى در مورد خودِ انواع شبيه سازى است كه آيا در آيين مقدس اسلام، دست زدن به انجام هر يك از انواع سه گانه آن جايز است يا خير؟ و گاهى درباره تعيين پدر و مادرِ نوزاد يا چندقلوها، نسبتِ خويشاوندى بين آنان، حرمت و جواز ازدواج، مسئله ارث و ديگر احكام شرعى فراوان ديگر بحث مى شود.
بى ترديد براى دست زدن به انجام هر يك از اقسام ياد شده، پرهيز از محرماتى كه گاهى همراه با انجام كار خواهند بود، واجب است. بدين ترتيب، بايد از دست زدن به بدن مرد يا زن نامحرمى كه سلول، از او گرفته مى شود، پرهيز گردد؛ زيرا دست زدن به بدن مرد و زن بيگانه در همه حالات و همچنين نگاه كردن به بخش خاصى از بدن مرد و زن بيگانه، براى غير زن و شوهر حرام است. به هر ترتيب، رعايت اين احكام در اين جا نظير ساير موارد، واجب خواهد بود، با اين تفاوت كه اين احكام مستقل اند و اگر رعايت نگردند، موجب حرمت خودِ شبيه سازى كه انجامش مترتب بر آنهاست، نخواهد شد.
در بخش همسان طلبى، پس از گرفتن هسته سلول و يا هر يك از سلول هاى به دست آمده از تكثير تخمكِ لقاح يافته، چه بسا اين توهّم پيش آيد كه انجام كارهاى بعدى مترتبِ بر هر يك از اين سلول ها، براى دستيابى به پيكرى جديد يا نوزادى مشابه صاحب هسته، يا نوزادان چندقلو، حرام خواهد بود؛ زيرا اين قبيل كارها، وارد شدن و دخالت در امورى است كه به دست خداى تبارك و تعالى بوده و يا تغيير و تبديل دادن آفرينش الهى است كه شيطانِ ملعون به آدميان فرمان مى دهد تا آفرينش خدا را دگرگون سازند. بنابراين همه كارهاى انجام پذيرفته، شرعاً حرام اند.
چنين توهّم و ذهنيتى، بسيار ضعيف است. در مورد شبهه اى كه مى گويد: (اين قبيل كارها وارد شدن در امور ويژه خداى متعال است)، بايد گفت: كارهاى ياد شده، امورى غير از حركت هاى انسانى كه خود و تمام حركات و سكناتش آفريده خدا و به دست تواناى اوست، چيز ديگرى نيست و سلول ها و هسته آنها و همه چيزهايى كه براى دستيابى به اين نتايج از آن بهره گيرى و استفاده مى شود، همه آفريده هاى خداى متعال اند و ذات مقدّسش، پروردگار همه آنهاست و ويژگى ها و خواص هر يك را خدا به آنها عطا فرموده است. بنابراين جز آنچه خدا خواسته و به اراده اوست، كارى انجام نخواهد پذيرفت. بدين ترتيب، هم اين كار تناقضى با خالقيت خداوند ندارد و هم نمى توان پنداشت كه با مفاد آياتى چون: (ذلكم الله ربكم لا اله الا هو خالق كل شىء فاعبدوه وهو على كل شىء وكيل)،۱ (قل اغير الله ابغى ربّاً وهو ربّ كلّ شىء...)۲و نيز ديگر آيات و رواياتى كه داراى اين مضامين هستند، تناقض و مخالفت دارد.
در خصوص شبهه اى كه مى گويد: (انجام دادن اين قبيل امور، تغيير و تبديل آفرينش الهى است)، بايد گفت: پاسخ اين شبهه از نكته پيش گفته دانسته مى شود كه گفتيم تمام كارهايى كه انجام مى پذيرد، به خواست واراده خداوند صورت مى گيرد. به ديگر عبارت، همه آنها جزء آفرينش الهى تلقّى مى شوند و با آنچه از ظاهرِ تغيير و تبديل در آفرينش الهى مى فهميم، قابل انطباق نيست. چگونه اين امر را مخلوق خداوند به شمار نياوريم كه در غير اين صورت ايجاد ساختمان ها، كاشتن بذر براى روييدن گياه و سبزه و درختان، بافتن پارچه و فرش،پختن غذاها و امورى از اين دست كه كارهايى معمولى اند نيز همه بايد از مصاديق تغيير و تبديل آفرينش الهى باشند؛ تا چه رسد به ساختن صنايع به وسيله ابزار مدرن و پيشرفته! با اين كه پُر واضح است حرمت چنين كارهايى از اين فقره آيه شريفه استفاده نمى شود و اين خود دليل بر عدم اراده اين معنا از آيه كريمه مى باشد.
اين بخش از آيه شريفه در روايت جابر از امام باقر(علیه السلام)، گاهى به دين الهى و گاهى به فرمان الهى، تفسير شده است.۳ و هر يك از اين تعبيرات، نظير ديگرى است و همه اينها به پديد آوردن بدعت ها در دين خدا بازگشت دارد. صدق تغيير آفرينش خدا بر ابداع، از اين رو است كه در حكم واقعى كه خداوند مثلاً براى وجوب اين كار قرار داده و وجوب ِآن، آفريده الهى به شمار مى آيد، ابداع كننده اى حكم وجوبِ آن را به استحباب، تغيير و آن را به خداوند نسبت دهد. وى در حقيقت آفرينش خدا را به چيز ديگرى تغيير داده است و در ساير بدعت ها نيز بيان مطلب، همين گونه است. به هر ترتيب، توهّمِ فوق كاملاً ضعيف است. در مورد جواز هر دو نوع شبيه سازى، سنّتى و همسان طلبى يا در خصوص يك نوع آن، در برخى گفته ها شبهاتى وجود دارد كه بدان ها اشاره مى شود.

