آیا مشکلات اقتصادی عامل افت تحصیلی است؟
پدید آورنده : حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی
باید یک آسیب شناسی، هم از حیث علمی و هم از حیث معنوی، صورت بگیرد. علل و عوامل برخی از این آسیب ها شاید غیرارادی باشد؛ یعنی تحولات فکری اجتماعی در جامعه برای حوزه این وضع را به وجود آورده و بر ما تحمیل کرده است، و بخشی دیگر انتخابی است و می شود گفت که ما خود در این وضعی که به وجود آمده، سهیم و مؤثر هستیم. معمولاً در تحلیل ها فراوان گفته می شود که خسارت هایی را که ما الان در این جهت داریم، معلول ضعف بنیه اقتصادی و مالی طلبه ها است؛ یعنی چرا طلبه یا خوب درس نمی خواند یا جدی نیست؟ جوابی که بلافاصله داده می شود، این است که وضع مالی طلبه خوب نیست.
این پاسخ فراوان تکرار شده و ترجیع بند بسیاری از گفت وگوها همین مطلب است که با این وضع و با وجود این مشکلات مالی و فشارهای اقتصادی طلبه چگونه می تواند درس بخواند و فراغت فکری داشته باشد؟ درس خواندن به فکر و شرایط آرام نیاز دارد.
در مطبوعات حوزوی این مسئله تکرار می شود. بنده با این تحلیل موافق نیستم؛ چرا که آن را ناقص و توأم با یک جانبه نگری می دانم. البته، در کل مسائل اقتصادی و معیشتی تأثیر دارد. و دغدغه هایی به وجود آورده، موانعی ایجاد می کند. اگر کسی بخواهد تأثیرات جزیی این امور را بپذیرد، حرفی نیست و واقعیت است؛ اما به نظر من، در این زمینه بزرگ نمایی هایی صورت می گیرد. مگر ما در گذشته وضع مالیمان چگونه بوده است و مگر [هم اکنون [نسبت به گذشته افتی پیدا نکرده ایم؟ (یعنی نسبت به 50 سال پیش؛ نسبت به پیش از انقلاب) همان سال های 55، 56، 57 تا چه رسد به زمان شیخ انصاری و صاحب جواهر که اصلاً نمی خواهیم مقایسه کنیم.
این چه مطلبی است که ما همه تحلیل ها را روی مسائل اقتصادی و مالی طلبه ها پیاده کنیم و بگوییم که اینها دچار مشکل هستند و مشکلات مالی اجازه نمی دهد، نه. مشکلات مالی در جامعه برای اکثر اقشار وجود دارد. طلبه ها هم جزیی از آنها هستند. طلبه ها نسبت به گذشته از نظر مالی عقب گرد نکرده اند و فاصله آنان نسبت به اقشار دیگر هم بیشتر نشده است. اگر در گذشته فاصله ای وجود داشته و اگر [هم اکنون] فاصله ای وجود دارد، این طور نیست که افزایش پیدا کرده و وضع طلبه ها وخیم تر شده باشد. اگر کسی بخواهد این علّت را بپذیرد، به نظر من باید آن را به این شکل تصحیح کند که در گذشته طلبه با فقر زندگی می کرد و این فقر را درک می کرد و احساس نگرانی و ناراحتی از این فقر نداشت و این فقر را برای هدفی که داشت، قابل تحمل می دانست. ما امروز به طلبه احساسی داده ایم و یا طلبه در اثر شرایط اجتماعی احساسی پیدا کرده که این شرایط برای او دیگر قابل تحمل نیست؛ یعنی برای او این فشارهای اقتصادی نگران کننده و بازدارنده شده است. در گذشته معمولاً بازدارنده نبوده؛ تعبیر درست این مطلب است. اما اصل شرایط نامساعد اقتصادی همیشه بوده است. ولی اینکه چطور شده که طلبه این را به عنوان مانع تلقی می کند و برای او مانع شده، [امر جدیدی است و] پیشتر این عامل مانعیت نداشته و حالا مانعیت پیدا کرده است. در این جهت یک مقداری ما مقصر هستیم؛ یعنی ما طلبه ها را به این سمت و سو سوق داده ایم.
خوب، اینها برای طلبه قابل تحمل و توجیه نیست. اگر این وضعیت برای عموم طلبه ها باشد که باید فشارها را تحمل کنند، اشکالی ندارد، ولی الان عام نیست. این یک معضلی است که در حوزه وجود دارد و امام نسبت به آن پافشاری داشتند و فراوان این مسئله را مطرح می کردند.
نکته دومی که باز ما در آن مقصر هستیم، این است که ما طلبه ها را به سمت و سویی سوق می دهیم که اشتهای آنها را نسبت به مسائل مالی زیاد و توقعات و انتظارات آنها را زیاد می کند. توقع و انتظار وقتی بالا رفت، احساس نداری و فقر و گرفتاری بیشتر می شود و ما داریم ناخودآگاه کمک می کنیم این احساس در طلبه ها قوی تر شود و این همانند مسائل گرایشات شهوانی است که در همه وجود دارد، ولی گاه به صورت خفته است و گاهی بیدار می شود و بعد که بیدار شد، مشکلات به وجود می آید.
در مسائل مالی هم همین طور است. ما داریم این احساس را نسبت به مسائل مالی و تنوع و تجمل، در طلبه ها زیاد می کنیم و شدت می دهیم، و اینها مشکل آفرین است. به عنوان مثال، شما تشریف ببرید فروشگاه خدمات طلاب و اجناسی را که عرضه می شود، ببینید. در آنجا لوازمی وجود دارد که برای همه زندگی ها لازم است. خوب، طلبه احتیاج به فرش دارد؛ فرش باید عرضه شود. احتیاج به یخچال و کولر دارد و اینها مایحتاج طلبه هاست و به آنها عرضه می شود که بسیار خوب است، ولی متأسفانه در فروشگاه اختصاصی طلبه ها که مشتری آن فقط طلبه هایی هستند که ماهی 30 40 هزار تومان شهریه می گیرند، وقتی دست زن و بچه شان را می گیرند و به آنجا می روند، با یک سری اجناس لوکس مواجه می شوند که بسیاری از این اجناس را وقتی امثال بنده می بینیم، اسمشان را هم بلد نیستیم؛ یعنی در زندگی متعارف افراد هم جایی ندارد، چه برسد به اینکه در زندگی یک طلبه بخواهد جایگاه پیدا کند؛ [مانند] لوازم متنوع برقی آشپزخانه که معمولاً اصلاً در زندگی طلبه ها وجود ندارد. زمانی به مناسبتی به آنجا رفتم و با این دید نگاه کردم که لوازمی که عرضه می شود، چه لوازمی است. اصلاً همین ها است که روحیه مصرف گرایی را در جامعه به وجود می آورد و در بین طلبه ها شدت می بخشد. مثلاً در آنجا بیش از 10 نوع گاز فردار وجود دارد؛ بیش از ده نوع فریزر وجود دارد؛ لوازم متنوع و ضبط صوت های بسیار غول پیکر آنجا عرضه می شود که هر کدام صدها هزار تومان قیمت دارد و CD خور است. چند درصد طلبه ها چنین چیزی را تهیه می کنند یا مورد نیازشان است و یا توان مالی تهیه آنها را دارند؟ چنین ضبط صوتی درخانه کدام طلبه مورد نیاز است؛ در خانه کدام استاد لازم است؟ پس چرا عرضه می شود؟ اجناس تجملی و گران قیمت که فراتر از انتخاب یک طلبه است، چرا؟
یکی از مسئولین اخیراً طی مصاحبه ای گفته بود که بیش از 90% طلبه ها زیر خط فقر هستند. خوب، اگر این آمار واقعیت داشته باشد و اگر این ارزیابی صحیح باشد، باید بین آنچه که طلبه می خواهد و آنچه که به آن عرضه می کنیم، یک تناسبی وجود داشته باشد. ما چیزهایی را عرضه می کنیم که قدرت خرید آن برای یک درصد طلبه ها وجود دارد یا مورد نیاز آنهاست. برای بقیه تأثیر منفی دارد و آن تأثیر منفی این است که این اشتها و گرایش را در آنها به وجود می آید؛ زن و بچه آنها می روند می بینند و بعد به آنها می گویند که قسطی هم به شما می دهیم. خود این هم یک عامل است. من نمی دانم چرا این کارها انجام می گیرد. زیانی که در این بخش کار وجود دارد، به خدمات و محسنات آن هم ضربه می زند.
اخیراً مصاحبه ای با یکی از مسئولین حوزه انجام گرفته بود. ایشان گفته بود که 50% طلبه ها مسکن ندارند. قهراً با توجه به اینکه کمک هزینه ای به کسانی که مستأجر هستند، پرداخت می شود، ما می توانیم آمار دقیقی از طلابی که خودشان مسکن دارند و مالک هستند و طلبه هایی که مستأجر هستند، داشته باشیم. آیا واقعاً %50 صاحب خانه بودن در قم کم است؟ چون قم محل توطن برای طلبه نیست. طلبه که نمی آید در قم بماند؛ طلبه می آید اینجا درس بخواند و برگردد؛ «ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم». یعنی قم برای یک طلبه شرایطی موقت دارد.
اگر ما بگوییم 50% آنها مسکن دارند، این وضع، وضع مطلوبی است؛ اما اگر ما بخواهیم القاء کنیم که نه؛ 50% مسکن ندارند، خود این نکته یک اشتهایی را به وجود می آورد که هر که در قم است، الزاما باید یک خانه ای را هم تهیه کند. به هر حال، من فکر می کنم دید من با آنچه که الان در حوزه وجود دارد، ناسازگارهایی دارد؛ حالا یا بنده مسائل را متوجه نمی شوم یا عامل دیگری دارد که نمی دانم، ولی اجمالاً در یک دید کلی این طور به نظر می رسد که نگرانی های دیگری هم وجود دارد که من فقط به یکی از آنها اشاره کردم.
از جمله مسائل مهمی که وجود دارد، مسئله عناصر منحرفی است که در حوزه نفوذ پیدا می کنند. این را امام فرموده اند و من فقط به آنها اشاره کرده، در تحلیل و بحث آن وارد نمی شوم؛ تنها به این دلیل که بحثمان یک جانبه نباشد، مایل هستم که به آن اشاره ای کرده باشم و از آن عبور کنم.
حالا ضرورت وجود این نظم چیست؟ امام با تز نظم ما در بی نظمی است، مخالفت می کردند؛ اما اینکه چه نظمی را می خواستند، می فرمایند:
«البته این امر برای حفظ حوزه ها از ورود عناصر منحرف از حیث عقاید و اخلاق و اعمال از اهم وظایف شرعی است.»
یعنی مسئله نفوذ و انحراف مطرح است؛ نه صرف تشکیلات درست کردن و طلبه ها را گرفتار این تشکیلات کردن. در ادامه هم ایشان این مطلب را مکرر فرمودند و جاهای دیگر هم همین بحث را دارند. در وصیتنامه می فرمایند:
«وصیت این جانب به حوزه های مقدسه علمیه آن است که کراراً عرض نمودم که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند، از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می نمایند و یکی از راه های با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه های علمیه نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است که خطربزرگ کوتاه مدت آن، بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایست و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در دراز مدت، به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد [است [که با آگاهی بر علوم اسلامی و جازدن خود در بین توده ها و قشرهای مردم پاک، [در صدد [علاقه مند نمودن آنان به خود و ضربه مهلک زدن به حوزه های علمیه و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می باشند».
اینها مسائل جدی حوزه است. حداقل این است که ما خبر نداریم که آیا زمینه های رفع این نگرانی ها به وجود آمده، یا خیر. آثار و علائمی دیده می شود که این انحرافات اکنون تأثیرات جدی خود را بر جای می گذارد؛ هم در حوزه و هم در بیرون حوزه این مشکلات وجود دارد و امام، بارها مسئله وجود تشریفات را در حوزه، به عنوان نگرانی مطرح می کردند. به نظر من، در ده سالی که از رحلت امام می گذرد، این نگرانی جدی تر شده است؛ یعنی همه این نگرانی هایی که امام فرمودند، برداشت و تلقی من این است که در این ده سال بعد از ایشان، افزایش پیدا کرده و هیچ کدام از آنها کاهش پیدا نکرده است. در همین آماری که در یکی از روزنامه ها جدیدا منتشر شده بود و یکی از آقایان مسئولین حوزه مصاحبه کرده بود، در مقام تعریف و تمجید از مدیریت حوزه آمده بود که هر روز حدود 300 نفر به مدیریت حوزه مراجعه می کنند و از ما برای نهادهای مختلف معرفی نامه می گیرند. آیا واقعا 300 نفر طلبه را معطل کردن در روز حسن است؟ اگر هر رفت و آمدی برای گرفتن یک معرفی نامه نیم ساعت وقت بگیرد، می شود روزی 150 ساعت. شما حساب کنید که در طول سال طلبه باید چند هزار ساعت برود و معطل باشد تا برای این طرف و آن طرف معرفی نامه بگیرد. اینها چیزهایی است که خود آقایان می گویند و شاید به آن هم افتخار کنند؛ ولی هر روز بر مشکلات حوزه و بر ابتلائات آن افزوده می شود. زمانی بود که حوزه ما در زمان مدیریت آیت الله فاضل با دو اتاق اداره می شد. حالا یک ساختمان عظیم هم جوابگوی تشکیلات اداری حوزه نیست؛ یعنی ساختمان های متعددی در شهر قم در نظر گرفته اند و دائم هم طلبه ها گرفتار این تشکیلات اداری هستند و کمتر طلبه ای هم هست که وارد شود و راضی برگردد و کارش به راحتی و سهولت انجام گیرد.
من نمی گویم برنامه نیست؛ ولی این برنامه با حوزه و نیازهای فعلی تناسب ندارد. پیشنهاد من این است که شورای عالی مدیریت حوزه که بالاترین مرکز تصمیم گیری در حوزه است، به یک تجدیدنظر اساسی در مسائل برنامه ریزی حوزه اقدام کند؛ یعنی به این اکتفاء نکند که یک برنامه ای شروع شده و سال هاست که دارد انجام می گیرد؛ آئین نامه ای دارد؛ مدیریتی را هم که درست کرده ایم، پس ادامه دهیم؛ نه، هیچ لزومی ندارد.
بررسی دقیقی صورت بگیرد، کارشناسی شود، افراد دقیق و متبحر و آگاه به کارگرفته شوند و یک بررسی از حوزه شود که ما در چه وضعی هستیم؛ وضع درسی مان چطور است؟ وضع اخلاقی مان چطور است؟ بنیه های علمی مان چطور است؟ و اگر واقعا به این نتیجه رسیدیم که ما در سال های اخیر نه تنها پیش نرفته ایم، بلکه افت کرده ایم، یعنی اصلاحی صورت نگرفته و نسبت به سال های گذشته افت هم کرده ایم، تمام این تشکیلاتی را که درست کردیم، به طور کلی تغییر دهیم و یک تحول اساسی در سیستم موجود حوزه به وجود آوریم و آنچه که تا حالا صورت گرفته، به صراحت و با جسارت و شجاعت اعلام کنیم که این مسیری را که طی کردیم؛ مسیر درستی نبوده است. بنده حتی معتقدم که باید درباره این امر بررسی دقیقی انجام داد که اگر حوزه به همان شکل سنتی و بدون این تشکیلات اداره می شد، چه وضعی پیدا می کرد؛ ما چه چیزی از دست داده بودیم؛ چه کمبودی وجود داشت و حالا چه چیزی ترمیم شده است؟ باید برای این گونه سؤالات پاسخ های روشن و مستدل ارایه کرد. باید افراد منصفی به این بررسی و تحقیق بپردازند. بدون ارزیابی صحیح از تجربه 20 سال گذشته، نمی توان به برنامه مطلوبی برای آینده دست یافت.
البته، موضوع نگرانی ها و دغدغه های حوزه، منحصر به این چند مورد نیست و در مسائل اجتماعی و سیاسی هم مشکلاتی وجود دارد که باید در فرصت مناسب به آنها پرداخت. به هر حال چه خوبست در کنار موضوع تجدّد و اصلاح در حوزه، آفت های احتمالی آن هم مورد توجه و بحث قرار گیرد.
منبع:حوزه.نت
ارسال توسط کاربر محترم سایت : savin125125
این پاسخ فراوان تکرار شده و ترجیع بند بسیاری از گفت وگوها همین مطلب است که با این وضع و با وجود این مشکلات مالی و فشارهای اقتصادی طلبه چگونه می تواند درس بخواند و فراغت فکری داشته باشد؟ درس خواندن به فکر و شرایط آرام نیاز دارد.
در مطبوعات حوزوی این مسئله تکرار می شود. بنده با این تحلیل موافق نیستم؛ چرا که آن را ناقص و توأم با یک جانبه نگری می دانم. البته، در کل مسائل اقتصادی و معیشتی تأثیر دارد. و دغدغه هایی به وجود آورده، موانعی ایجاد می کند. اگر کسی بخواهد تأثیرات جزیی این امور را بپذیرد، حرفی نیست و واقعیت است؛ اما به نظر من، در این زمینه بزرگ نمایی هایی صورت می گیرد. مگر ما در گذشته وضع مالیمان چگونه بوده است و مگر [هم اکنون [نسبت به گذشته افتی پیدا نکرده ایم؟ (یعنی نسبت به 50 سال پیش؛ نسبت به پیش از انقلاب) همان سال های 55، 56، 57 تا چه رسد به زمان شیخ انصاری و صاحب جواهر که اصلاً نمی خواهیم مقایسه کنیم.
این چه مطلبی است که ما همه تحلیل ها را روی مسائل اقتصادی و مالی طلبه ها پیاده کنیم و بگوییم که اینها دچار مشکل هستند و مشکلات مالی اجازه نمی دهد، نه. مشکلات مالی در جامعه برای اکثر اقشار وجود دارد. طلبه ها هم جزیی از آنها هستند. طلبه ها نسبت به گذشته از نظر مالی عقب گرد نکرده اند و فاصله آنان نسبت به اقشار دیگر هم بیشتر نشده است. اگر در گذشته فاصله ای وجود داشته و اگر [هم اکنون] فاصله ای وجود دارد، این طور نیست که افزایش پیدا کرده و وضع طلبه ها وخیم تر شده باشد. اگر کسی بخواهد این علّت را بپذیرد، به نظر من باید آن را به این شکل تصحیح کند که در گذشته طلبه با فقر زندگی می کرد و این فقر را درک می کرد و احساس نگرانی و ناراحتی از این فقر نداشت و این فقر را برای هدفی که داشت، قابل تحمل می دانست. ما امروز به طلبه احساسی داده ایم و یا طلبه در اثر شرایط اجتماعی احساسی پیدا کرده که این شرایط برای او دیگر قابل تحمل نیست؛ یعنی برای او این فشارهای اقتصادی نگران کننده و بازدارنده شده است. در گذشته معمولاً بازدارنده نبوده؛ تعبیر درست این مطلب است. اما اصل شرایط نامساعد اقتصادی همیشه بوده است. ولی اینکه چطور شده که طلبه این را به عنوان مانع تلقی می کند و برای او مانع شده، [امر جدیدی است و] پیشتر این عامل مانعیت نداشته و حالا مانعیت پیدا کرده است. در این جهت یک مقداری ما مقصر هستیم؛ یعنی ما طلبه ها را به این سمت و سو سوق داده ایم.
شرایط معیشتی اقتصادی طلاب
خوب، اینها برای طلبه قابل تحمل و توجیه نیست. اگر این وضعیت برای عموم طلبه ها باشد که باید فشارها را تحمل کنند، اشکالی ندارد، ولی الان عام نیست. این یک معضلی است که در حوزه وجود دارد و امام نسبت به آن پافشاری داشتند و فراوان این مسئله را مطرح می کردند.
نکته دومی که باز ما در آن مقصر هستیم، این است که ما طلبه ها را به سمت و سویی سوق می دهیم که اشتهای آنها را نسبت به مسائل مالی زیاد و توقعات و انتظارات آنها را زیاد می کند. توقع و انتظار وقتی بالا رفت، احساس نداری و فقر و گرفتاری بیشتر می شود و ما داریم ناخودآگاه کمک می کنیم این احساس در طلبه ها قوی تر شود و این همانند مسائل گرایشات شهوانی است که در همه وجود دارد، ولی گاه به صورت خفته است و گاهی بیدار می شود و بعد که بیدار شد، مشکلات به وجود می آید.
در مسائل مالی هم همین طور است. ما داریم این احساس را نسبت به مسائل مالی و تنوع و تجمل، در طلبه ها زیاد می کنیم و شدت می دهیم، و اینها مشکل آفرین است. به عنوان مثال، شما تشریف ببرید فروشگاه خدمات طلاب و اجناسی را که عرضه می شود، ببینید. در آنجا لوازمی وجود دارد که برای همه زندگی ها لازم است. خوب، طلبه احتیاج به فرش دارد؛ فرش باید عرضه شود. احتیاج به یخچال و کولر دارد و اینها مایحتاج طلبه هاست و به آنها عرضه می شود که بسیار خوب است، ولی متأسفانه در فروشگاه اختصاصی طلبه ها که مشتری آن فقط طلبه هایی هستند که ماهی 30 40 هزار تومان شهریه می گیرند، وقتی دست زن و بچه شان را می گیرند و به آنجا می روند، با یک سری اجناس لوکس مواجه می شوند که بسیاری از این اجناس را وقتی امثال بنده می بینیم، اسمشان را هم بلد نیستیم؛ یعنی در زندگی متعارف افراد هم جایی ندارد، چه برسد به اینکه در زندگی یک طلبه بخواهد جایگاه پیدا کند؛ [مانند] لوازم متنوع برقی آشپزخانه که معمولاً اصلاً در زندگی طلبه ها وجود ندارد. زمانی به مناسبتی به آنجا رفتم و با این دید نگاه کردم که لوازمی که عرضه می شود، چه لوازمی است. اصلاً همین ها است که روحیه مصرف گرایی را در جامعه به وجود می آورد و در بین طلبه ها شدت می بخشد. مثلاً در آنجا بیش از 10 نوع گاز فردار وجود دارد؛ بیش از ده نوع فریزر وجود دارد؛ لوازم متنوع و ضبط صوت های بسیار غول پیکر آنجا عرضه می شود که هر کدام صدها هزار تومان قیمت دارد و CD خور است. چند درصد طلبه ها چنین چیزی را تهیه می کنند یا مورد نیازشان است و یا توان مالی تهیه آنها را دارند؟ چنین ضبط صوتی درخانه کدام طلبه مورد نیاز است؛ در خانه کدام استاد لازم است؟ پس چرا عرضه می شود؟ اجناس تجملی و گران قیمت که فراتر از انتخاب یک طلبه است، چرا؟
یکی از مسئولین اخیراً طی مصاحبه ای گفته بود که بیش از 90% طلبه ها زیر خط فقر هستند. خوب، اگر این آمار واقعیت داشته باشد و اگر این ارزیابی صحیح باشد، باید بین آنچه که طلبه می خواهد و آنچه که به آن عرضه می کنیم، یک تناسبی وجود داشته باشد. ما چیزهایی را عرضه می کنیم که قدرت خرید آن برای یک درصد طلبه ها وجود دارد یا مورد نیاز آنهاست. برای بقیه تأثیر منفی دارد و آن تأثیر منفی این است که این اشتها و گرایش را در آنها به وجود می آید؛ زن و بچه آنها می روند می بینند و بعد به آنها می گویند که قسطی هم به شما می دهیم. خود این هم یک عامل است. من نمی دانم چرا این کارها انجام می گیرد. زیانی که در این بخش کار وجود دارد، به خدمات و محسنات آن هم ضربه می زند.
اخیراً مصاحبه ای با یکی از مسئولین حوزه انجام گرفته بود. ایشان گفته بود که 50% طلبه ها مسکن ندارند. قهراً با توجه به اینکه کمک هزینه ای به کسانی که مستأجر هستند، پرداخت می شود، ما می توانیم آمار دقیقی از طلابی که خودشان مسکن دارند و مالک هستند و طلبه هایی که مستأجر هستند، داشته باشیم. آیا واقعاً %50 صاحب خانه بودن در قم کم است؟ چون قم محل توطن برای طلبه نیست. طلبه که نمی آید در قم بماند؛ طلبه می آید اینجا درس بخواند و برگردد؛ «ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم». یعنی قم برای یک طلبه شرایطی موقت دارد.
اگر ما بگوییم 50% آنها مسکن دارند، این وضع، وضع مطلوبی است؛ اما اگر ما بخواهیم القاء کنیم که نه؛ 50% مسکن ندارند، خود این نکته یک اشتهایی را به وجود می آورد که هر که در قم است، الزاما باید یک خانه ای را هم تهیه کند. به هر حال، من فکر می کنم دید من با آنچه که الان در حوزه وجود دارد، ناسازگارهایی دارد؛ حالا یا بنده مسائل را متوجه نمی شوم یا عامل دیگری دارد که نمی دانم، ولی اجمالاً در یک دید کلی این طور به نظر می رسد که نگرانی های دیگری هم وجود دارد که من فقط به یکی از آنها اشاره کردم.
از جمله مسائل مهمی که وجود دارد، مسئله عناصر منحرفی است که در حوزه نفوذ پیدا می کنند. این را امام فرموده اند و من فقط به آنها اشاره کرده، در تحلیل و بحث آن وارد نمی شوم؛ تنها به این دلیل که بحثمان یک جانبه نباشد، مایل هستم که به آن اشاره ای کرده باشم و از آن عبور کنم.
خطر بوروکراسی اداری در حوزه
حالا ضرورت وجود این نظم چیست؟ امام با تز نظم ما در بی نظمی است، مخالفت می کردند؛ اما اینکه چه نظمی را می خواستند، می فرمایند:
«البته این امر برای حفظ حوزه ها از ورود عناصر منحرف از حیث عقاید و اخلاق و اعمال از اهم وظایف شرعی است.»
یعنی مسئله نفوذ و انحراف مطرح است؛ نه صرف تشکیلات درست کردن و طلبه ها را گرفتار این تشکیلات کردن. در ادامه هم ایشان این مطلب را مکرر فرمودند و جاهای دیگر هم همین بحث را دارند. در وصیتنامه می فرمایند:
«وصیت این جانب به حوزه های مقدسه علمیه آن است که کراراً عرض نمودم که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند، از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می نمایند و یکی از راه های با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه های علمیه نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است که خطربزرگ کوتاه مدت آن، بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایست و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در دراز مدت، به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد [است [که با آگاهی بر علوم اسلامی و جازدن خود در بین توده ها و قشرهای مردم پاک، [در صدد [علاقه مند نمودن آنان به خود و ضربه مهلک زدن به حوزه های علمیه و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می باشند».
اینها مسائل جدی حوزه است. حداقل این است که ما خبر نداریم که آیا زمینه های رفع این نگرانی ها به وجود آمده، یا خیر. آثار و علائمی دیده می شود که این انحرافات اکنون تأثیرات جدی خود را بر جای می گذارد؛ هم در حوزه و هم در بیرون حوزه این مشکلات وجود دارد و امام، بارها مسئله وجود تشریفات را در حوزه، به عنوان نگرانی مطرح می کردند. به نظر من، در ده سالی که از رحلت امام می گذرد، این نگرانی جدی تر شده است؛ یعنی همه این نگرانی هایی که امام فرمودند، برداشت و تلقی من این است که در این ده سال بعد از ایشان، افزایش پیدا کرده و هیچ کدام از آنها کاهش پیدا نکرده است. در همین آماری که در یکی از روزنامه ها جدیدا منتشر شده بود و یکی از آقایان مسئولین حوزه مصاحبه کرده بود، در مقام تعریف و تمجید از مدیریت حوزه آمده بود که هر روز حدود 300 نفر به مدیریت حوزه مراجعه می کنند و از ما برای نهادهای مختلف معرفی نامه می گیرند. آیا واقعا 300 نفر طلبه را معطل کردن در روز حسن است؟ اگر هر رفت و آمدی برای گرفتن یک معرفی نامه نیم ساعت وقت بگیرد، می شود روزی 150 ساعت. شما حساب کنید که در طول سال طلبه باید چند هزار ساعت برود و معطل باشد تا برای این طرف و آن طرف معرفی نامه بگیرد. اینها چیزهایی است که خود آقایان می گویند و شاید به آن هم افتخار کنند؛ ولی هر روز بر مشکلات حوزه و بر ابتلائات آن افزوده می شود. زمانی بود که حوزه ما در زمان مدیریت آیت الله فاضل با دو اتاق اداره می شد. حالا یک ساختمان عظیم هم جوابگوی تشکیلات اداری حوزه نیست؛ یعنی ساختمان های متعددی در شهر قم در نظر گرفته اند و دائم هم طلبه ها گرفتار این تشکیلات اداری هستند و کمتر طلبه ای هم هست که وارد شود و راضی برگردد و کارش به راحتی و سهولت انجام گیرد.
ضرورت بازنگری در برنامه ها
من نمی گویم برنامه نیست؛ ولی این برنامه با حوزه و نیازهای فعلی تناسب ندارد. پیشنهاد من این است که شورای عالی مدیریت حوزه که بالاترین مرکز تصمیم گیری در حوزه است، به یک تجدیدنظر اساسی در مسائل برنامه ریزی حوزه اقدام کند؛ یعنی به این اکتفاء نکند که یک برنامه ای شروع شده و سال هاست که دارد انجام می گیرد؛ آئین نامه ای دارد؛ مدیریتی را هم که درست کرده ایم، پس ادامه دهیم؛ نه، هیچ لزومی ندارد.
بررسی دقیقی صورت بگیرد، کارشناسی شود، افراد دقیق و متبحر و آگاه به کارگرفته شوند و یک بررسی از حوزه شود که ما در چه وضعی هستیم؛ وضع درسی مان چطور است؟ وضع اخلاقی مان چطور است؟ بنیه های علمی مان چطور است؟ و اگر واقعا به این نتیجه رسیدیم که ما در سال های اخیر نه تنها پیش نرفته ایم، بلکه افت کرده ایم، یعنی اصلاحی صورت نگرفته و نسبت به سال های گذشته افت هم کرده ایم، تمام این تشکیلاتی را که درست کردیم، به طور کلی تغییر دهیم و یک تحول اساسی در سیستم موجود حوزه به وجود آوریم و آنچه که تا حالا صورت گرفته، به صراحت و با جسارت و شجاعت اعلام کنیم که این مسیری را که طی کردیم؛ مسیر درستی نبوده است. بنده حتی معتقدم که باید درباره این امر بررسی دقیقی انجام داد که اگر حوزه به همان شکل سنتی و بدون این تشکیلات اداره می شد، چه وضعی پیدا می کرد؛ ما چه چیزی از دست داده بودیم؛ چه کمبودی وجود داشت و حالا چه چیزی ترمیم شده است؟ باید برای این گونه سؤالات پاسخ های روشن و مستدل ارایه کرد. باید افراد منصفی به این بررسی و تحقیق بپردازند. بدون ارزیابی صحیح از تجربه 20 سال گذشته، نمی توان به برنامه مطلوبی برای آینده دست یافت.
البته، موضوع نگرانی ها و دغدغه های حوزه، منحصر به این چند مورد نیست و در مسائل اجتماعی و سیاسی هم مشکلاتی وجود دارد که باید در فرصت مناسب به آنها پرداخت. به هر حال چه خوبست در کنار موضوع تجدّد و اصلاح در حوزه، آفت های احتمالی آن هم مورد توجه و بحث قرار گیرد.
منبع:حوزه.نت
ارسال توسط کاربر محترم سایت : savin125125
/ج