طوفان هفت دريا Rarale
ترجمه و نويسنده: حميدرضا هدايت پناه
در ابتداي دهه 1970 گروهي از کشورهاي اروپايي از جمله فرانسه براي دست يابي به روياي اروپاي مستقل تلاش گسترده اي را براي توليد يک هواپيماي نسل چهارمي اروپا آغاز کردند. بي شک فرانسه با توليد ميراژ 200 و F – 1 پيشرفته ترين کشور اروپايي در اين زمينه بود، به عبارت بهتر فرانسه در آن زمان تنها کشوري بود که سيستم تسليحاتي و فرماندي کاملاً مستقلي از ايالات متحده داشت، از همين رو فرانسوي ها خواهان سهم بيشتري در پروژه بودند که عملاً منجر به مديريت آن ها بر پروژه مي گشت، اتفاقي که بي شک براي آلمان و انگلستان قابل قبول نبود. با توجه به همين وقايع بود که فرانسه در سال 1985 از کنسرسيوم يوروفايتر خارج شد.
از سوي ديگر نيروي هوايي فرانسه و نيروي دريايي آن نيازهاي مشابهي را براي هواگردهاي آينده خود در نظر داشتند که به سادگي مي شد همه آن ها را در قالب يک هواپيما پياده کرد. با همين رويکرد دولت فرانسه شرکت داسو را مأمور توليد هواپيمايي به جنگنده آينده اين کشور نمود طراحي که سرانجام منجر به توليد هواپيماي جنگنده چند منظوره Rafale گشت.
با تلاش شبانه روزي کارشناسان و طراحان، Rafale موفق شد در 4 جولاي 1986 در فاصله اي يک ساله، از خروج فرانسه از برنامه EFA اولين پرواز آزمايشي خود را به انجام برساند. نکته مهم درباره اين پرواز دست يابي به سرعت 1/3 ماخ و آزمايش تا فشار 5 جي بود که براي پرواز اول ارقام فوق العاده اي هستند.
Rafale نيز مانند ديگر هواپيماهاي جنگنده فرانسوي از بال هاي دلتا شکل و يک باله عمودي بزرگ بهره مي برد. از لحاظ اندازه با توجه به اين که بايد بتواند از عرشه ناوهاي هواپيما بر نيز استفاده نمايد، هواپيمايي نسبتاً کوچک به حساب مي آيد و اين امر به سادگي از دهانه هاي بال10/9 متر آن و طول بال 15/3 متري اين هواگرد قابل تشخيص است.
نکته مهم درباره طراحي آن، وجود بالچه هاي متحرک است که براي اولين بار است فرانسوي ها از آن بهره مي برند و ورودي هاي هواي آن نيز کمي به پايين متمايل گشته اند که اين نيز در طرح هاي فرانسوي بي نظير است.
از لحاظ طراحي، طوفان درياها (معناي Rafael در زبان فرانسه) را مي توان يک پرنده نسل5/4 به حساب آورد. در طراحي آن حداکثر تلاش براي پرهيز از ايجاد زواياي تند و کاهش سطح مقطع راداري انجام گشته، در عين حال در بدنه آن به صورت گسترده اي از مواد مرکب و الياف کربن استفاده شده که از خود خصوصيات Ram يا مواد جاذب را بروز مي دهند، هر چند ساختار کاکپيت و دماغه آن کاملاً سنتي بوده و عملاً با توجه به توانايي رادارهاي جديد نمي توان چندان به پنهان کاري جزئي آن دل بست.
Rafale داراي سه گونه B، C و M بوده که دو گونه C و B زمين پايه و گونه M مخصوص حمل توسط ناوهاي هواپيمابر نيروي درياي ارتش فرانسه در نظر گرفته شده است. در ابتدا قرار بود گونه هاي رزمي آن تک سرنشين باشد ولي با توجه اطلاعات حاصل از حمله اول به عراق توسط متحدين عمليات طوفان صحرا بود که برتري هاي هواپيماهاي دو سرنشين در حملات به اهداف زميني مشخص گشت، از همين رو شرکت داسو با تعريف استاندارد B که گونه اي دو نفره است، سعي در رفع نياز ارتش فرانسه در اين زمينه کرد.
زمان ورود به خدمت رسمي Rafale سال 2000 بود (فرانسوي ها هواپيماهاي 2000 – Mirage را براي رفع نيازهاي خود از اين سال طراحي کرده بودند، بي خبر از اين که در طي 30 سال فناوري آن چنان رشدي کرده بود که اين وسيله نيز خود پيشرو زمان به حساب نمي آمد) شايد بتوان دليل اين تأخير طولاني در ورود به خدمت طوفان درياها را علاوه بر برخي کم کاري ها و مشکلات مالي پروژه به حساسيت بيش از اندازه فرانسوي ها نيز ارتباط داد، وسواسي که در هيچ بخشي به اندازه کاکپت هواپيما به چشم نمي آيد.
بي شک در زمينه کابين، Rafale يک هواپيماي مجهز به حساب مي آيد. اکثر سيستم هاي ديجيتالي توسط شرکت تالس تأمين گشته اند. امکانات ارتباطي گسترده، اشتراک داده ها به صورت شبکه، نمايشگر سربالا (HUD) مخصوص خلبان، نمايشگردهاي چند منظوره، سيستم کنترل و فرمان صوتي و بسياري از ويژگي هاي ديگر عملاً آن را مبدل به يک کاکپيت شيشه اي نموده است. صندلي خلبان را شرکت Martin – Baker تأمين کرده، اين صندلي ها که از نوع Mark 16-Zero-zero-ejection هستند مي توانند در حالت صفر – صفر که اصطلاحاً به حالت ارتفاع صفر – سرعت صفر گفته مي شود نيز کارايي داشته باشند، امکاني که نشان از کارايي بالاي آن براي حفظ جان خلبان در مواقع اضطراري دارد.
از لحاظ راداري تالس در کمال دست و دل بازي يک رادار چند کاره RBE-Z را به Rafale هديه کرده، هرچند به گفته کارشناسان نسل بعد طوفان درياها از رادار جديدتر RBE-2AA بهره مند خواهد گشت. رادار کنوني قادر به رهگيري و درگيري همزمان با 8 هدف به صورت همزمان است و برد آن چيزي در حدود 100 کيلومتر تخمين زده مي شود!
توان اين پرنده را 2 پيشرانه M-BB-2 ساخت شرکت SNECMA تأمين مي نمايد که مي تواند آن را به حداکثر سرعت Km/h 2125 در حالت پرواز در ارتفاع بالا برساند، شايان ذکر است اين موتور مي تواند با 27/9 کيلووات نيرو در حالت پس سوز و 48/7 کيلووات را در حالت معمولي براي Rafale تأمين نمايد.
ازنظر تسليحات Rafale يک منوي بسيار بزرگ را پيش رو دارد، علاوه بر موشک هاي پرقدرت فرانسوي مانند ميکا (هوا به هوا)، ASMP (موشک هاي دوربرد هسته اي)، موشک افسانه اي اگزوسه (هوا – به سطح) اين پرنده پرتوان قادر به استفاده از طيف گسترده اي از محصولات آمريکايي مانند سايدوويندر، آمرام و ماوريک نيز است.
همان طور که اشاره شد Rafale از سال 2000 به صورت رسمي وارد خدمت نيروهاي نظامي فرانسه گشت و از آن زمان تاکنون ضمن حضور مستمر در عمليات اين نيرو در افغانستان داشته، حضوري که منجر به رفع بسياري از نقيصه هاي ريز و درشت آن گشته در عين حال خلبانان پرتجربه اي را نيز براي اين پرنده جديد به وجود آورده است. گونه M گونه دريايي اين هواپيما است که داراي ارابه فرود قوي تر و تجهيزات مخصوص فرود روي عرشه ناوهاي هواپيما است.
Rafale اولين عمليات رزمي خود را در عرشه ناوهواپيما بر هسته اي شارل دوگل تجربه کرد، طي اين عمليات دو فرزند M.Rafale استاندارد F-1 به منطقه خاورميانه براي شرکت در عمليات اشغال افغانستان اعزام گشتند هرچند گونه F-1 مخصوص نبرد هوايي است و عملاً امکان درگيري با اهداف زميني را ندارد ولي فرماندهان نيروي دريايي نيز بي کار نماندند و با اجراي تمرينات فراوان براي هواگردهاي خود و نيز ترتيب دادن يک رزمايش مشترک با نيروي دريايي ايالات متحده که طي آن حتي Rafale توانست با فرود روي عرشه ناوهواپيما بر USS John C.Stennis نيروهاي دريايي ايالات متحده تجربيات زيادي کسب نمايد. تاکنون 6 فروند Rfale به تجهيزات لازم براي استفاده از بمب هاي ليزري مسلح گشته اند که سه تاي آن ها از نوع M و استاندارد F-2 هستند که داراي توان حمله به اهداف زميني نيز هستند. بي شک نقش اين هواپيماها در عمليات آناکوندا و حمايت از نيروهاي دانمارکي حاضر در منطقه بر کسي پوشيده نيست.
فرانسه از Rafale براي جايگزيني جاگوار، ميراژ 2000 و F1 خود استفاده خواهد کرد، در عين حال تمامي عرشه پروازي شارل دوگل نيز بايد توسط Rafale پوشش داده شود و اين يعني نياز به حدود بيش از 300 فروند از اين هواپيما براي نيروهاي نظامي فرانسه، برنامه هاي موجود براي در خدمت نگه داشتن Rafale تا سال 2040 طراحي گشته اند، هرچند نياز به يک هواپيماي پنهان کار تا آن زمان در نيروهاي ارتش فرانسه به شدت احساس مي گردد.
منبع: ماهنامه نوآور / شماره 70
از سوي ديگر نيروي هوايي فرانسه و نيروي دريايي آن نيازهاي مشابهي را براي هواگردهاي آينده خود در نظر داشتند که به سادگي مي شد همه آن ها را در قالب يک هواپيما پياده کرد. با همين رويکرد دولت فرانسه شرکت داسو را مأمور توليد هواپيمايي به جنگنده آينده اين کشور نمود طراحي که سرانجام منجر به توليد هواپيماي جنگنده چند منظوره Rafale گشت.
با تلاش شبانه روزي کارشناسان و طراحان، Rafale موفق شد در 4 جولاي 1986 در فاصله اي يک ساله، از خروج فرانسه از برنامه EFA اولين پرواز آزمايشي خود را به انجام برساند. نکته مهم درباره اين پرواز دست يابي به سرعت 1/3 ماخ و آزمايش تا فشار 5 جي بود که براي پرواز اول ارقام فوق العاده اي هستند.
Rafale نيز مانند ديگر هواپيماهاي جنگنده فرانسوي از بال هاي دلتا شکل و يک باله عمودي بزرگ بهره مي برد. از لحاظ اندازه با توجه به اين که بايد بتواند از عرشه ناوهاي هواپيما بر نيز استفاده نمايد، هواپيمايي نسبتاً کوچک به حساب مي آيد و اين امر به سادگي از دهانه هاي بال10/9 متر آن و طول بال 15/3 متري اين هواگرد قابل تشخيص است.
نکته مهم درباره طراحي آن، وجود بالچه هاي متحرک است که براي اولين بار است فرانسوي ها از آن بهره مي برند و ورودي هاي هواي آن نيز کمي به پايين متمايل گشته اند که اين نيز در طرح هاي فرانسوي بي نظير است.
از لحاظ طراحي، طوفان درياها (معناي Rafael در زبان فرانسه) را مي توان يک پرنده نسل5/4 به حساب آورد. در طراحي آن حداکثر تلاش براي پرهيز از ايجاد زواياي تند و کاهش سطح مقطع راداري انجام گشته، در عين حال در بدنه آن به صورت گسترده اي از مواد مرکب و الياف کربن استفاده شده که از خود خصوصيات Ram يا مواد جاذب را بروز مي دهند، هر چند ساختار کاکپيت و دماغه آن کاملاً سنتي بوده و عملاً با توجه به توانايي رادارهاي جديد نمي توان چندان به پنهان کاري جزئي آن دل بست.
Rafale داراي سه گونه B، C و M بوده که دو گونه C و B زمين پايه و گونه M مخصوص حمل توسط ناوهاي هواپيمابر نيروي درياي ارتش فرانسه در نظر گرفته شده است. در ابتدا قرار بود گونه هاي رزمي آن تک سرنشين باشد ولي با توجه اطلاعات حاصل از حمله اول به عراق توسط متحدين عمليات طوفان صحرا بود که برتري هاي هواپيماهاي دو سرنشين در حملات به اهداف زميني مشخص گشت، از همين رو شرکت داسو با تعريف استاندارد B که گونه اي دو نفره است، سعي در رفع نياز ارتش فرانسه در اين زمينه کرد.
زمان ورود به خدمت رسمي Rafale سال 2000 بود (فرانسوي ها هواپيماهاي 2000 – Mirage را براي رفع نيازهاي خود از اين سال طراحي کرده بودند، بي خبر از اين که در طي 30 سال فناوري آن چنان رشدي کرده بود که اين وسيله نيز خود پيشرو زمان به حساب نمي آمد) شايد بتوان دليل اين تأخير طولاني در ورود به خدمت طوفان درياها را علاوه بر برخي کم کاري ها و مشکلات مالي پروژه به حساسيت بيش از اندازه فرانسوي ها نيز ارتباط داد، وسواسي که در هيچ بخشي به اندازه کاکپت هواپيما به چشم نمي آيد.
بي شک در زمينه کابين، Rafale يک هواپيماي مجهز به حساب مي آيد. اکثر سيستم هاي ديجيتالي توسط شرکت تالس تأمين گشته اند. امکانات ارتباطي گسترده، اشتراک داده ها به صورت شبکه، نمايشگر سربالا (HUD) مخصوص خلبان، نمايشگردهاي چند منظوره، سيستم کنترل و فرمان صوتي و بسياري از ويژگي هاي ديگر عملاً آن را مبدل به يک کاکپيت شيشه اي نموده است. صندلي خلبان را شرکت Martin – Baker تأمين کرده، اين صندلي ها که از نوع Mark 16-Zero-zero-ejection هستند مي توانند در حالت صفر – صفر که اصطلاحاً به حالت ارتفاع صفر – سرعت صفر گفته مي شود نيز کارايي داشته باشند، امکاني که نشان از کارايي بالاي آن براي حفظ جان خلبان در مواقع اضطراري دارد.
از لحاظ راداري تالس در کمال دست و دل بازي يک رادار چند کاره RBE-Z را به Rafale هديه کرده، هرچند به گفته کارشناسان نسل بعد طوفان درياها از رادار جديدتر RBE-2AA بهره مند خواهد گشت. رادار کنوني قادر به رهگيري و درگيري همزمان با 8 هدف به صورت همزمان است و برد آن چيزي در حدود 100 کيلومتر تخمين زده مي شود!
توان اين پرنده را 2 پيشرانه M-BB-2 ساخت شرکت SNECMA تأمين مي نمايد که مي تواند آن را به حداکثر سرعت Km/h 2125 در حالت پرواز در ارتفاع بالا برساند، شايان ذکر است اين موتور مي تواند با 27/9 کيلووات نيرو در حالت پس سوز و 48/7 کيلووات را در حالت معمولي براي Rafale تأمين نمايد.
ازنظر تسليحات Rafale يک منوي بسيار بزرگ را پيش رو دارد، علاوه بر موشک هاي پرقدرت فرانسوي مانند ميکا (هوا به هوا)، ASMP (موشک هاي دوربرد هسته اي)، موشک افسانه اي اگزوسه (هوا – به سطح) اين پرنده پرتوان قادر به استفاده از طيف گسترده اي از محصولات آمريکايي مانند سايدوويندر، آمرام و ماوريک نيز است.
همان طور که اشاره شد Rafale از سال 2000 به صورت رسمي وارد خدمت نيروهاي نظامي فرانسه گشت و از آن زمان تاکنون ضمن حضور مستمر در عمليات اين نيرو در افغانستان داشته، حضوري که منجر به رفع بسياري از نقيصه هاي ريز و درشت آن گشته در عين حال خلبانان پرتجربه اي را نيز براي اين پرنده جديد به وجود آورده است. گونه M گونه دريايي اين هواپيما است که داراي ارابه فرود قوي تر و تجهيزات مخصوص فرود روي عرشه ناوهاي هواپيما است.
Rafale اولين عمليات رزمي خود را در عرشه ناوهواپيما بر هسته اي شارل دوگل تجربه کرد، طي اين عمليات دو فرزند M.Rafale استاندارد F-1 به منطقه خاورميانه براي شرکت در عمليات اشغال افغانستان اعزام گشتند هرچند گونه F-1 مخصوص نبرد هوايي است و عملاً امکان درگيري با اهداف زميني را ندارد ولي فرماندهان نيروي دريايي نيز بي کار نماندند و با اجراي تمرينات فراوان براي هواگردهاي خود و نيز ترتيب دادن يک رزمايش مشترک با نيروي دريايي ايالات متحده که طي آن حتي Rafale توانست با فرود روي عرشه ناوهواپيما بر USS John C.Stennis نيروهاي دريايي ايالات متحده تجربيات زيادي کسب نمايد. تاکنون 6 فروند Rfale به تجهيزات لازم براي استفاده از بمب هاي ليزري مسلح گشته اند که سه تاي آن ها از نوع M و استاندارد F-2 هستند که داراي توان حمله به اهداف زميني نيز هستند. بي شک نقش اين هواپيماها در عمليات آناکوندا و حمايت از نيروهاي دانمارکي حاضر در منطقه بر کسي پوشيده نيست.
فرانسه از Rafale براي جايگزيني جاگوار، ميراژ 2000 و F1 خود استفاده خواهد کرد، در عين حال تمامي عرشه پروازي شارل دوگل نيز بايد توسط Rafale پوشش داده شود و اين يعني نياز به حدود بيش از 300 فروند از اين هواپيما براي نيروهاي نظامي فرانسه، برنامه هاي موجود براي در خدمت نگه داشتن Rafale تا سال 2040 طراحي گشته اند، هرچند نياز به يک هواپيماي پنهان کار تا آن زمان در نيروهاي ارتش فرانسه به شدت احساس مي گردد.
منبع: ماهنامه نوآور / شماره 70