نقد و بررسى اشكال هاى شبيه سازى
 

اشكال اول
 

گاهى در مورد جواز اين دو نوع شبيه سازى، اين گونه بحث و مناقشه مى شود كه برخى آيات شريفه، مردان و زنان را به حفظ و نگاهدارى اندام تناسلى دستور مى دهد؛ نظير اين فرموده خدا در مورد مردان باايمان:(والذين هم لفروجهم حافظون*الا على ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانّهم غير ملومين* فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم العادون۴) و نيز آيه شريفه : (قل للمومنين يغضّوا من ابصارهم ويحفظوا فروجهم ذلك ازكى لهم ان الله خبير بما يصنعون* وقل للمومنات يغضضن من ابصارهن ويحفظن فروجهن).۵ از اين آيات چنين استفاده مى شود كه بر هر يك از دو گروه (زنان و مردان باايمان) واجب است شرمگاه خود را از غير شوهر و زن خود و كسانى كه در حكم آنان هستند، حفظ كنند و بپوشانند و دليلى وجود ندارد كه حفظِ آن شرمگاه، اختصاص به حفظ آن از عمل آميزش باشد؛ بلكه اطلاق داشتن آن، اقتضا مى كند كه بر هر يك از دو گروه نسبت به گروه مقابل واجب باشد تا شرمگاه خود را از هر گونه بهره وريِ قابل تصور در آن، حفظ نمايند و پرواضح است كه به وجودآورى فرزند از اندام تناسلى وى، از بارزترين موارد بهره ورى است.
بنابراين واجب است اين امر در هر يك از زن و مرد، اختصاص به زن و شوهر داشته باشد. بر اين اساس، بهره ورى به صورت به وجود آوردن فرزند از زنى به وسيله اندام تناسلى غير شوهرش، حرام خواهد بود و در مورد مرد نيز همين گونه است.
در نوع اوّل شبيه سازى سنّتى نيز اين گونه مناقشه شده است كه قرار دادن سلول مردى نامحرم در تخمك زنى نامحرم و سپس نهادن اين لقاح در رحم همين زن بيگانه (صاحب تخمك) يا زن نامحرمى ديگر، در حقيقت به وجودآورى فرزندى از مرد نامحرم به وسيله رحم زنى نامحرم تلقّى مى شود و آن گونه كه از آيات شريفه استفاده مى شود، اين كار بر زن نامحرم حرام است.

