روح مک در کالبد اینتل

ایده اجرای سیستم عامل مک برروی پردازنده های اینتل، برای اولین بار در سال 1985 و از سوی یکی از مدیران وقت اپل مطرح شد. با این حال این ایده تا شش سال بعد و پس از عدم موفقیت سیستم عامل آن زمان اپل، یعنی system7 در بازار به واسطه گسترش windows3.0 ، در دستور کار قرار نگرفت. در همین زمان ناول نیز در تلاش بود تا با خلق یک
پنجشنبه، 19 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روح مک در کالبد اینتل

روح مک در کالبد اینتل
روح مک در کالبد اینتل


 

نويسنده: پرهام ایزدپناه




 

● از 68K تا x86
 

ایده اجرای سیستم عامل مک برروی پردازنده های اینتل، برای اولین بار در سال 1985 و از سوی یکی از مدیران وقت اپل مطرح شد. با این حال این ایده تا شش سال بعد و پس از عدم موفقیت سیستم عامل آن زمان اپل، یعنی system7 در بازار به واسطه گسترش windows3.0 ، در دستور کار قرار نگرفت. در همین زمان ناول نیز در تلاش بود تا با خلق یک رابط بصری مشابه مک برای سیستم عامل DR-DoS خود و نصب آن برروی پی سی های مبتنی بر اینتل، جایگزینی را برای ویندوز دست و پا کند. اما ترس از شکایت اپل مانع انجام این کار می شد. یک سال بعد، یکی از روِسای ناول با جمعی از مدیران نرم افزاری اپل دیدارکرد و آن ها را از تصمیم این شرکت مطلع ساخت. در نهایت دو شرکت تصمیم گرفتند با انجام پروژه های مشترک، این تصمیم را عملی سازند. این پروژه Star Trek نامیده شد. جالب آن که اینتل نیز در آن زمان برای رهایی از وابستگی به مایکروسافت، وعده همکاری با این پروژه را داده بود. پس از ماه ها تلاش و در مراحل پایانی تکمیل پروژه موانعی برسر راه دو شرکت قرار گرفت؛ یکی از مدیران پروژه به استخدام مایکروسافت درآمد و تغییرات مدیریتی و بروز مشکلات مالی در اپل و ... نهایتاً باعث توقف پروژه در سال 1993 شد.
تقریباً همزمان با شروع Star Trek ، اپل همکاری دیگری را با IBM و موتورولا آغاز کرده بود. IBM قصد داشت پردازنده های خانواده Power خود را به حوزه های دیگری غیر از سرورها و مین فریم ها گسترش دهد. موتورولا نیز به دنبال پردازنده های رده بالایی از خانواده RISC بود تا بتواند در بازار ایستگاه های کاری مبتنی بر RISC رقابت کند. اپل نیز برای رایانه های شخصی خود نیازمند جایگزینی قدرتمند برای پردازنده های سری 68K موتورولا بود که علاوه بر کارایی بالاتر، با آن ها سازگاری نیز داشته باشد. به این ترتیب اتحاد تاریخی AIM متشکل از این سه شرکت متولد شد و به دنبال آن خانواده جدیدی از معماری Power تحت عنوان Power PC به وجود آمد. اپل در سال 1994 از 68K به این پردازنده ها مهاجرت کرد.
پس از توقف Star Trek و مهاجرت اپل به پردازنده های Power PC تلاش های دیگری در خارج از اپل برای اجرای Mac OS برروی پردازنده های اینتل صورت گرفت، اما این تلاش ها به واسطه عدم اعطای مجوز سیستم عامل از سوی اپل پس از مدتی متوقف شدند.
اپل در آن شرایط و به واسطه برتری هایی که از طریق معماری برتر PowerPC به دست آورده بود، بیش از آن که مایل به پشتیبانی از پردازنده های اینتل باشد، مصمم بود با کمک IBM و موتورولا، کنترل انحصاری بازار توسط مایکروسافت و اینتل را از دست آن ها خارج کند.
در سال 1996 پس از آن که اپل به واسطه برخوردن به مشکل در زمینه توسعه سیستم عامل، شرکت Next را خریداری کرد، بار دیگر احتمال عرضه سیستم عاملی مبتنی بر پردازنده های اینتل شنیده می شد. (Next شرکتی بود که استیوجابز پس از ترک اپل آن را تاسیس کرده بود.) چرا که سیستم عامل این شرکت Next Step (نیای Mac OS X) برروی چندین معماری مختلف از جمله x86 اجرا می شد. یک سال بعد بسیاری از مهندسانی که برروی Star Trek کار کرده بودند، مجدداً به شرکت دعوت شدند و به این ترتیب شایعه احیای پروژه بیش از پیش قوت گرفت.
طی سال های بعد و با قدرت گرفتن پردازنده های اینتل و پیشی گرفتن از PowerPC ، موضوع حرکت اپل به سوی اینتل به تناوب شنیده می شد؛ به خصوص پس از مهاجرت اپل از Mac OS9 به Mac OS X سازگار کردن سیستم عامل جدید با x86 یک تیر و دو نشان بود. اما این امر اتفاق نیفتاد. در آگوست سال 2002 پایگاه وب eweek در مورد پروژه ای محرمانه در آزمایشگاه های اپل به نام Marklar اطلاعاتی منتشر کرد. هدف این پروژه توسعه موازی نسخه ای از Mac OSX برای پردازنده های اینتل بود. اما یک سال بعد و پس از تصمیم اپل مبنی بر استفاده از پردازنده 970 G5) PowerPC) این پروژه ملغی یا اقدامی برای روز مبادا تلقی شد. جالب آن که در همین زمان،IBM در یادداشتی داخلی دشواری مهاجرت به اینتل را دلیل اصلی انتخاب 970 PowerPC از سوی اپل اعلام کرده بود. در اکتبر همان سال، جان اسکالی که پس از ترک جابز در اپل به قدرت رسیده بود، اعلام کرد که بزرگ ترین اشتباه وی، عدم استفاده از پردازنده های اینتل در اواخر دهه هشتاد میلادی بوده است.
در سال 2004 اپل به خاطر نارضایتی از پیشرفت پردازنده های 970 Power PC ، به طور آشکار ازIBM انتقاد کرد، اما در عین حال این پردازنده ها را کاملاً قوی و رقابتی توصیف کرد. در ماه مه سال 2005، وال استریت ژورنال بار دیگر ارتباط پنهانی اپل و اینتل را به موضوع داغ رسانه ها تبدیل کرد. خبری که یک ماه بعد و با تایید پایگاه وب CNet رنگ و بوی واقعی تری به خود گرفت. و سرانجام اپل در ماه ژوین و در کنفرانس جهانی توسعه دهندگان WWDC، رسماً خبر مهاجرت به اینتل در سال 2006 را اعلام کرد.

● ناگهان اینتل!
 

با وجود 20 سال اخبار و شایعات گوناگون، خبر همکاری اپل و اینتل همچنان خبری تکان دهنده بود. با اعلام این تصمیم، موجی از نظرات منفی و مثبت، اتاق های گفتگو و محافل اپلی را در برگرفت. اما جو کلی حاکم بر کاربران اپل در روزهای نخست انتقال، بیشتر حاکی از نارضایتی بود تا خوشحالی. دلایل متعددی درمورد مشکلات این انتقال بارها در پایگاه های مختلف وب برشمرده می شد و چه تمجیدها و مدایحی که از Power PC و مزایای آن عنوان نشد. علیرغم منطقی بودن بسیاری از این دیدگاه ها، به نظر می رسد که این پشتیبانی بیشتر دلایلی احساسی دارد: احساسی که به واسطه رقابتی بودن پردازنده های Power PC با پردازنده های امروزی اینتل، در بر شمردن برتری های معماری و مزایای آن متبلور می شود. البته چنین موضوعی می تواند کاملاً طبیعی باشد. اپل بیش از یک دهه از مزایای PowerPC نسبت به پردازنده های اینتل و برتری های معماری RISC نسبت به CISC سخن گفته بود و کاربران و شیفتگان مک، سال ها برای اثبات کارایی سخت افزارهای خود و در جنگی روانی با همتایان وینتلی، از برجستگی های PowerPC و شکوه Altivec سخن گفته بودند و اکنون در شرایطی که اوضاع بسیار بهتر از چند سال قبل به نظر می رسید، ناگهان دنیا برعکس شده و باید پذیرفت که IBM خوب است و اینتل خوب تر؛ آن هم درست در روزها و ماه هایی که اینتل در مقابل AMD نیز وضعیت چندان خوبی ندارد.
اپل اما به زبان دیگری سخن می گوید و معتقد است وضعیت اینتل در آینده ای نزدیک تغییر خواهد کرد. پس در این وانفسا فقط می توان امیدوار بود که اینتل با عرضه محصولاتی کاراتر از رقبا، هوشمندی اپل را در انتخاب این غول تراشه سازی به اثبات برساند.

