سير تكويني حقوق اسلامي(3)

سير تكويني حقوق اسلامي(3) نویسنده : دكتر محمود حيدريان منابع حقوق اسلامي: 1 _ كتاب : مبدا و منشا و مدرك اصلي قوانين اسلامي كتاب آسماني قرآن بنابر آنچه مشهور است در ماه رمضان بر پيامبر نازل گشت و نزول آن روزي بود كه مسلمانان در جنگ بدر با مشركان روبرو شدند وحدت اين واقعه مصادف با روز هفدهم رمضان بوده است اگر چه پيش از آن نيز آياتي نازل شده بود. زمان نزول قرآن را مي توان بد و دوره متمايز تقسيم نمود: اول _ زماني كه پيغمبر در مكه اقامت داشت و آن 12 سال...
دوشنبه، 16 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سير تكويني حقوق اسلامي(3)

سير تكويني حقوق اسلامي(3)


 

نویسنده : دكتر محمود حيدريان




 

منابع حقوق اسلامي:
 

1 _ كتاب :
 

مبدا و منشا و مدرك اصلي قوانين اسلامي كتاب آسماني قرآن بنابر آنچه مشهور است در ماه رمضان بر پيامبر نازل گشت و نزول آن روزي بود كه مسلمانان در جنگ بدر با مشركان روبرو شدند وحدت اين واقعه مصادف با روز هفدهم رمضان بوده است اگر چه پيش از آن نيز آياتي نازل شده بود.
زمان نزول قرآن را مي توان بد و دوره متمايز تقسيم نمود:
اول _ زماني كه پيغمبر در مكه اقامت داشت و آن 12 سال و 5 ماه و 13 روز است.
دوم _ مان بعد از هجرت بمدينه كه 10 سال و 9 ماه و 9 روز است بنابراين قسمتي از قرآن در مكه و قسمت ديگر در مدينه بر پيامبر نازل گرديد و بدين جهت است كه دسته اول را سور و آيات مكي و دسته دوم را سود و آيات مدني مي نامند.
قرآن مجموعاً شامل 14 سوره است اما در ترتيب نزول سود يا آنچه بصورت ظاهر تدوين يافته اختلاف است و در اين باره اقوال گوناگون وجود دارد آنچه كه متعلق عليه است اين است كه سور و آياتي كه بنام قرآن بر پيامبر نازل شده همين است كه امروز در دسترس ما است.
بنابر آنچه در تواريخ آمده كاتبان وحي باختلاف روايت بين چهارده تا چهل و دو نفر بودند عده اي از آنان همواره ملازم پيامبر و برخي گاه و بيگاه كتاب وحي را بر عهده داشتند كاتبان وحي بعضي از خلفا اربعه و عامرين مهيره ثابت بن قيس شماس زيدبن ثابت مغيره بن شعبه زيبر بن عوام خالدين وليد وعده ديگر بودند آنچه از وحي نوشته مي شد در خانه حضرت محمد نگهداري مي كردند و خود نيز نسخه اي مي نوشتند همچنين پيامبر آنان را در تنظيم آيات و سوره ها راهنمايي مي فرمود.

قرآن چگونه نازل مي شد
 

آيات تشريعي يا آيات الاحكام غالبا بدنبال پيش آمدهايي كه در جامعه مسلمين روي مي داد نازل مي گرديد اين حوادث بشان نزول يا اسباب نزول معروف است.

مميزات سوره هاي مكي و مدني
 

در پيش گفته شد كه براي نزول قرآن دو دوره است قبل از هجرت و بعد از هجرت نبوي و نيز بايد دانست هر يك از سور و آيات مكي و مدني علاوه بر امتياز زماني داراي مميزات ديگري تيز هستند كه مهمترين آنها بشرح زير است:
الف _ آيات مكي رويهم رفته كوتاه است بخلاف آيات مدني كه داراي تفصيل بيشتري است .
ب _ خطابها در آيات مكي با جمله (يا ايها الناس) است بعكس آيات مدني كه خطابهاي آن غالباً با عبارت (يا ايها الذين آمنوا) آغاز ميگردد.
ج _ خطابات مكي غالباً قاطع و كوبنده و داراي جنبه هاي انقلابي است در حالي كه آيات مدني از سكون بيشتري برخوردار است.
د _ در آيات مكي به تشريع و قانونگذاري كمتر توجه شده بلكه عمده توجه در آنها معطوف باصول عقيده است مانند توحيد و اقامه بر همين در اثبات وجود خدا تحذير از عذاب توصيف روز قيامت شرح نعمت هاي بهشت , ترغيب بمكارم اخلق , شرح دعوت پيامبران سلف و سرپيچي امتها از دعوت ايشان و عواقب وخيمي كه در انتظار عاصيان و گناهكاران است اما آيات مدني غالباً بجنبه هاس تشريعي و قانونگذاري پرداخته اساس روابط اجتماعي را پي ريزي مي كند.