پاسخ به اشكال اول
 

شما به خوبى آگاهيد كه اين مناقشه از پايه و اساسى برخوردار نيست؛ به اين دليل كه اولاً، ايرادى بر جواز اصل شبيه سازى همسان طلبى نيست بلكه برقرار دادن جنينِ به دست آمده از تكثير سلول ها در رحمِ غير همسر است. اگر اين جنين ها در رحم خودِ زنِ صاحبِ تخمك يا در رحمِ همسرِ ديگرِ مرد يا كنيز وى مثلاً قرار گيرد، جايى براى اين مناقشه باقى نيست. همين گونه است اگر جنين هاى ياد شده در دستگاه هاى مُدرن و جديد قرار گيرد تا به صورت فرزندانى كامل درآيند. سخن در مورد ايراد خدشه در خصوص شبيه سازى سنّتى نيز به همين منوال خواهد بود و به هر حال تعميم ايراد بر اصل جواز شبيه سازى مخدوش است.
ثانياً، حفظ ونگاهدارى اندام تناسلى (مرد) از غير همسر، انصراف به نگاهدارى از لذت جويى از غير زن دارد و در مورد زن نيز موضوع، به همين ترتيب است و آنچه آيه شريفه به آن انصراف دارد، روا بودن اين عمل بين زن و شوهر است، به ويژه اگر جايى سخن از شرمگاه آنها به ميان آيد كه مقصود از آن، همان لذت جويى معمول ياد شده است و ذهن كسى به سوى مطلبى جز اين نمى رود. آيات كريمه نيز دلالت بر وجوب حفظ و نگاهدارى، از غير اين مورد ندارد و آنچه در روايات متعدد آمده، خود گواه بر اراده همين معنا از آيه شريفه است:
الف) در صحيحه ابوبصير كه در تفسير على بن ابراهيم ذيل آياتِ سوره نور، از امام صادق(علیه السلام) روايت شده، آمده است كه حضرت فرمودند: (هر آيه اى از قرآن كه در آن سخن از شرمگاه به ميان آمده، مربوط به زناست، جز اين آيه كه مربوط به نگاه كردن است. بنابراين براى مرد باايمان روا نيست به شرمگاه برادرش و براى زن نيز روا نيست به شرمگاه خواهر خويش بنگرد).۶ بدين سان روايت صحيحه ياد شده به وضوح دلالت دارد بر عدم اراده نگاهدارى شرمگاه از فرزندآورى. در هيچ يك از اين موارد، بلكه در آيات سوره هاى مومنون و معارج، مقصود از نگاهدارى از زنا و در آيات سوره مباركه نور، نگاه كردن نامحرم به اوست و اين خود دليلى معتبر است بر اين كه در هيچ يك از موارد، مقصود، نگاهدارى از فرزندآورى نيست.
اگر بگوييد: (نظرگاه اصلى حديث اين است كه آيه سوره مباركه نور، بدون عنايت به ساير آياتِ مخصوص به نهى از زنا، متعرض نگاهِ به نامحرم شده؛ بلكه همين آيات شامل زنا نيز مى شوند و از آن نهى مى كنند. بنابراين منافاتى ندارد غير زنا و آميزش را نيز شامل گردد)،
در پاسخ مى گوييم: (بى هيچ ترديدى، از ديدگاه عرف، مفاد فرموده امام كه (هر آيه اى از قرآن كه در آن سخن از شرمگاه به ميان آمده، مربوط به زناست، جز اين آيه كه مربوط به نگاه كردن است) اختصاص داشتن هر يك از دو گروه به امر مخصوص خود است كه از آنان خواسته شده است. بدين ترتيب، گروه نخست اختصاص به نهى از زنا و گروه دوّم اختصاص به نهى از نگاه كردن دارند و از هيچ يك از دو گروه، غير از معناى ياد شده، خواسته نشده است.
ب) نزديك به معناى صحيحه گذشته، روايتى است كه كلينى (ره) به اسناد خود آن را از ابوعمر و زبيرى، از امام صادق(علیه السلام) روايت كرده است كه فرمودند: (بر چشم واجب است به چيزهايى كه خدا بر آن حرام ساخته، ننگرد و از آنچه خدا نهى كرده و براى آن حلال نيست، روى گرداند. اين كار، عمل چشم تلقى مى شود و از ايمان به شمار مى آيد. خداى تبارك و تعالى فرمودند: به مردان باايمان بگو: ديدگان خود را از (نگاه به نامحرم) فروگيرند و عفاف خود را نگاه دارند. بدين سان، آنها را از نگريستن به شرمگاه هاى يكديگر نهى كرد و از نگاه كردن مرد به شرمگاه برادر خود، منع نمود و دستور به حفظ و نگاهدارى آن داد تا كسى بدان نظر نكند و فرمودند: به زنان باايمان بگو: ديدگان خود را (از نگاه هاى هوس آلود) فروگيرند و دامان خويش را حفظ كنند و هيچ يك از آنها به شرمگاه خواهر خويش ننگرد و شرمگاه خود را از نگاه ديگران محفوظ دارد و فرمودند: هر آيه اى از قرآن كه در آن سخن از شرمگاه به ميان آمده، مربوط به زناست، جز اين آيه كه در مورد نگاه كردن است).۷ همان گونه كه روشن است، دلالت اين روايت نيز نظير دلالتِ صحيحه قبلى است.