● وضعیت فعلی
 

پردازنده های مورد استفاده اپل در حال حاضر و در مقایسه با پردازنده های اینتل و AMD در چه وضعیتی قرار دارند؟ واقعیت آن است که هیچ روش قطعی و استانداردی برای مقایسه کامل و دقیق PowerPC و x86 وجود ندارد. گروهی عقیده دارند که پردازنده های PowerPC از همتایان اینتلی خود کاراترند. گروهی نیز تصوری برخلاف این دارند. در عمل، مقایسه نتایج عملکرد دو سکو در دنیای واقعی نیز بسیار مشکل است. نتایج برخی آزمایشگاه ها برتری مک را ثابت می کنند و برخی نشان دهنده عکس این موضوع هستند. اما چیزی که اپل در مورد پردازنده ها به آن اشاره می کند، بررسی آن ها با معیار کارایی برمبنای مصرف برق یا به طور دقیق تر کارایی در وات می باشد. اپل در همایش خود اعلام کرد که با این معیار، پردازنده های اینتل در آینده پردازنده های PowerPC را پشت سر خواهند گذاشت.
اینتل در مورد کارایی برمبنای وات وضعیت متغیری دارد. پردازنده های 4 Pentium که از معماری Netburst استفاده می کنند، مصرف برق بالایی دارند. راه حل اینتل برای رهایی از این وضعیت، استفاده از معماری به کار رفته در پردازنده های خانواده Pentium M است. معماری Banias به کار رفته در این پردازنده ها در عین ارایه کارایی بالا، مصرف برق بسیار پایین تری نسبت به 4 Pentium دارد. این مزیت PentiumM باعث شده است اینتل دست کم در مورد پردازنده های ویژه نت بوک ها نسبت به IBM و AMD وضعیت نسبتاً بهتری داشته باشد. اگرچه PentiumMهای امروزی هنوز هم نسبت به پردازنده های 4 G حرارت بیشتری تولید می کنند، در بسیاری از آزمایش ها سریع تر از آن ها عمل می کنند. همین موضوع تغییراتی را در راهبردهای اینتل به وجود آورده است. اینتل قصد دارد از معماری PentiumM در خط تولید پردازنده های دسکتاپ و همچنین ایستگاه های کاری خود نیز استفاده کند. این تغییرات تا سال 2006 و پس از استفاده اینتل از فناوری 65 نانومتری تولید تراشه ادامه خواهد داشت.

●مهاجرت
 

اپل از دو مهاجرت سخت افزاری و نرم افزاری خود طی سال های گذشته درس های زیادی گرفته است و به این ترتیب برای برطرف کردن یا به حداقل رساندن مشکلات این کار، تمهیدات گسترده ای تدارک دیده است. اولین مشکل توسعه Mac OSX برای اجرا روی پردازنده های اینتل بود. اپل اعلام کرده است که از آغاز توسعه Mac OSX در سال 2001، نسخه اینتلی آن را نیز به طور مخفیانه توسعه داده است و بنابراین این مشکل از مدت ها قبل حل شده است. مطمیناً اپل به زودی دیگر نرم افزارهای خود را نیز برای سیستم های جدید آماده خواهد کرد. اما موضوع بعدی، فراهم کردن امکاناتی برای توسعه دهندگان به منظور انتقال نرم افزارهای خود به معماری جدید است. اپل برای حل این موضوع نیز، Xcode را برای توسعه نرم افزار برروی اینتل مهیا کرده است. با استفاده از 2.1 Xcode و با کمک باینری های Universal می توان نرم افزارهایی تولید کرد که برروی هر دو معماری پردازنده های اینتل و PowerPC قابل اجرا باشند (در زمان Open Step نیز توسعه دهندگان می توانستند نرم افزارهایی تولید کنند که برروی پردازنده های 68000 وهمچنین 68 x اجرا شود). اپل کیت توسعه نرم افزار شامل یک سیستم مجهز به پردازنده 3/6 گیگاهرتزی 4 Pentium همراه با Tiger و Xcode را در اختیار توسعه دهندگان خود قرار داده است. اپل علیرغم آگاهی از لطمات احتمالی ناشی از کاهش فروش محصولات، خبر مهاجرت به اینتل را ماه ها قبل از عرضه مک های جدید خود اعلام کرده و کیت توسعه را از هم اکنون در اختیار آن ها قرار داده است تا توسعه دهندگان برای انتقال نرم افزارهای خود فرصت کافی در اختیار داشته باشند. بد نیست بدانید که هنگام مهاجرت اپل از86k به PowerPC ، توسعه دهندگان تا زمان عرضه محصولات برای مشتریان به آن ها دسترسی نداشتند.
طبق ادعای اپل، نرم افزارهای مبتنی برCocoa برای اجرا برروی سیستم های جدید به تغییراتی جزیی نیاز خواهند داشت. نرم افزارهای مبتنی برCarbon به تغییرات بیشتری نیازمند خواهند بود. به خصوص سازندگان نرم افزاری که هنوز از محیط توسعه Metroworks برای توسعه نرم افزار استفاده می کنند باید به محیط Xcode مهاجرت کنند.
لازم به ذکر است که اینتل نیز قصد دارد ابزارهای توسعه خود، شامل کامپایلرهای ++C/C، فورترن و ... را اواخر سال جاری میلادی برای اپل عرضه کند.
مشکل بزرگ دیگر سازگاری با نرم افزارهای قدیمی است. به هر حال برخی از توسعه دهندگان، نرم افزارهای خود را به معماری جدید انتقال نخواهند داد و حتی برخی از این کار صرف نظر خواهند کرد. اپل برای پشتیبانی از نرم افزارهای PowerPC در مک های جدید، فناوری Rosetta را معرفی کرده است. این فناوری امکان اجرای نرم افزارهای PowerPC برروی مک های مبتنی بر اینتل را فراهم می کند. مطابق گفته های اپل، اجرای این نرم افزارها بدون کاهش محسوسی در کارایی آن ها صورت می پذیرد. با این حال، مستندات Rosetta به محدودیت های آن نیز اشاره می کنند. به عنوان مثال Rosetta از نرم افزارهای تولید شده برای 8 Mac OS و Mac OS و همچنین کدهایی که اختصاصاً برای موتور Altivec نوشته شده اند، پشتیبانی نخواهد کرد.
اپل در Rosetta از فناوری شرکتی به نام Transitive استفاده کرده است، اما بیش از این مایل نیست در این مورد توضیحاتی ارایه دهد. شرکت Transitive در سال 2001 فناوری ای به نام <دینامیت> را معرفی کرد که امکان اجرای کدهای نوشته شده برای یک پردازنده خاص را برروی پردازنده ای از خانواده دیگر فراهم می کند. محصول بزرگ بعدی این شرکت در سال 2004 معرفی شد. این محصول QuickTransit نام دارد و اجازه می دهد نرم افزارهای کامپایل شده برای یک پردازنده و سیستم عامل خاص برروی یک پردازنده و سیستم عامل دیگر اجرا شوند.

● عصرشبیه سازی، عصر تفاهم
 

یکی از مهم ترین موضوعاتی که پس از خبر رسمی اتحاد اپل و اینتل در این مورد مطرح می شود، پرسش در مورد امکان نصب Mac OS X برروی سیستم های مبتنی بر اینتلی است که توسط شرکت های دیگر تولید می شود.
اپل بلافاصله پس از اعلام استفاده از پردازنده های اینتل اعلام کرد که Mac OS X همچنان فقط برروی رایانه های تولید شده از سوی این شرکت نصب خواهد شد: <اجازه نخواهیم داد MacOS X برروی سیستمی به جز سیستم های اپل اجرا شود.> با این اوصاف، اپل تمام تلاش خود را برای جلوگیری از اجرای OS X برروی رایانه های دیگر خواهد کرد و البته مسلماً هکرها هم تمام تلاش خود را برای اجرای OS X برروی سیستم های غیراپلی انجام خواهند داد. هنوز مشخص نیست که اپل برای جلوگیری از این امر از چه روشی استفاده خواهد کرد، اما شاید فناوری حفاظتی سخت افزاری اینتل به نام LaGrand یکی از گزینه های موردنظر اپل برای این کار باشد.
موضوع دیگر این که آیا کاربر قادر خواهد بود برروی یک مک مبتنی بر اینتل سیستم عامل ویندوز را نیز در کنارOS X نصب کند؟ پاسخ اپل به این موضوع تا حدی دو پهلو است: <ما قصد جلوگیری از این کار را نداریم>. برروی سیستم هایی که هم اکنون در اختیار توسعه دهندگان قرار گرفته است، امکان نصب ویندوز وجود دارد، اما مسلماً سیستم های نهایی تفاوت های زیادی با این نمونه ها خواهند داشت. به عنوان مثال، در صورت استفاده اپل از چیپ های اختصاصی، ممکن است امکان نصب ویندوز به سادگی میسر نباشد.
به هر حال، بسیاری از کاربران به دلایلی چون نیاز به استفاده از نرم افزارهایی که اختصاصاً برای ویندوز توسعه یافته، از امکان نصب ویندوز در کنار OS X برروی یک سیستم استقبال می کنند. و با وجود این که به خصوص در حوزه سرورها ارزش و اهمیتی دوچندان داشت. علیرغم این موضوع و چنین امکانی که می تواند به تقویت فروش سخت افزارهای اپل کمک کند، در عین حال می تواند برای این شرکت حکم شمشیری دو لبه را داشته باشد. چرا که از سوی دیگر می تواند به معنای پایان توسعه نرم افزار برای سکوی مک باشد. شاید بسیاری از توسعه دهندگان نرم افزار چنین واکنشی نشان دهند: <می خواهید از نرم افزار ما استفاده کنید؟ کافی است سیستم خود را reboot کرده و ویندوز را بالا بیاورید>!
این موضوع چندان غیرواقعی و خیالی نیست. IBM یک دهه قبل سیستم عاملی به نام 2/SO را توسعه داده بود که در زمان خود از بسیاری جهات پیشرفته تر از ویندوز بود. IBM برای تسهیل مهاجرت از ویندوز به 2/SO، امکان اجرای نرم افزارهای مبتنی بر ویندوز را روی 2/SO به صورت طبیعی فراهم کرده بود. قابلیتی که در نهایت به ضرر IBM تمام شد و به یکی از دلایل اصلی شکست 2/SO مبدل گشت. با وجود این ویژگی هیچ کس مایل به تولید نرم افزار برای 2/SO نبود. چرا باید به توسعه دو نسخه از نرم افزاری پرداخت وقتی می توان یک نسخه از آن را تولید و برروی دو سیستم عامل مختلف اجرا کرد؟
نکته دیگری که در مورد نصب همزمان چندین سیستم عامل وجود دارد، تلاش های سخت افزاری صورت گرفته در این زمینه است. اینتل در حال کار برروی یک فناوری مجازی سازی (Virtualazation) به نام Vanderpool می باشد که امکان اجرای چندین سیستم عامل را به صورت همزمان و به طور یکپارچه برروی یک سخت افزار فراهم می کند.(AMD و IBM نیز به طور جداگانه سرگرم کار برروی چنین فناوری ای هستند).
در سال 2004 میلادی یکی از روِسای وقت اینتل در مورد این فناوری اظهارنظر جالبی کرده بود: <اگر بتوانید دو سیستم عامل را به طور همزمان در اختیار داشته باشید، مجبور نخواهید بود برای همه چیز به یک سیستم عامل تکیه کنید. بنابراین شما می توانید Mac OS وLonghorn را برروی یک سیستم داشته باشید. Longhorn برای امور تجاری وMac OS برای امور شخصی. اما اول باید استیوجابز را متقاعد کنید که این کار، ایده فوق العاده ای است.>
مایکروسافت در حال حاضر سرگرم تولید نرم افزاری به نام Hypervisor است تا بتواند از قابلیت های مجازی سازی اینتل وAMD استفاده کند. رقیب اصلی Hypervisor نرم افزاری منبع باز به نام Xen می باشد که مورد پشتیبانی شرکت هایی چون سان،HP ، ناول، ردهت، اینتل، IBM و AMD قرار گرفته است.
اینتل، خود برای توسعه لایه نرم افزاری Vanderpool سرگرم همکاری با VMware است. شاید اپل نیز برای استفاده از این فناوری، برنامه هایی در سر داشته باشد.

● رویای آینده
 

علیرغم همه گفته ها و شینده ها، آیا به راستی کیفیت فنی پردازنده ها تنها دلیل مهاجرت اپل از PowerPC به پردازنده های اینتل بوده است؟ آیا واقعا IBM توان ارایه محصولات کاراتر و مطابق نیاز اپل را نداشته اشت؟ و اگر این گونه است، آیا AMD گزینه بهتری برای اپل به شمار نمی رفت؟
پاسخ به این پرسش ها و مواردی از این دست نیازمند بحثی جداگانه است که شاید در فرصتی دیگر به آن ها پرداخته شود، اما به هر حال موارد متعددی، بعضاً غیرمرتبط با مسایل فنی و مربوط به مراودات تجاری میان اپل وIBM و همچنین اپل و اینتل، در مورد این انتقال مطرح شده است که به مرور زمان روشن تر خواهند شد.
واکنش IBM در این میان دفاع از استراتژی خود در مورد پردازند های PowerPC و مرتبط دانستن این انتقال با موضوعات دیگری بود. IBM مدت کوتاهی پس از اعلام مهاجرت اپل، نسخه دو هسته ای پردازنده
970 970MP) PowerP) را معرفی کرده است. سرعت کلاک این پردازنده 4/1 تا 5/2 گیگاهرتز می باشد. این شرکت همچنین نمونه های کم مصرف پردازنده 970FX را با سرعت های کلاک 2/1 تا 6/1 گیگاهرتز معرفی کرده است و باید دید که آیا اپل پیش از عرضه مک های اینتلی از این پردازنده ها استفاده خواهد کرد یا خیر.
گذشته از این موارد و صرف نظر از موضوع پردازنده های به کار رفته در رایانه ها، جنبه های احتمالی دیگر همکاری اپل و اینتل کمتر موردتوجه قرار گرفته است، اما شاید این موارد نیز در انتخاب اینتل تاثیرگذار بوده اند. به طور روشن تر باید به احتمال گذشتن امواج اتحاد اپل و اینتل از مرزهای دره سیلیکون و رسیدن به هالیوود اشاره کرد.
سازندگان رایانه های شخصی و تولیدکنندگان نرم افزار، سال هاست که سرگرم مذاکره با استودیوهای بزرگ فیلم سازی هستند تا امکان دریافت مبادله و اشتراک فیلم ها را برای کاربران در خانه فراهم کنند. نتیجه این چانه زنی ها سازگاری نسبی شرکت های فیلم سازی با شبکه های خانگی طی سال های اخیر بوده است. هر چند که ترس از سرقت دیجیتالی و نگرانی در مورد کنترل محتوا، همچنان برروی این قضیه سایه افکنده است. در این میان فراهم کردن امکان دریافت و پخش موسیقی به صورت قانونی از سوی اپل را اگر نتوان یک الگوی بی عیب و نقص در این مورد نامید، لااقل می توان آن را منبع الهامی برای همکاری های بیشتر صنعت سرگرمی و رایانه دانست.
نکته جالب در اینجا تلاش های گسترده اینتل به عنوان یکی از غول های رایانه برای جلب رضایت هالیوود است. تلاش هایی که تاکنون به صورت حمایت های تبلیغاتی اینتل از استودیوهای فیلم سازی و مجامع نزدیک به هالیوود و همچنین نمایش های جذاب از فرصت های تجاری حاصل از فناوری هایی چون wimax برای پخش جریانی (Stream) فیلم ها صورت گرفته، اما به تازگی و با سرمایه گذاری های اخیر این شرکت برای فراهم کردن سرویس های اینترنتی دریافت فیلم وارد مرحله جدیدی شده است.
از سوی دیگر، اپل به شدت تمایل دارد تجربه موسیقی دیجیتالی را در عرصه های دیگر چون فیلم و تلویزیون تکرار کند و روِیای خانه دیجیتالی را به واقعیت تبدیل کند. از این منظر، وجوه اشتراک دو شرکت و خطی مشی اینتل برای تولید محصولات شبکه ای برای اپل بسیار جذاب به نظر می رسد. به عنوان مثال اینتل قصد دارد در سال 2007 فناوری انقلابی wimax را در قالب فناوری Centrino در داخل نوت بوک ها و رایانه های کوچک تعبیه کند و شاید اپل بهتر از هرکسی بداند که چگونه باید از این فناوری به بهترین شکل ممکن استفاده کند. به بهترین شکل و البته زودتر از رقیب دیرینه یعنی مایکروسافت.
در همین راستا تولید محصولاتی چون پردازنده های XScale از سوی اینتل که در ابزارهایی چون PDA و امثال آن کاربرد دارد، خود احتمال عرضه محصولاتی جدید را از سوی اپل به میان می آورد که شاید تکمیل کننده خانه دیجیتالی اپلی باشند.

● یک اکتشاف علمی
 

در اوایل دهه هشتاد میلادی شخصی به نام آدام آسبورن (1) (Osborne) شرکتی رایانه ای به نام Osborne را تاسیس کرد. آسبورن تولیدکننده نخستین نمونه از رایانه های مجتمع قابل حمل موسوم به رایانه های Luggable بود. این شرکت با معرفی این محصول، در سال 1981 به موفقیت چشمگیری دست یافته بود. به طوری که بسیاری از شرکت های رایانه ای دیگر از آن تقلید کردند. دو سال بعد، یعنی در سال 1983 آدام آسبورن با کمال غرور و افتخار اعلام کرد که شرکت در آینده نمونه های جدیدی از رایانه های خود را تولید خواهد کرد که نمونه های فعلی را از رده خارج می کنند. با این معرفی زود هنگام اغلب کسانی که قصد خرید رایانه های این شرکت را داشتند خرید خود را به پس از عرضه مدل های جدید موکول کردند. ناگهان فروش محصولات Osborne متوقف شد. سرمایه شرکت به سرعت کاهش یافت و در نهایت پس از چند ماه Osborne ورشکست شد. این پدیده در عالم اقتصاد و به افتخار آدام آسبورن به <اثر آسبورن> مشهور شد!
البته در جزییات این داستان اغراق شده است و موضوع فوق تنها دلیل ورشکستگی این شرکت نبود، اما به هر حال با اعلام تصمیم اپل مبنی بر پیوند با اینتل، این داستان تداعی شد. اما این بار هیچ کس تصور نمی کندکه انتهای داستان اپل شباهتی به ماجرای آسبورن داشته باشد .در حال حاضر اپل در حوزه های متعددی فعالیت می کند. iPod فروش بسیار بالایی دارد و فعالیت اپل در حوزه موسیقی باعث شده است بخش بزرگی از درآمد شرکت از این طریق حاصل شود. گسترش خدمات اینترنتی اپل و فعالیت در عرصه های جدید دیگر نیز افق روشن تری را پیش روی این شرکت نمایان خواهد ساخت.
علیرغم همه موضوعاتی که در این نوشتار به آن پرداخته شد، هنوز هم موضوعات بی شمار و ابهامات متعددی در زمینه مهاجرت اپل وجود خواهد داشت، اما آنچه بیش از همیشه در این مورد به ذهن می رسد، سیاست های آتی اپل در مورد سیستم عامل می باشد. با تغییر نگرش های اپل و تغییر و تحولات پی در پی صنعت رایانه شاید اکنون بیش از هر زمان دیگری بتوان در مورد این موضوع اندیشید که آیا گام بعدی اپل پس از این مهاجرت، عرضه Mac OS X برای سخت افزارهای غیراپلی خواهد بود؟ شاید هنوز هم پاسخ این سوال همان عبارت همیشگی باشد: <هرگز>!
منابع:
www.Apple.com
www.intel.com
www.Anandtech.com
www.Wikipedia.org
www.News.com

پي نوشت :
 

1- آدام آسبورن در سال 2003 درگذشت.
 

منبع:ماهنامه شبکه
ارسال توسط كاربر محترم:amirpetrucci0261



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.