حجيت قرآن
 

قرآن اساس دين اسلام بوده و لزوم تمسك و توجه بدان در خور كتاب تصريح گرديده است تمسك به قرآن از ضرر وريات دين است و اثبات آن نيازمند به برهان نمي باشد فقط اين نكته به نظر مي رسد كه آيا در قرآن تكليفي كه با حكم ديگر منسوخ گرديده باشد وجود دارد يا نه؟
بديهي است روشن شدن اين موضوع از نظر اينكه قرآن حجت قاطع و عمل به آن واجب است حائز اهميت مي باشد.
قرآن شامل احكام بسياري است كه مردم با آن مكلف اند و بطور خلاصه بشرح زير است :
1 _ عبادات كه فقط با نيت قربت به پيشگاه الهي بايد انجام يابد مانند احكام عبادي محض از قبيل نماز و روزه و يا احكامي كه علاوه بر عبادت جنبه اجتماعي را نيز دارا است مانند زكوه , حج , امر به معروف و نهي از منكر.
2 _ احكامي كه وظايف افراد را در برابر فرد و اجتماع بيان مي كند مانند وظايف مسلمان براي دفاع از حدود اسلام احكام مربوط به تشكيل خانواده و حقوق زناشويي و طلاق و حفظ انساب و مواريث احكام مربوط به عقد قراردادها و معاملات , احكام مربوط به كيفر بزهكاريها و جرائم كه تحت عنوان قصاص , حدود و ديات بيان شده و سياسات ناميده مي شود.

2 _ سنت
 

از نظر علماي عامه, سنت عبارت است از مجموع گفتار و كردار و تقرير پيامبر اسلام , ليكن فقهاي اماميه سنت را مجموع گفتار و كردار و تقرير معصوم (پيامبر و دخترش فاطمه و علي بن ابيطالب و يازده فرزندش ) مي دانند بموجب آيات عديده قرآن , حضرت محمد فرستاده خد و مامور تبليغ احكام الهي مي باشد پيامبر گاهي با گفتار گاهي با كردار و زماني هم با هر دو يا از طريق تقرير بيان احكام فرموده است چنانكه آن حضرت عمل نماز را بجا آورده مي فرمايد صلوا كمارا يتموني اصلي بنابراين سنت مجمل قرآن را تبيين و مطلق آنرا مقيد مي كند و براي حل مشكلات قرآن بايد از سنت مدد گرفت مي توان گفت كه در سنت حكمي نيست مگر اينكه در قرآن نسبت به آن اشاره اي شده است بطور كلي بايد گفت سنت در صورت لزوم كيفيت عمل يا اسباب و شروط و لواحق مجمل قرآن را بيان مي كند و در باره آن تفصيل مي دهد گاهي نيز با اجتهاد در معاني سنت , مي توان به احكام پي برد.
فقهاي عامه گفته اند در قرآن كريم مواردي كه از قياس وجود دارد كه بوسيله سنت بيان گرديده است براي مثال موارد زير ذكر كرده اند:
1 _ خداوند ربا را كه در زمان جاهليت رايج و عبارت بود از تبديل وام بوام بيشتر , بموجب آيه (قالو انما البيع مثل الريا و احل الله البيع و حرم الربا ) تحريم كرد.
در عصر جاهلي هنگام فرا رسيدن وقت پرداخت دين بدهكار و بستانكار مي گفت :
(زدني في الاجل حتي از يدك في المال ) چون اين نوع ربا تحريم گرديد لذا پيامبر فرمود : رباي زمان جاهليت نزد من مطرود است و آنچه از منافع در عوض هيچ چيز نباشد ملحق به با فرمود بنابراين اين معامله طلا به طلا , نقره به نقره گندم و جو و خرما و نمك بمثل خود اگر زيادتي در آنها منظور گردد معامله ربوي مي باشد ولي اگر معاوضه بمساوي و نقد باشد ربا تحقق نمي يابد.
2 _ جمع بين مدر و دختر دو خواهر در نكاح طبق آيه : حرمت عليكم امهاتكم و بناتكم و اخواتكم و عماتكم … الخ حرام گرديده است.
بر اين قياس جمع ميان زوجه با خواهر زاده و برادر زاده او تحريم شده است زيرا علتي كه مانع جمع بين مادر و دختر و دو خواهر است در اينجا نيز وجود دارد اما درفقه اماميه و حقوق مدني ما در صورت موافقت زوجه جمع او با خواهر زاده و برادرزاده او جايز است.
3 _ ديه نفس در قرآن بيان شده ولي ديه اعضا معلوم نيست ديه اعضا را حديث متذكر گرديده است گويا در اين مورد سنت از روي قياس كه علت آن در قرآن مذكور است اين مطلب را روشن ساخته است بدين طريق مقام سنت را نسبت به قرآن مي توان دريافت . البته قبول قياس در مسائل فوق با توجه به عقايد اماميه خالي از اشكال نيست.
اصحاب پيامبر سنت را گاه بصورت جمعي و گاه انفرادي در مي يافتند پاره اي از سنتها مانند نماز _ حج _ زكوه در حضور كثيري از مومنان انجام مي يافت در اين قبيل سنن كمتر خلاف بچشم مي خورد ولي گاه سنت را يك يا دو نفر استفاضه مي كردند و بخاطر مي سپردند چون در آن تاريخ بيسوادي عموميت داشت لذا احاديث سينه به سينه بدون ضبط نقل مي شد فقط عده كمي از اصحاب , اقوال حضرت رسول را مي نوشتند بنابراين اساس تشريع در اين دوره قرآن بود كه پيامبر وسيله گفتار و كردار و تقرير خود اجمال آن را بيان مي كرد و اصحاب آن را يا حفظ مي كردند و يا مي نوشتند.
آيات قرآن در بيان احكام در حدود دويست آيه است كه تفسير اكثر آنها را اصحاب از شخص پيامبر از طريق سنت درك نموده بودند ولي اين تفسير برخلاف آيات قرآن بكتابت در نيامده بود.

نظام خانواده : ازدواج و طلاق
 

1 _ ازدواج :
 

نظام خانواده از موضوعاتي است كه در قرآن تشريع آن به تفصيل آمده است. قرآن پيوند زناشويي را تشريع و آن را ميثاقي غليظ ناميده است در سوره نسا آمده است (و اخذن منكم ميثاقاً و در سوره نور در تشويق مردان و زنان بز ناشوئي چنين بيان شده است :
(و انكحو الايامي منكم و الصالحين من عبادكم ان يكونو فقرا يغنم الله من فضله و الله واسع عليم).
نزد اعراب جاهلي حدي در عدد زوجات نبود مرداني بودند كه بيش از 10 زن را در تزويج داشتند قرآن اين زياده روي را تعديل و براي اينكه زنان از ستم و تبعيض مردان بركنار باشند گفت وانكحو ما طاب من النسا مثني و ثلاث و رباع .
بايد دانست اجازه تعدد زوجات مرد مشروط است بعدم خوب از بي عدالتي كه در نظر شارع مفسده مصالح مبناي حكم را از ميان بر مي دارد تعدد زوجات از قواعد اساسي اسلام است و از مباحاتي است كه مكلف تا حدي كه از دستورات الهي تجاوز نكند در عمل و انجام آن مختار است.
چنانكه نظام تشكيل خانواده در قرآن تشريح شده نظام جدائي نيز بيان و تنظيم گرديده است تا امر طلاق بصورت هرج و مرج نباشد زناشوئي از تعرض محفوظ بماند.

2 _ طلاق :
 

1 _ در مورد كراهت مرد از زن و بالعكس قرآن , مردم را بمال انديشي بيشتر و دخالت ندادن خواهشهاي زودگذر در امر زناشويي ترغيب نبوده است چنانكه گويد :
(و عاشروهن بالمعروف فان كرهتمون فسي ان تكرهوشيئا و يجعل الله فيه خيراً كثيراً).
زن را نيز بمدارا و آشتي با شوهر خود تشويق مي فرمايد : و ان امراه خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاًفلا جناج عليها يصلحا بينهما صلحا
2 _ امر به تحكيم و رجوع به داوري است هنگامي كه فساد و شقاق و ناسازگاري در بين باشد و در اين باره گويد: وان خفتم شقاق بينهمافا بعثوا حكماً من اهلها اين خطاب باوليا و بستگان طرفين است كه به چاره جويي در كار آنان اقدام نمايند.
3 _ هرگاه چاره اي جز طلاق نباشد پس از تنفيذ او امر سابق و رعايت دستورات قبل از طلاق و تحقق طهر غير مواقعه در زن يعني مدت پاكيزگي كه در آن مرد با همسر خود نزديكي نكرده باشد امر به طلاق شده (يا ايها النبي اذا طلقتم انشا فطلقو هن لعد تهمن و احصو العده).
4 _ در سوره طلاق امر شده به اينكه زن در طول عده در خانه شوهر باقي بماند زيرا مطلقه مادام كه در عده است همسر زوج خود محسوب مي شود مگر آنكه خود موجب خروج خويش را از خانه شوهر فراهم كند چنانكه گويد : لاتخر جوهن من بيوتهن…).
در مدتي كه زن در عده طلاق است شوهر مي تواند با مطالعه كافي تصميم به رجوع يا مفارقت بگيرد (فاذا بلغن اجهلن فاسكوهن بمعروف اوفارقوهن بمعروف ).

تشريع احكام بوسيله رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
 

تشريع احكام بوسيله پيامبر از طريق رسالت و فتوي و امامت انجام مي شد.
پيغمبر در امر رسالت فرستاده خداوند بود و در فتوي گفتار او او امري بود كه در نتيجه استنباط از احكام الهي صادر مي فرمود مانند ابلاغ نماز و مناسك حج و امثال آن اما داوريها آن حضرت طييعي ديگر داشت زيرا در وظايف مربوط به رسالت و فتوي پيامبر اعلام كننده قواعد بود ولي در حكم او مجرد نبود و بر مبناي دلائل و قرائن كار قواعد را بر مصداقهاي خارجي آن اعمال مي كرد و بهمين جهت مي فرمود:
(شمار نزد من مخاسمه مي كنيد شايد برخي از شما نسبت به ديگري در حجت خود زيان آورتر باشد پس اگر چيزي را من از حق برادر مسلماني براي برادر مسلمان ديگر قضاوت كردم نبايد آن را اخذ زيرا آن قطعه اي از آتش است.)
اما انجام وظايف پيشوائي (امامت) پيامبر با رهبري سياست عمومي انجام مي شد و آنچه را كه پيامبر بطريق امامت انحام مي داد براي ديگر اقدام به آن مجاز نبود مگر بدستور پيشوا و زمامدار اما تصرف پيامبر بعنوان رسالت قانوني است كه تا روز قيامت براي مردم مقرز است و پيروي هر حكم كه پيامبر از جانب خداوند ابلاغ نموده بدون حكم حكمي واجب وضروري است.

اجتهاد پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
 

هرگاه پيامبر در امري كه در انتظارش بود باو وحي نمي رسيد به راي و اجتهاد خود عمل مي كرد. متكلمين را در جواز اجتهاد پيامبر اختلاف است ليكن فقها را عقيده بر اين است كه اجتهاد رسول به منزله وحي ثابت است زيرا راي وي هرگز بر خطا قرار نمي گيرد پس ناچار صواب است و اجتهاد پيامبر برخلاف مجتهدان ديگر است.
(انما اقضي بينكم برايي فيمالم ينزل يعني در موارديكه حكمي از جانب خداوند نازل نشده باشد من به راي خود قضاوت مي كنم (اذا امرتكم بشي من رايي فانما انابشر ) اگر در مواردي شما را براي خود امر كردم همانا من بشرم ان الراي نما كان من رسول الله همانا راي از جانب رسول خدا است. انصار مي گفتند ما راي پيامبر را باو بر مي گردانديم و آن را نمي پذيرفتيم.

مصادر تشريع در عصر پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
 

از آنچه بيان شد معلوم مي شود كه مصادره تشريع در عصر پيامبر اولاً وحي بوده كه آنهم ناظر به احتياجات عمومي است.
ثانياً چنانكه علما توجيه كرده اند چيزي بوده كه بازگشت آن به وحي است مانند الهام قلبي كه منتهي به اجتهاد پيامبر مي شد ديگر از منابع حقوق در اين عهد عرف عرب بود كه در مكه و مدينه رواج داشت ترديدي نيست كه عرف يكي از منابع حقوق اسلامي بشمار مي رود زيرا اسلام آنچه را كه با مبادي و آداب عمومي وي موافق بود ملحوظ و معتبر دانست و آنچه را كه مخالف بود طرد كرد در تمام اين موارد از لحاظ رسالت و اجتهاد , پيامبر , شارع يا قانونگذار است هر چند در حقيقت شارع آن خداوند بوده است بايد افزود كه همه اين قواعد الزام آورند و از حيث اعتبار با هم تفاوتي ندارند.
منبع: www.lawnet.ir



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.