اشكال دوم
 

گاهى نيز بحث و مناقشه در اين است كه شبيه سازى به دو شيوه ياد شده، چه بسا موجبِ به وجود آمدن قشرِ خاصى از مردم گردد؛ به اين گونه كه دانشمندان شبيه سازى در بين قبايل، به سراغ افراد بلندپايه و شرافتمند، بااخلاق وويژگى هاى مناسب مى روند و سلول آنها را برگرفته، جايگزين هسته تخمك زن مى نمايند، يا نطفه اى را كه از اسپرم مرد و تخمك زن كه هر دو از خانواده اى شرافتمند هستند، برمى گيرند و به جنين هاى متعددى افزايش و تكثير مى يابند. بدين ترتيب، ثمره شبيه سازى، نوزادانى اند كه بدين روش از گروه هايى خاص و خانواده هاى اشراف پديد آمده اند و لازمه آن منقرض گشتنِ ديگر قشرهاى مردم خواهد بود و فرض بر اين است كه وقتى خداى متعال فرموده است: (ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم)۸، اراده خداوند بر اين تعلق گرفته كه فرزندان آدم(علیه السلام) داراى تيره و قبيله هاى گوناگونى باشند؛ ولى شبيه سازى حركت بر خلاف مسيرى است كه خداى متعال خواسته است؛ حتى گاهى در بحث و مناقشه بر شبيه سازى با دو شيوه مزبور، گفته مى شود كه: شبيه سازان فقط در پى به وجود آوردن فرزندان پسر هستند؛ چون در بهره ورى از فوايد خاص مربوط به آنها، تمايل بيشترى نشان مى دهند و اين كار بدان جا خواهد انجاميد كه قشر زن، آن گونه كه خدا خواسته، تحقق نيابد و شبيه سازى، حركت بر خلاف مسيرى است كه خدا اراده فرموده است.

پاسخ به اشكال دوم
 

۱. شما به ضعف هر دو مناقشه به خوبى آگاهيد. نخست اين كه دو ايراد عنوان شده، خدشه در جواز اصل شبيه سازى و نيز در جهت اختصاص آن به برخى از اقشار مردم يا فقط فرزندان پسر به شمار نمى آيد. حالا اگر تسليم ممنوعيّت مترتب بر اين اختصاص شويم و آن را بجا بدانيم، باز هم بحث و مناقشه در جوازِ اين اختصاص است، نه اشكال بر جواز اصل شبيه سازى.
۲. ممنوعيت ياد شده، در جايى ترتّب مى يابد كه زاد و ولد از طريق آميزشِ رايج معمولى ممنوع گردد، و گرنه با جواز آن شيوه ـ چنان كه در اين گفته ها فرض همين است ـ هيچ گاه اختصاص شبيه سازى، به اشراف يا به قشرِ مرد، به محذور ياد شده منتهى نخواهد شد.
با مطالبى كه يادآور شديم به بى پايه بودنِ اين ايراد پى مى بريد كه مى گويد: عمل شبيه سازى، به عدم حصول امر جفت گيرى در اصناف و انواع حيوانات و گياهان كه خواسته خداست، مى انجامد؛ زيرا گاهى شبيه سازان، با تمايل به نوعى خاص از موارد مزبور،به اين كار اقدام خواهند ورزيد و بدين سان، زوجيّتِ ميان اشيا از بين مى رود، با اين كه مورد خواست الهى است. بنابراين حركت در مسير شبيه سازى، حركت بر خلاف جهت مورد خواست خداى متعال است.
نخست اين كه اين اشكال، بر جواز اختصاص به اين مورد وارد است، نه بر اصل جواز شبيه سازى.
دوم اين كه شبيه سازى، مانع به وجود آمدن انواع و اصناف ياد شده از طريق معمولى و طبيعى نخواهد بود.
سوم آن كه معمولاً هيچ انگيزه اى براى اختصاص دادن شبيه سازى به نوعى خاص از حيوان يا گياه وجود ندارد. بنابراين به هيچ وجه جايى براى اين اشكال وجود نخواهد داشت.

پي‌نوشت‌ها:
 

۱. سوره انعام، آيه ۱۰۲.
۲. سوره انعام، آيه ۱۶۴.
۳. تفسير برهان، ذيل آيه ۱۱۹ سوره نساء، ج۲/۱۷۵.
۴. سوره مومنون، آيات ۵ ـ ۷؛ سوره معارج، آيات۲۹ـ۳۱.
۵. سوره نور، آيات۳۰ـ۳۱.
۶. تفسير قمى، ج۲/۱۰۱؛ تفسير برهان ذيل همين آيات ج۴/۶۰، حديث۷ به نقل از تفسير قمى.
۷. اصول كافى، ج۲، باب فى انّ الايمان مبثوث لجوارح البدن كلها، حديث۱/۳۶ـ ۳۵؛ تفسير برهان، ج۴، ذيل همين آيه حديث۲/۵۹.
۸. سوره حجرات، آيه ۱۳.
 

منبع:www.lawnet.ir
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط