خورشيد و ساختار فيزيكي آن در قرآن (4)

در آيات قرآن خداوند خورشيد و ماه را مسخر كرده و همچنين آيات فراوان كرات آسماني و موجودات زميني و شب روز و مانند آن را مسخر انسان مي داند. از مجموع اين آيات استفاده مي شود كه انسان تكامل يافته ترين موجود جهان است. خورشيد و ماه مسخر بشر است. چون اين تسخير، براي انتفاع و استفاده بشر
دوشنبه، 4 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خورشيد و ساختار فيزيكي آن در قرآن (4)

 خورشيد و ساختار فيزيكي آن در قرآن (4)
خورشيد و ساختار فيزيكي آن در قرآن (4)


 

نويسندگان: طيبه بلوردي، مطهره صادقي(*)




 

15- تسخير خورشيد
 

« و سخر الشمس و القمر» (رعد، آيه 3) «آفتاب و ماه را مسخر (شما) ساخت».
در آيات قرآن خداوند خورشيد و ماه را مسخر كرده و همچنين آيات فراوان كرات آسماني و موجودات زميني و شب روز و مانند آن را مسخر انسان مي داند. از مجموع اين آيات استفاده مي شود كه انسان تكامل يافته ترين موجود جهان است. خورشيد و ماه مسخر بشر است. چون اين تسخير، براي انتفاع و استفاده بشر
انجام گرفته است، صحيح است كه گفته شود آفتاب و ماه مسخر بشر است و در حقيقت خدا، آن را به نفع بسرتسخير نموده است. تا با نور افشاني خود، صحنه حيات انسان را گرم و روشن كند مثلاًً: از نيروي خورشيد براي توليد برق استفاده مي كند. در جاي ديگر مي فرمايد: « وَسَخَّر لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ» (ابراهيم، آيه 33) "تسخير" در اين آيات به اين معني نيست كه انسان اين موجودات را همگي تحت فرمان خود در مي آورد، بلكه همين اندازه كه در مسير منافع و خدمت او حركت دارند و مثلاً كرات آسماني براي او نور افشاني مي كنند يا فوائد ديگري دارند در تسخير او هستند. (مكارم شيرازي، ج10، ص 121) خورشيد تا هنگامي كه خدا بخواهد روشن و در گردش منظم خود مستقر است ، و آن هنگام كه اراده كند خاموش مي گردد. در چهار آيه جمله و سخر الشمس و القمر كل يجري لاجل مسمي... (سوره زمر، آيه 5. سوره لقمان، آيه 29) تكرار شده» و بدين وسيله دو مطلب درباره خورشيد خاطر نشان گشته است:جريان خورشيد: كه دائماً در حال سير و حركت است «يجري». اين جريان دائمي نبوده، و به سوي سرنوشتي معين «لاجل مسمي» مي باشد كه در پايان، حرارت و حركت خود را از دست داده، و كره اي سرد و تاريك خواهد شد. (صادقي تهراني، محمد، 311)
و سخر الشمس و القمر دائبين.... (ابراهيم، آيه 33)
زندگي بشر و تمام موجودات زنده نياز به نور و حرارت دارند كه اين دو امر حياتي به وسيله اين كره عظيم آتشين به طور كاملا متعادل تامين مي شود. تمام رنگ ها، زيبايي ها، و جلوه هايي كه در طبيعت مي بينيم به نوعي با تابش آفتاب ارتباط دارد، از جمله، ريزش باران، جا به جا شدن ابرها و بادها و اين مسائل در علوم مختلف مخصوصاً فيزيك ثابت شده است. بقاي نظام منظومه شمسي به خاطر تعادل جاذبه و دافعه اي است كه ميان كره آفتاب از يك سو، و سياراتي كه دور آن مي گردند از سوي ديگر وجود دارد و به اين ترتيب خورشيد نقش بسيار موثري در نگه داري اين سيارات در مدارات خود دارد. (مكارم شيرازي، ج27، ص 51)

16- ماه و خورشيد در طبقات جو و بيرون آن
 

« آيا نمي بينيد خدا چگونه هفت (لايه) جو روي را همديگر آفريد، و ماه را در آنها تابشي گردانيد و خورشيد را چراغي روشنگر». (نوح، آيه 15-16) (در ابتداي اين بخش با معني و كاربردهاي واژه سماء آشنا شديم. سبع سماوات در اين آيه بمعني طبقات جو است. «طباق» بمعني: بصورت طبقه طبقه روي همديگر بودن است- «نور» بمعني: تابش و روشنايي باز تابي است- و «سراج» به معني: چراغ روشنگر). آيه 16 مي گويد: و ماه را در آنها (يعني در طبقات جو) تابشي گردانيد و خورشيد را چراغي روشنگر، اين به اين معني است كه ماه بيرون از طبقات جو تابيده نيست و خورشيد نيز بيرون از طبقات جو چراغي روشنگر نيست:
همانگونه كه آيه مي گويد، ماه در طبقات جو بدليل باز تاب آن توسط ذرات گاز و بخار و خاك و غيره تابش دارد و تابان است. ولي بيرون از طبقات جو ماه تابيده نيست و فضا تاريك و سياه است، چون چيزي وجود ندارد كه نور آنرا باز تاب بدهد. و ما فقط خود ماه را مي توانيم ببينيم. همينطور خورشيد نيز چنانكه آيه مي گويد در طبقات جو بدليل باز تاب پرتو آن در ذرات گاز و بخار و خاك و غيره چراغي روشنگر است و فضاي طبقات جو را روشن مي كند، ولي بيرون از طبقات جو خورشيد چراغي روشنگر نيست و جايي را روشن نمي كند و فضا تاريك و سياه است، چون چيزي وجود ندارد كه نور آنرا باز تاب بدهد. شب هنگام نيز پرتو خورشيد در فضاي بالاتر از طبقات جو وجود دارد ولي فضا را روشن نمي كند.

17- وجود 11 سياره
 

« إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ» (يوسف، آيه 4) من يازده سياره و خورشيد و ماه را ديدم "خورشيد" و "ماه" كه يوسف در خواب ديده پدر و مادر وي (كه مادر وي در واقع خاله وي بوده) مي باشد. و 11 سياره 11 برادر وي مي باشد، ولي دين 11 سياره الزاماً به اين معني است كه يازده سياره براي ديده شدن مي بايست وجود داشته باشد. يعني عطارد، زهره، مريخ و مشتري. هفتمين سياره (اورانوس) در سال 1781 كشف شد، نپتون (هشتمين سياره) در سال 1846 و پلوتون (نهمين سياره) در سال 1930. مجموع سيارات منظومه شمسي كه فعلاً انسان آنها را مي شناسد 9 تا است. در سال 1992 انسان يك سياره يخي كوچكي را در خارج از حومه پلوتون كشف كرد. و از آن پس 15 سياره كوچك ديگر را در همان نواحي پيدا كرده، ولي فعلاً مشغول بررسي آنهاست كه آيا سياره هستند يا سيارك و يا چيز ديگري. درسال 2003 سياره ديگري كشف شد كه بعدها بعنوان دهمين سياره شناخته شد. جرم آن حداقل به اندازه پلوتون است و فاصله آن از خورشيد بيش از دو برابر فاصله پلوتون از خورشيد است.

18- خورشيد و ماه در تناسب مي باشند
 

« الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ» (الرحمن، آيه 5) خورشيد و ماه (و حركت آن دو) حساب شده است. قطر خورشيد 1400000 كيلومتر است قطر ماه 3500 كيلومتر. فاصله خورشيد تا زمين 150000000 كيلومتر است. و يكي از فاصله هاي متوسط ماه تا زمين 375000 كيلومتر است. شعاع ستاره: خورشيد تنها ستاره اي است كه مي توان قرص آن را به راحتي و به طور دقيق تفكيك كرد. از آنجا كه فاصله زمين تا خورشيد معلوم است با اندازه گيري قطر زاويه اي آن، يعني 30 دقيقه قوسي، شعاع آن 700 هزار كيلومتر به دست مي آيد. (پاول هاج، ص 77) تناسبي كه ميان آنها وجود دارد اين است كه: قطر خورشيد 400 بار از قطر ماه بزرگتر است و 400 بار نيز از ماه دورتر است! به اين خاطر تقريباً به يك اندازه به نظر مي آيند و در خسوف كامل تقريباً بر هم منطبق مي شوند.

19- خورشيدها و ماه ها و سال ها
 

11-1= خورشيد و ماه ها « لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ» (فصلت، آيه 37) نه به خورشيد و نه به ماه هيچكدام سجده نكنيد، بلكه به خدايي سجده كنيد كه آنها را (يعني: ماهها و خورشيدها را) آفريد. خورشيدها و ماهها وجود دارد: تفسير قرآن اساساً مربوط به معاني واژه ها و جملات و دستور و زبان و ادبيات مي شود. و از اين فراتر نمي رود.
در زبان عربي «ضمير» براي مفرد (يكي) و براي مثني (دو تا) و براي جمع (سه تا و بالاتر از آن) صرف مي شود. آيه از ماه و خورشيد كه دو تا هستند صحبت مي كند ولي بجاي ضمير دوتايي مناسب آنها كه «هما» به معني «آن دو» باشد، ضمير «هن» به معني «آنها» بكار برده است. يعني مي گويد: به خدايي سجده كنيد كه خورشيدها و ماهها را آفريد. خورشيد نيز چنان كه آيه آن را جمع بسته تنها خورشيد منظومه شمسي ما نيست، بلكه در هستي ميلياردها خورشيد وجود دارد.
11-2- خورشيد و حساب سال و ماه ها كلمه "حسبان" مصدر و به معناي حساب كردن است، پس حساب را از حركت ماه و خورشيد مي توان به دست آورد. يعني اين كه اين دو كره آسماني تحت نظام و حساب و برنامه است. ميليونها سال است كه كره زمين به دور خورشيد و ماه به دور زمين مي چرخد و لحظه اي از مسير خود تخلف نكرده، و اوقات شب و روز و ماه و سال را تنظيم كرده، و پس و پيش نمي شود، لذا انسان برنامه
زندگي خود را بر اساس گردش اين دو، تحت نظم و حساب درآورده و براي خود مبدا تاريخ قرار داده و بر اساس همان نظم و ترتيب روز و شب و ماه و سال، كارهاي فردي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي را تنظيم مي كند. چنانكه خداوند متعال در آيه 96 سوره انعام مي فرمايد:
« وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا» (انعام، آيه 96) و قرار داد خداوند خورشيد و ماه را شمار گراني (يا وسيله ي شمارگري و محاسبه). الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ. (الرحمن، 5) آيه اول چنان مي فرمايد: كه از جمله خواص خورشيد و ماه براي اهل زمين حساب معيني است كه از آنها دارند. ماه هر شب با چهره اي ويژه تعيين تاريخ مي كند. و خورشيد كه از طلوع تا غروبش شب و روز پديد مي آيد، اضافه بر حساب ايام، ساعتي آسماني است بسيار دقيق. آيه دوم اضافه بر اين- جريان اين دو چراغ آسماني را تحت حسابي منظم و معين فرا خوانده است.

20- طلوع و غروب خورشيد
 

«حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ» (كهف، 86)تا آنگاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد به نظرش آمد كه [خورشيد] در چشمه اي گل آلود و سياه غروب مي كند. « حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ» (كهف،90) تا آنگاه كه به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد [خورشيد] را [چنين ] يافت كه بر قومي طلوع مي كرد.
آنچه با بحث ما تناسب دارد، جمله «مغرب الشمس و مطلع الشمس» مي باشد، كه محلي به عنوان مغرب، و محلي به عنوان مشرق خورشيد به ما معرفي كرده است. از آن جا كه شب و روز در اثر حركت زمين است كه نيمي از آن برابر خورشيد قرار گرفته روز، و نيم ديگر شب است. و براي هر نيمكره از زمين مغرب و شمرقي خواهد بود، بدين طريق كه: مثلاً مغرب نيمكرده شمالي مشرق نيمكرده جنوبي، و مغرب نيمكره جنوبي مشرق نيمكره شمالي است، كه در نتيجه دو مشرق و دو مغرب خواهد بود، نه آن كه يك مشرق و يك مغرب براي تمام كره منظور باشد. طلوع خورشيد از يك طرف و غروب آن از طرف ديگر زمين نمودار است، و از اين لحاظ كره زمين داراي يم مغرب و يك مشرق است. (صادقي تهراني، 315، 1380)

21- مرگ خورشيد
 

قانون مرگ و فنا خورشيد را شامل مي شود، خورشيد هم اجلي معين دارد و چون مدت آن سر آيد مرگ او فرا مي رسد. قرآن در آيات مختلف به موضوع محو و نابود شدن آسمان و خورشيد اشاره مي نمايد. به طور مثال: مفسران معتقدند كه آيه « كل يجري لاجل مسمي»؛ « هر يك از خورشيد و ماه تا زمان معيني به گردش خود ادامه مي دهند» « ظاهراًً مقصود از اين كه خورشيد و ماه تا زماني معين به گردش خود ادامه مي دهند، اين است كه زماني فرا خواهد رسيد كه اين چراغ هاي آسماني خاموش گردد و آن روز قيامت است.» (حسين نوري: دانش عصر فضا، 1370ش، ص 35) در اين صورت «مستقر» را در آيه اسم زمان معنا كرده اند.
همين معنا را سيد هبة الدين شهرستاني در مورد آيه « و الشمس تجري لمستقر لها» پذيرفته و نوشته است: مقصود از جريان حركت انتقالي آفتاب است در اعماق فضا و مردا از «مستقر» زمان استقرار است نه مكان استقرار و معنا چنين مي شود: آفتاب حركت مي كند تا هنگامي كه بايد قرار گيرد. يعني روز قيامت. ( مكارم شيرازي، تفسير نمونه)
عمر ستاره يك فرايند توليد انرژي نمي تواند به طور نامحدود ادامه يابد. ولي، به آساني مي توان دريافت كه حتي كاهش جرم با آهنگ چند هزار تن در ثانيه مي تواند زمان بسيار طولاني در خورشيد تداوم داشته باشد.
جرم كنوني خورشيد 1033×2 گرم است. اگر جرم خورشيد با آهنگ خورشيد 1012×4 گرم در ثانيه كاهش يابد و اگر حدود يك درصد جرم كلي آن در اين فرايند به انرژي تبديل شود، عمر مورد انتظار خورشيد 1018×5 ثانيه يا در حدود 150 ميليلرد سال است. بنابر اين، آشكار مي شود كه خورشيد حتي با وجود توليد انرژي بسيار زياد مي تواند چنديدن ميليارد سال نور افشاني كند. در واقع، محاسبه فرايندهاي جاري در مركز ستاره نشان مي دهد كه تنها حدود 10 درصد هيدروژن مي تواند به هليوم تبديل شود. (پاول هاج، ص 67) زيرا هم چوشي هسته اي فقط در دماهاي بسيار بالا كه در مركز ستاره وجود دارد روي مي دهد. بنابر اين، در بخش هاي بيروني ستاره، دما هرگز به چان مقداري سعود نمي كند كه اين تبديل صورت بگيرد. و تنها هسته مركزي ستاره در اثر فرايندهاي هسته اي به هليوم تبديل مي شود. از اين رو، عمر واقعي خورشيد در رشته اصلي حدود 10 ميليارد سال تخمين زده مي شود. (پاول هاج، ص 67)

شكل. عمر ستاره در رشته اصلي، به قدر مطلق ستاره بستگي دارد.
اختر شناسات با استفاه از اين فرمول عمر تقريبي ستاره را در رشته اصلي به دست مي آورند. در اين فرمول جرم M و درخشندگي L در واحد جرم و درخشندگي خورشيد است.
M/L/10 به توان 1 = (سال) T
با جايگزيني مقدار جرم و درخشندگي (M=1 و L=1) در فرمول، عمر خورشيد در رشته اصلي 10 به توان 1 سال به دست مي آيد. (پاول هاج، ص 68-67) فيزيك دانان جديد نوشته اند: خورشيد مي تواند تا 10 ميليارد سال بدرخشد و از اين عمر طولاني پنج ميليارد سال آن گذشته است. بنابر اين، اكنون خورشيد در نيمه راه زندگي خود قرار دارد. (وبلاكر، اريك، فيزيك نوين، ترجمه بهروز بيضايي، ص 20-21). اين آيه نيز به مرگ خورشيد اشاره دارد: « إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» (تكوير، 1) «هنگامي كه خورشيد به تاريكي گرايد.» «كورت، از ماده "تكوير" در اصل به معناي پيچيدن و جمع و جور كردن چيزي است و اين واژه به معني "تاريك شدن" يا "افكندن" نيز آمده است و ظاهراً اين دو معني در مورد خورشيد لازم و ملزوم يكديگر است به اين ترتيب كه خوريد تدريجا لاغر و جمع و جور مي شود و رو به تاريكي و بي فروغي مي گذارد. انكدرت از ماده انكدار به معني تيرگي و تاريكي يا سقوط و پراكندگي است. در پايان جهان، پر فروغ ترين مبدا نور در منظومه شمسي ما كه مايه روشنايي تمام سيارات است خاموش و جمع مي شود و ستارگان ديگر نيز به همين سرنوشت گرفتار مي گردند.» (مكارم شيرازي، تفسير موضوعي پيام قرآن، ج6، ص 34-33)
خورشيد مي درخشد براي اينكه فعل و انفعال هاي هسته اي هيدروژن به هليم تبديل مي شود. ناگزير بايد فكر كرد لحظه‌اي هم خواهد رسيد كه كليه ذخيره هيدروژن آن به انتها برسد. چنين لحظه‌اي چه وقت خواهد
رسيد آيا ما خود را با خطر خاموشي ناگهاني خورشيد و منبع حيات در كره زمين مواجه نخواهيم ديد. پاسخ به اين گونه سوالات آسان نيست. مقدار انرژي كه خورشيد آزاد مي كند بر ما معلوم است همچنين سرعت فعل و انفعالات هسته اي را در اين اتاق گرم و فروزان مي شناسيم و محاسبه ذخيره هيدروژن و مصرف آن هم براي ما امكان پذير است. بنابر اين با محاسبات دقيقي كه در اين موارد به عمل آمده چنين نتيجه مي شود كه ما هرگز با چنين خطري مواجه نخواهيم شد.
خورشيد در جريان 3 ميليارد سال اخير بدون تغيير مانده است. به طوري كه از نتيجه محاسبات گوناگون بر مي آيد تا ميليارد سال ديگر نيز وضعيت كنوني خود را حفظ خواهد كرد. در طي اين مدت چندين درصد هيدروژن محتوي به هليم تبديل خواهد شد ولي جرم و درخشندگي آن عملا تغييري نخواهد كرد. ذخاير هيدروژن خورشيد براي دهها ميليارد سال خواهد بود. ستارگان نوع خورشيد با كندي بسيار زيادي تغيير مي كنند. خورشيد هم ستاره اي پايدار است و تغييرات بسيار ناچيزي آن طي طول زمان هاي بسيار زياد انجام شده است.
احتمالا پس از آنكه ذخيره انرژي به اتمام رسيد ديگر تشعشع سطحي آن به وسيله منابه توليد انرژي داخلي جبران نگرديد ناگزير خورشيد رو به سر شدن مي رود هم زمان با اين سرد شدن يك حركت انقباضي آغاز خواهد شد. با در نظر گرفتن اين كه فشار گازي كه در حال كاهش مي باشد ديگر قادر نيست با وزن قشرهاي خارجي تعادل برقرار نمايد و با توجه به اين قانون موقعي كه گاز فشرده مي شود درجه حرارت آن بالا مي رود. خورشيد نيز با منقبض شدن دوباره گرم مي گردد و از آن پس تكامل خورشيد مي تواند از دو طريق مختلف ادامه يابد. طبق فرضيه اول اگر فشرده گي سريع باشد درجه حرارت قشرهاي عميق زياد مي گردد تا آنجا كه مجددا فعل و انفعالات هسته اي از نو آغاز خواهند شد اما ديگر هيدروژني وجود نخواهد د اشت كه به هليوم تبديل گردد فقط هليوم است كه به عناصر سنگين تر كربن تبديل خواهد گرديد.
با اين ترتيب دوباره در اعماق انرژي تازه آزاد گرديده و ستاره در حال نزع را به حيات تازه برگردانيده و پايدار مي نمايد به طوري كه مي تواند باز هم به درخشندگي خود به شدت فعلي يا كمي ضعيف تر ميلياردها سال ديگر ادامه دهد.
طريق ديگري نيز براي توسعه و تكامل خورشيد نيست امكان پذير مي باشد اگر بر عكس آنچه كه در بالا گفته شد فشردگي نسبتا كند صورت گيرد و انرژي هاي آزاد شده بر اثر ازدياد درجه حرارت قشرهاي مركزي مجموعا از سطح آزاد شوند ستاره ناگزير است هر چه بيشتر به انقباض درآيد. در اين حالت خورشيد به شدت تراكم پيدا نموده تا اين كه بالاخره به يك ستاره كوچك فوق العاده متراكم كه جوهر ساختماني آن به طورخاصي تغيير پيدا كرده است تبديل خواهد شد. (آ- ما سويچ، ص 143-148)
 

خورشيد و ساختار فيزيكي آن در قرآن (4)

22- غول سرخ چيست؟
 

ستاره، پس از سپري كردن بيشتر عمر خود در رشته اصلي، مرحله نهايي از نور افشاني خود را به صورت غول سرخ آغاز مي كند. اطلاق چنين عنواني، ناشي از اين واقعيت است كه ستاره در اين مراحل پيشرفته، بسيار سردتر از موقعه اي است كه در رشته اصلي بود (و از اين رو قرمز تر است)، و همچنين اندازه آن به طور قابل ملاحظه اي بزرگ تر از اندازه اي است كه به هنگام پايداري در رشته اصلي داشت.
تكامل خورشيد به يك غول سرخ اكنون از عمر خورشيد تقريبا 5/4 ميليارد سال مي گذرد. خورشيد اندكي در بالاي رشته اصلي قرار دارد و حدود نيمي از عمر مفيد خود را به عنوان يك ستاره رشته اصلي گذرانده
است. در نيمه دوم اين دوره، نورانيت خورشيد به آرامي و به طور نامحسوس افزايش مي يابد و به موزات بيشتر شدن سن، خورشيد به تدريج به بالاي رشته اصلي منتقل مي شود. (پاول هاج، ص 107)

23- جمع شدن خورشيد و ماه
 

خداوند در سوره قيامت مي فرمايد: « وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ» (قيامت، 9) و خورشيد ماه در هم جمع مي شوند. برخي از نويسندگان معاصر با اشاره به آيه فوق به در هم ريختن نظام هستي اشاره مي كنند. ماه در هر سال به اندازه 30سانتي متر از زمين دور مي شود و اين دور شدن باعث مي شود كه كم كم ماه به خورشيد نزديك شود و سپس جذب خورشيد وشدن و در هم ادغام شوند. اما زمان اين حادثه بزرگ براي مردم نامعلوم است و در حيطه علم خداوند قرار دارد. هر قدر ماه از زمين دورتر شود نور آن كمتر مي شود، مانند اينكه ماه گرفتگي صورت گرفته است تا اينكه ماه وارد جاذبه خورشيد شود و خورشيد ماه را مي بلعد. علم نوين و ناقص بشريت تازه بدان دست يافته در صورتيكه قرآن 1400 سال پيش بلعيدن ماه توسط خورشيد را بيان فرموده. اين است كتابي كه هيچ شكي در آن نيست و در عصر جهال و خرافات خداوند بر پيامبرش نازل فرموده تا با بشريت اتمام حجت نمايد
پي نوشت :
* اعضاي هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد سيرجان.
منابع:
قرآن
آ- ماسويچ، ترجمه، لطف اللّه صديق بهزادي، ساختمان خورشيد، انتشارات پيروز، 1343.
اتو استروو، بورلي ليندز، هلن پيلانس، ترجمه مزديات حسين، حاجبي بهروز، مباني نجوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1358.
اريك اوبلاكر: فيزيك نوين، ترجمه بهروز بيضايي،
بولان ان. دوييودي، كنت جي. اچ. فيليپس، پارادوكس تاج داغ خورشيد،
پاول هاج، ترجمه توفيق حيدرزاده، ساختار ستارگان و كهكشانها، تهران، موسسه جغرافيايي و كارتوگرافي گيتا شناسي، 1381.
جورج گاموف، ترجمه آرام احمد، پيدايش و مرگ خورشيد،
راغب، اصفهاني، حسين بن احمد، مفردات الفاظ القرآن، دارالعلم، دمشق، دارالشاميه، بيروت، اول، 1992-1412.
رضايي اصفهاني، محمد هلي، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، قم، پژوهشهاي تفسير و علوم قرآن، 1385.
رازي، فخرالدين، تفسير كبير، دارالكتب العلميه، بيروت، اول، 1411 ه ق- 1990م.
سليمي، لطف علي، كهكشان در قرآن، قم، انصاري، 1380.
صادقي تهراني، محمد، ستارگان از ديدگاه قرآن، تهران، اميد فردا، 1380.
طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1417ق.
قريشي، سيد علي اكبر، قاموس القرآن، دارالكتب الاسلاميه، دوازدهم، 1376.
محمد ري شهري، بهترين راه شناخت خدا، انتشارات دارالتبليغ اسلامي قم،
مصباح يزدي محمد تقي: معارف قرآن، قم،
مكارم شيرازي، تفسير موضوعي پيام قرآن،
مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1373.
نوري، حسين، دانش عصر فضا، نشر مرتضي، قم، 1370ش.
طون دوست، رضا، پيدايش خورشيد در قرآن، علوم و معارف قرآن، 1377، شماره 7 و 6.
جيمز ال. برچ. The Fury of Space Storms شماره اوريل 2001
22- Gwang- Son Choe, B.S.M.S.Formation of solar prominences and eruption of solar, magnetic arcade systems. Fairbanks, Alaska, 1995.
23-IAU,Hvar, Yugoslavia, edited by V. Ruzdjak and E. Tandberg- Hanssen, Lecture Notes in physics, 363, pp. 1-48, Springer Verlag, Berlin, 1990.
24- Martin, S.F, Conditions for the formation of prominences as inferred from optical odservations, in Dynamics of Quiescent Prominences, Proceedings of the No.117 Colloquium of the
25- Michael E Bakich, Howw to observe the sun, Astronomy, 2008.
26- Pries, E.R, 1982, Solar- Magnetohydrodynamics, Reidle, Dordrecht, Holland, P.153.
منبع: نشريه فصلنامه ي قرآني کوثر، شماره 34... .



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.